الهه رسا
عصر یکی از روزهای آغاز فصل خزان، هنگامی که سمیه محمدی۲۶ ساله، داستان عمل جراحی کلیهاش را تعریف میکرد، ششماه از فروش یکی از کلیههایش گذشته بود. شوهر و شش فرزندش در کنارش بودند. سمیه با صدای خسته از طریق پیامگیر واتساپ میگوید: «بچههای من گرسنه بودند، چیزی نداشتیم و مجبور بودم تا کلیه خود را بهفروش برسانم.»
فقر و تنگدستی سمیه را مجبور به فروش کلیه و رفتن زیر تیغ جراحی کرده است. او به رسانهی رخشانه گفته، بهای یک کلیه فروخته شدهاش دو صدو بیست هزار افغانی شده که با آن بدهکاری شوهر و هزینه چند ماه زندگیاش را پرداخته است.
اما شش ماه بعد دوباره حکایت زندگی سمیه و فرزندانش رنج فقر است، با این تفاوت که حالا رنج جسمی به خاطر کمبود یک کلیه نیز به دردهای زندگی سمیه اضافه شده است. سمیه گفته، از پیامد زیانبار این کار اطلاع نداشته است.
سمیه محمدی تنها ۱۵ سال داشته که ازدواج کرده است. او باشنده اصلی ولایت بادغیس است که به خاطر جنگ حدود یکو نیم سال قبل بیجا شده و حالا در منطقه «سهشنبه بازار» ولسوالی انجیل ولایت هرات زندگی میکند.
سمیه گفته است، عمل جراحی کلیه سختترین و جانکاهترین واقعه زندگیاش بوده است. از طریق تماس تصویری واتساپ جای بخیههای عمل جراحی را نشان میدهد. طولانی بودن محل دوخته شده باعث شده تا موج و حالت خمیدگی دایمی بخیه روی پوست او بماند و احتمالاً هیچ وقت از بین نرود.
سمیه در مورد تجربه ششماه زندگی خود با یککلیه میگوید، جسمش ضعیف شده و حتا در کارهای روزانهاش با مشکل مواجه شده است: «قبلا میتوانستم کارهای خانه را انجام دهم، ولی حالا وقت لباسشویی و فرششویی دچار مشکل میشوم و برای ورز دادن خمیر باید زن همسایه را صدا کنم و بعد خودم با تنور نان میپزم.»
سمیه نمیخواهد نام شوهرش در گزارش ذکر شود؛ اما میگوید، او روز مزد کار است و مدتها است که کاری برای او میسر نشده است. به تازهگی که شوهر سمیه به طور غیر قانونی برای کار به ایران رفته بود، رد مرز شده است. سمیه حالا حتا در نگهداری از فرزندانش دچار سختی شده است: «زمانیکه کلیه داشتم خوب بودم، ولی حالا نمیتوانم به درستی مواظب فرزندان خود باشم».
حتا قبل از طالبان نیز فروش کلیه توسط افراد فقیر بهویژه آوارهگان داخلی جنگ به دلیل فقر و تنگدستی در ولایت هرات در غرب کشور خبر ساز شده است. اما با برگشت دوباره طالبان به قدرت دامن فقر بزرگتر از گذشته شده و افغانستان به دامن بحران انسانی بیپیشینهی افتاده است. براساس گزارشهای رسمی بینالمللی، بیش از نیمی از مردم افغانستان با گرسنگی مواجه اند.
حکایت زندگی سمیه، روایت زندگی زنان بسیاری در زیر چتر حاکمیت طالبان است. بهویژه درهرات زنان مجبور شدهاند به خاطر فقر کلیه خود را بفروشند. بر اساس اطلاعات که منابع مردمی در اختیار رسانهی رخشانه قرار داده، در محله «قندهاریها» واقع در ناحیه دهم در جنوب غربی شهر هرات دهها زن کلیههایشان را فروختهاند. بلند ترین قیمت هر کلیه سهصد هزار افغانی است.
بی بی گل ۲۵ ساله، چهار فرزند دارد او هم از جمله زنانی است که بهخاطر فقر، یکی از کلیههای خود را فروخته است. او در صحبت با رسانه رخشانه میگوید، هشتماه قبل شوهرش را در یک حادثه ترافیکی از دست داده است.
بی بی گل کلیه چپ خود را در بدل دو صد و پنجاه هزار افغانی بهفروش رسانده است «بعد از شوهرم چهار صغیر نزد من ماند. من نمیتوانستم مصارف زندگی را پیدا کنم. به همین دلیل کلیه خود را بهفروش رساندم».
بهنظر میرسد که فروش کلیه هم نتوانسته بارسنگین زندگی را در نبود همسرش برای بی بیگل پر کند. او حالا همهروزه با دو پسرش در خیابانهای ولایت هرات گدایی میکند.
بی بی گل حالا شب و روز را با درد، نگرانی و ترس از کار افتادن تنها کلیهی خود میگذراند. برای زنانی مثل بی بی گل در زمان فروش کلیه مشکلات مالی اهمیت دارد و کسی برایشان از عواقب کشیده شدن کلیه آگاهی نمیدهد.
فروش اجزای بدن در حکومت قبلی افغانستان غیر قانونی بود. چندی قبل رهبر گروه طالبان نیز گفته بود که فروش اعضای بدن ممنوع است؛ اما بهنظر میرسد که فروش غیر قانونی کلیه به تجارت پر رونقی در هرات تبدیل شده است. معمولا این کار توسط شفاخانههای خصوصی انجام میشود. زنانی که در این گزارش با آنها صحبت شده، همه در یک شفاخانه خصوصی درهرات عملیات شدهاند.
خوریگل ۳۲ ساله سالها است که با درد پا زندگی سختی دارد. او توان درمان این بیماریاش نداشت، تا این که تصمیم گرفت یک کلیهاش را بفروشد. خوریگل یکسال است که یک کلیه خود را برای سفر به پاکستان و تداوی پاههای خود، به مبلغ دو صد هزار افغانی فروخته است.
او در صحبت با رسانه رخشانه میگوید: «ده سال میشود که پاهای من درد میکند، کلیه خود را فروختم و دو مرتبه برای تداوی به پاکستان رفتم ولی داکترها نتواستند آن را تداوی کنند؛ بعضی میگویند که استخوانهای پا من فاصله دارد برخی دیگر میگویند روماتیزم است.»
خوریگل هم ساکن محله قندهاریها است. یک پسر ده ساله و یک دختر دو ساله دارد. به خاطر پیامد زیانبار کشیده شدن یک کلیهاش، او به سختی میتواند حرکت کند، به همین خاطر پسرش را برای نگهداری از دختر دوسالهاش از مکتب رفتن محروم کرده است: «پسرم درس و مکتب ندارد و متوجه خواهر خود است.»
سومین زنی که از محلهی قندهارها حاضر شده با رسانه رخشانه صحبت کند، نازنین ۳۰ ساله است. او مادر سه دختر و سه پسر است و یکسال قبل کلیه خود را به مقدار سهصد هزار افغانی برای پرداخت قرض خود فروخته است. عملیات کشیده شدن کلیه او در یک شفاخانه خصوصی در هرات صورت گرفته است. همان جای که زنان دیگر هم گفتهاند که عملیات و کلیهی شان برداشته شده است. رسانهی رخشانه از ذکر نام این شفاخانه خودداری کرده است.
نازنین در صحبت با رسانه رخشانه گفته: «فرزندانم نان برای خوردن نداشتند و ما در خانه کرایی زندگی میکنیم. من باید ماهانه ۱۴۰۰ افغانی را برای کرایه خانه بدهم و مجبور شدم تا کلیه خود را بهفروش برسانم». شوهر نازنین معتاد است. نازنین هم با صفاکاری تلاش میکند تا مصارف خانه خود را تامین کند.
پیوند اعضا اغلب به عنوان آخرین مرحله در درمان نارساییها بدن مورد استفاده قرار میگیرد و دولتهای جهان به صورت کل دو روش برای اهداء و پیوند عضو را برگزیده اند.
روش رضایت صریح در دوران زندگی، که در کشورهای امریکا، انگلستان و ایران مورد استفاده قرار میگیرد و رضایت در زمان فوت، کشور اسپانیا در این دسته قرار دارد.
در افغانستان هیچکدام از این دو روش برای اهداء عضو بدن استفاده نمیشود؛ اما به دلیل تقاضای بالا و کمبود عضو برای پیوند، کلیه در بازار سیاه اعضای بدن بهفروش میرسد.
در ولایت هرات در غرب کشور بازار فروش کلیه گرم است و در شفاخانههای خصوصی در این ولایت عمل جراحی کلیه صورت میگیرد که این ولایت را تبدیل بزرگترین مرکز پیوند کلیه در سطح کشور نموده است.
بصیراحمد ۱۹ ساله، یکی از بیجاشدگان داخلی ولایت بادغیس است و در حومه ولسوالی انجیل هرات زندگی میکند. او کلیه خود را در دوران حکمرانی طالبان به مبلغ دو صد و پنجاههزار افغانی بهفروش رسانده و حالا راهی دیگری ندارد و تصمیم گرفته یک کلیه زنش را هم بفروشد.
او در صحبت با رسانه رخشانه میگوید: «من پول قرض کردم و به ایران رفتم ولی رد مرز شدم. برای پرداخت قرض کلیه خود را بفروش رساندم. قبلا دو کلیه داشتم و کار کرده میتوانستم ولی حالا کار کرده نمیتوانم. ما چاشت و شب گرسنه خواب میشویم و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند زن من کلیه خود را میفروشد تا مصارف یکسال دیگر ما تامین شود.»
ماریانا ۲۱ ساله منتظر عملیات خود است. او به رسانه رخشانه گفته است، برای تایید سلامت کلیهاش در یکی از شفاخانههای خصوصی ولایت هرات آزمایش خون و رادیولوژی شدهاست. در حال حاضر او منتظر نوبت عملیات جراحی خود است: «از من آزمایش خون و از گردههای من عکس گرفتند. حالا منتظرم تا نوبتم برسد تا کلیه خود را بفروشم.»
ماریانا مادر دو دختر و یک پسر است و از بیجاشدگان ولایت فاریاب است که فعلا در محله قندهاریها واقع در ناحیه دهم ولایت هرات زندگی میکند. شوهر ماریانا سنگکلیه دارد. او برای تداوی شوهر و سیر کردن شکم گرسنه فرزنداناش میخواهد کلیه خود را بهفروش برساند: «شوهرم گادیکش است و روزانه ۱۰۰ افغانی کار میکند. کلیه شوهرم ۲۵ میلی متر سنگ دارد و نیاز به تداوی دارد. ما حتا پول نداریم که یک نسخه دوا او را بگیریم.»
ماریانا هویت فردی را که قرار است کلیه او را بخرد نمیداند؛ اما برای کلیه او دوصد هزار افغانی توافق شده است: «کسانی که کلیه میخرند زیاد است من شخصی را که برایش کلیه خود را میفروشم را نمیشناسم.»
گرسنگی کارد به استخوان رسانده
عبدالمنان مرد کهن سالی است. او باشنده اصلی ولایت بادغیس است که به خاطر جنگ از این ولایت بیجا شده. حالا او وکیلگذر محله «سهشنبه بازار» در ولسوالی انجیل هرات است. عبدالمنان در صحبت با رسانه رخشانه از بیتوجهی حکومت طالبان و نهادهای کمکرسان نسبت به وضعیت بیجاشدگان داخلی شاکی و نگران است.
او گفته است: «در این محل در حدود ۱۱۵ خانواده زندگی میکنند که از ولایت بادغیس بیجا شده و به هرات پناه آوردهاند. برای ساکنان این منطقه روز ۱۰۰ افغانی کار روز مزدوری پیدا نمیشود و از سوی ریاست عودت و مهاجرین و نهادهای مدد رسان هیچ توجهی به ما نمیشود».
به گفته عبدالمنان، ۳۷ زن و مرد در این محله که شامل ۱۴ زن و ۲۳ مرد میشوند کلیه خود را در بازار سیاه بهفروش رساندهاند. اما رسانه رخشانه مستقلا نمیتواند این آمار را تایید کند.
عبدالمنان تاکید میکند که از فقر و گرسنگی کارد به استخوان مردم رسیده است: «اگر کمک به این مردم نشود، اینها [مردم محل] مجبور اند کودکان خورد سال، کلیه و چشمهای خود را بفروشند…تعدادی از ساکنان محله قندهاریها در اثر فقر و ناتوانی کلیههای خود را بهفروش رسانده است؛ اما تا حالا از هیچ آدرسی به این افراد کمکی صورت نگرفته است».
امرالدین وکیل گذر محله قندهاریها در ناحیه دهم شهر هرات در صحبت با رسانه رخشانه از نبود کمک برای کسانی که از فقر کلیه خود را فروختهاند، انتقاد میکند: «تعدادی از ساکنان محله قندهاریها در اثر فقر و ناتوانی کلیههای خود را بهفروش رسانده است؛ اما تا حالا از هیچ آدرسی به این افراد کمکی صورت نگرفته است.»
افغانستان با موج شدیدی از فقر، با بحران گرسنگی حاد روبهرو است. در دوران حاکمیت طالبان گزارشهای متعددی مبنی بر وضعیت زندگی مردم بهنشر رسیده است که به امید پیدا کردن کار از خانه بیرون میشوند ولی شب با دست خالی و رنگ چهره زرد به خانه خودشان بر میگردند.
فرید احمد ۲۵ ساله، یکی از بیجاشدگان داخلی در محله «سهشنبه بازار» ولسوالی انجیل هرات زندگی میکند. او هشتماه قبل کلیه خود را در دوران حکمرانی طالبان به مبلغ سه صد هزار افغانی بهفروش رسانده است.
او در صحبت با رسانه رخشانه میگوید، بعد از فروش کلیه خود حالا توانایی کار کردن را ندارد و اگر همین وضعیت ادامه پیدا کند و نگران این است که تصمیمهای سختتری بگیرد: «چون یک کلیه دارم از چهار ساعت بیشتر کار کرده نمیتوانم. اگر روزگار همین قسم ادامه داشته باشد مجبور میشوم تا دختر نه ماهه خود را بهفروش برسانم».
داکتر عبدالرئوف رحیمی، متخصص داخله به رسانه رخشانه میگوید، کسانی که بدنشان یک کلیه دارد، در مقابل بیماریهای گوناگون آسیبپذیرتر هستند و باید رژیم غذایی زیر نظر متخصص صحی روی دست بگیرند و از کارهای فزیکی هم پرهیز کنند.
او افزود: «کسانی که کلیهشان را اهدا کردهاند، قوای جسمانی آنان نسبت به افراد سالم پایینتر است و به کمخونی و هم چنین بدنشان به کمبود کلسیم مواجه میشود. وظیفه کلیه در بدن، خارج کردن مواد فاضله از طریق ادار و فیلترکردن مواد است و وقتی یک کلیه اهدا میشود، فشار بالای کلیه دیگر زیاد میآید و به همین خاطر باید افرادی که کلیه اهدا کردهاند، بیشتر متوجه صحت خود باشند.»
این متخصص صحی تأکید دارد، کسانی که با یک کلیه به زندگیشان ادامه میدهند، باید همیشه زیر نظر متخصص داروهای را بگیرند که روی کلیههای شان فشار وارد نکند: «داروها از طریق متابولیسم و کلیهها از بدن اطراح میشوند و به همین خاطر باید کسانی که یک کلیه دارند، از گرفتن دارو به گونهی خودسر جلوگیری کنند، تا فشار روی کلیههای شان وارد نشود.»
آمنه ۳۰ ساله، مادر دو دختر و دو پسر است. هر دو کلیهی او تقریبا از کار افتاده است. بنابراین، او متاع جان برای نان ندارد. میگوید، شاید مثل بسیاری از خانوادههای دیگر، مجبور شود دختر ۸ سالهی خود را بفروشد: «برای تداوی خود دختر هشت ساله خود را میخواهم بفروشم.» هرچند مدتها است که برای این کار تصمیم گرفته؛ اما به خاطر سن کوچک دخترش کسی حاضر به خرید نشده است.
شاید در بیپیشینهترین بحران بشری در افغانستان، کلیه به عنوان متاج جان برای نان، انتخاب خیلی از زنان و مردان باشد؛ اما آگاهی کمی از پیامد زیانبار این کار وجود دارد و از طرف دیگر به قول سمیه، این تنها راهی است که در سایهی طالبان شاید پیش پای بسیاری مردم، بهویژه زنانی مثل او باشد: «اگر شوهرم قرضدار نمیبود من به هیچ صورت حاضر به فروش کلیه خود نمیشدم.»