الهه محمدی
عبور و مرور از کابل به بامیان یا برعکس آن از مسیر زمینی همواره برای شهروندان آن ولایت خطرناک است و همیشه گروه طالبان و افراد مسلح غیر مسئول از عابران این مسیر قربانی گرفتهاند. ولایت بامیان دو راه مواصلاتی (غوربند و میدان وردک) به کابل دارد که هر دو مسیر برای شهروندان این ولایت پرخطر بوده که گاهی عبور از این مسیرها به قیمت جان آنان نیز تمام شده/ میشود.
شکیلا یکی از قربانیان مسیر ناامن بامیان ـ کابل است. حدود یک ماه قبل یکی از وابستگان خانواده شکیلا در کابل جان باخته بود. آنان از بامیان برای شرکت در مراسم تشیع جنازه به کابل آمده بودند. تاریخ ۱۰ جدی سال جاری سه موتر نفر حوالی ساعت سه شب از کابل پس به سوی بامیان حرکت کردند تا در آنجا مراسم فاتحه خوانی برگزار نمایند.
هنگامی که موتر حامل شکیلا و همراهاناش به منطقه دو راهی بگرام ولایت پروان رسیده بود، عقربهی ساعت چهار بامداد صبح را نشان میداد. در همین زمان بود که ناگهان چهار نفر مسلح با صورتهای پیچانده در ساحه حضور یافتند و وقتی میخواستند مسیر جاده را به روی آنان بسته کنند، راننده با سرعت تمام خواست از ساحه عبور نماید. اما افراد مسلح به دنبال راننده پیهم فیر کردند تا موتر را توقف دهند. حین فرار از چنگ دزدان، یک مرمی به دروازه موتر اصابت و بعد به پای چپ شکیلا فرو رفت. وقتی شکیلا مرمی خورد، احساس کرد که پایش از جا کنده شده است. بخاطر نجات جان مسافرین، موتر به سرعت از ساحه دور شد. این افراد مسلح در حالی به موتر حامل شکیلا حمله کرده بودند که به قول او پایگاه پولیس در چند متری آنها قرار داشت و پس از فیرهای پی هم دزدان مسلح، یک نفر پولیس برای کنترل به آن ساحه نیامده بود. تنها امنیت ملی ولایت پروان جریان همین حادثه را از شکیلا و همراهاناش پرس و جو کرده؛ اما او می گوید که تاکنون هیچ اقدامی برای گرفتاری دزدان مسلح که بر موتر حامل آنها تیر اندازی کردند، صورت نگرفته است. صادق هاشمی آمر مبارزه با جرمهای جنایی فرماندهی پولیس پروان میگوید که آنها از چنین اتفاقی معلومات ندارند.
شکیلا میگوید که تا آنها از آن ساحه دور نشدند او متوجه پایش نشده بود؛ اما احساس میکرد که پایش سنگین شده و هیچ تکان نمیخورد. او فریاد زد که پایش را چه شده؟ وقتی کمی از ساحه دور شدند همه متوجه شدند که از پای شکیلا خون جاریست. آنان با عجله پای او را با پارچهای بستند و خودشان را به شفاخانه محلی در چاریکار مرکز ولایت پروان رساندند.
داکتران در این شفاخانه پای شکیلا را پانسمان کردند و پای او نیاز به جراحی داشت چون از شدت اصابت مرمی استخوان های پای شکیلا شکسته بود. بنا آنان مجبور شدند تا از مسیر راه پس به کابل برگشت کنند.
ساعت ده آن روز شکیلا را به شفاخانه علی آباد بردند، شکیلا میگوید که داکتران این شفاخانه پس از جراحی، سیخهای آهنی به پایش فرو کردند.
شکیلا بیشتر از یک ماه میشود که در بستر مریضی افتاده و به قول او حمله دزدان مسلح بر موتر حامل آنها، آرامش دو خانواده را ربوده است.
مادر شکیلا میگوید، شبهای که دخترش از شدت درد میگریست او و همه اعضای خانواده آرامششان را از دست داده بودند. شکیلا اقتصاد خوانده است. او میگوید که به تازگی وظیفهای در ریاست اداره مرکزی احصائیه در بامیان پیدا کرده بود که حالا به دلیل زخم پایش، نمیتواند به کارش ادامه بدهد.
داکتران گفتهاند که تا سه ماه سیخها در پای شکیلا میماند و بعد از آن دوباره جراحی خواهد شد؛ زیرا نظر به معاینه داکتران از زانو به پایین اکثریت استخوانهای پای او شکسته و کسر کرده است.
از شکیلا می پرسم که در مورد قصههای جنگ و صلح این روزهای افغانستان که گرم است چه فکر میکند، با خنده میگوید که او نگران آینده خود و هم نسلانش است. او به این باور است که زنان نه در جنگ و نه در صلح دخیل هستند؛ اما بیشترین قربانی را دادند/ میدهند و بیشتر آسیبپذیر هستند.