زیبا بلخی
ویولن را بر شانهی چپاش قرار داده و آرشه را به آرامی بر روی سیمهای ویولن حرکت میدهد. به گفتهی خودش، تنها «آوای زیبا و مسحور کنندهای» که او را از دنیای پردردش بیرون میآورد.
منیژه رحیمی تنها ۱۴ سال سن دارد و ویولن مینوازد؛ اما از زمانیکه گروه طالبان آمده، برای پنهان کردن صدای ویولن خود به اتاق تاریکی در گوشهی حویلی خانهاش کوچ کرده و برای ممنوعهترین آرزویش میجنگد.
منیژه گفته است: «همیشه ترس از این دارم که مبادا صدای ویولنام چون بلند است، طالبان خبر شوند، یا مردم خبر شوند. به همین خاطر به یک اتاقی در گوشهی حویلی ما که استفاده نمیکنیم و برایش میشود گفت انبار، در و پنجره را میبندم و ویولن مینوازم.»
منیژه با این سن کوچکاش، رویاهای بزرگی در سر دارد. دوست دارد در بزرگترین استیجهای جهان ویولن بنوازد.
به گفتهی او، وقتی در تنهایی خودش ویولن مینوازد، حس میکند که«روحش به پرواز در میآید.»
منیژه میگوید: «هر زمان که به شرایط فعلی کشور فکر میکنم، روحا پریشان میشوم. چون مکتب بسته شد و نتوانستم تمام کنم. کورسهای موسیقی بسته شد… به همین خاطر روزانه ویولن مینوازم، به واقعیتی که برایم کمک میکند.»
با تسلط طالبان بر افغانستان، یکی از عرصههاییکه به شدت صدمه دید، موسیقی افغانستان بود. طالبان در ابتدای ورود خود به شهرها، برخی از هنرمندان محلی را مجازات کردند و ابزار موسیقی را شکستند.
پخش موسیقی بهطور مطلق در افغانستان ممنوع شده است. از جمله اینکه هیچ رسانهای حق پخش موسیقی را ندارد.
منیژه از سن ۱۰سالهگی به نواختن ویولن علاقه داشت و چهار سال برای دست یافتن به این رویایش تلاش کرده بود.
او در ۱۱ سالهگی برای یادگیری ویولن به انستیتوت موسیقی افغانستان رفت؛ اما جواب رد شنید: «درحقیقت میخواستم که در انستیتوت موسیقی شاگرد باشم؛ اما وقتی رفتم به این انستیتوت[چون] صنف هشت بودم و آنها گفتند، قانون ما این است که از صنف چهار شاگرد میپذیریم و من را قبول نکردند.»
منیژه تصمیم گرفت برای آرزویش بجنگد. در یک آموزشگاه موسیقی در کابل شروع به یادگیری کرد: «من نخواستم از علاقه و آرزوهایم دست بکشم. خواستم راه دیگری را امتحان کنم و رفتم در یکی از آموزشگاههاییکه نواختن ویولن را آموزش میداد، من توانستم آنجا بروم و نواختن ویولن را یاد بگیرم.»
تا قبل از حاکمیت طالبان، آموزش موسیقی در افغانستان حتا برای دختران یک امر ساده و قابل دسترس بود. دهها مرکز آموزش موسیقی در کابل و ولایتها فعال بود. شنیدن موسیقی، برگزاری کنسرت و برنامههای تفریحی آزاد بود.
منیژه فقط یک سال موفق شد که برای یادگیری حرفهای ویولن در یک مرکز آموزشی برود؛ اما آن هم زمانی بود که طالبان به دروازههای کابل رسیده بودند.
این روزها او دستکم سه ساعت در اتاقاش به تنهایی ویولن مینوازد: «چون کورسها بهخاطر اینکه طالبان موسیقی را حرام میدانند، بسته است و فکر نمی کنم دیگر باز شود و هیچ امیدی ندارم. به همین خاطر فعلا پیش خود در خانه تمرین میکنم.»
او آهنگهای قدیمی را گوش میدهد، نتهایش را پیدا میکند و یاد میگیرد: «بزرگترین آرزویم این است که ویولن را بهتر بتوانم آموزش ببینم. نزد استاد یا هم یگان استاد خارجی. میخواهم در عرصهی نواختن ویولن پیشرفت بیشتر کنم و بتوانم در بزرگترین استیجهای جهان اجرا کنم.»
پیش ازاین، شورای موسیقی جهان در ماه قوس سال گذشته(۱۴۰۱) با نشر اعلامیهای، منع موسیقی در افغانستان را خلاف اعلامیهی جهانی حقوق بشر عنوان کرده بود.
این شورا افزوده بود که اکنون نیز مانند دورهی نخست حکومت طالبان، این گروه افغانستان را یکبار دیگر به ملت خاموش مبدل ساختهاند.
منیژه میگوید، او تازه برای رسیدن به رویاهایش نزدیک میشد؛ اما آمدن طالبان راه رسیدن به آرزوهایش را برای او دشوارتر ساخته است.
او پیش از سقوط نظام توانسته بود یکبار به استیج برود و ویولن بنوازد. تجربهی فوقالعاده و فراموشناشدنی خود را چنین توضیح میدهد: «در یکی از آهنگهای بانو آریانا سعید به نام آهنگ«نفسم»، که این آهنگ را در اسیتج بزرگ ستاره افغان برنامهی فاینل ابرستاره، در همان استیج خوانده بود و خود آریانا سعید تقاضا کرده بود که باید سه دختر در آهنگش برش ویولن بنوازند. من هم جز همان سه نفر بودم و ویولن نواختم.»
الگوی منیژه در این هنر«کارولینای پروتشنکو» است. دختر ۱۴ سالهی امریکایی که شهرت زیادی دارد. با این تفاوت اینکه کارولینا روی بزرگترین صحنهها ویولن مینوازد؛ اما منیژه در انباری خانهاش که دروازه و پنجرهی آن را هم میبندد تا مبادا صدای ویولناش به گوش محتسب طالبان برسد.
منیژه میگوید، تصمیم ندارد که تسلیم شود: «از راه خود دست نمیکشم. هر قدر شرایط بد باشد؛ اما من تلاش میکنم. اگر کورس موسیقی بند است، باز هم در خانه تمرین میکنم.»
دختران زیادی چون منیژه اکنون در تاریکی حاکم بر افغانستان، در پستوهای خانه برای دست یافتن به اهداف و آرزوهای شان تلاش میکنند و میجنگندند.