صادق بهزاد
زابل ولایتی در جنوب کشور، از محرومترین و بدترین ولایتها برای آموزش دختران است. این ولایت با مرکزیت شهر قلات، دارای یازده ولسوالی است که فقط در مرکز و ولسوالی شاهجوی مکاتب دخترانه وجود دارد.
در ولسوالیهای شمولزی، نوبهار، اتغر، شینکی، سیوری، میزانه، دایچوپان، خاک افغان، ارغنداب و شهرصفا تا کنون هیچ مکتب دخترانهای فعالیت نداشته است.
حتا در دوران جمهوریت که دو سال قبل به دست طالبان سقوط کرد، دختران در این ده ولسوالی ولایت زابل بهطور کلی از رفتن به مکتب محروم ماندهاند.
در تمامی ولایت زابل، ۱۶۴ مکتب وجود دارد که از این میان ۵۸ مکتب غیر فعال هستند. مکاتب فعال این ولایت در مجموع دارای ۵۸ هزار و ۵۰۰ دانشآموز است که از این میان فقط ۴هزار از دانشآموزان را دختران تشکیل میدهند.
مسوولان معارف طالبان نیز این موضوع را تایید میکنند. آنان میگویند، در تمامی این ولسوالیها صنوف محلی آموزشی وجود دارد که دختران تا صنف سوم در آنجا میتوانند درس بخوانند و پس از صنف سوم، مجبور هستند برای ادامهی آموزش به شهر بروند.
مولوی محمدنسیم نصیر، معاون ریاست معارف طالبان در ولایت زابل میگوید، تنها در ولسوالی شاهجوی و مرکز قلات مکتب دخترانه وجود دارد.
به گفتهی او، ولسوالی شاهجوی نیز به دلیل اینکه در شاهراه کابل- قندهار موقعیت دارد، دارای لیسهی دخترانه است.
مولوی نصیر میگوید، در حال حاضر در ولسوالیهایی که مکتب وجود ندارد، حدود ۲۱هزار کودک در صنوف محلی آموزش میبینند.
بر اساس معلومات ریاست معارف طالبان در زابل، درحال حاضر لیسهی عالی«بیبیخاله»، لیسهی عالی«چهلدختران»، مکتب متوسطهی«نسوان ملالی»، مکتب متوسطهی«رساله» و مکتب ابتدایی«سینک» در شهر قلات، مرکز ولایت زابل و یک لیسهی عالی دخترانه بهنام«بابا هوتک» در ولسوالی شاهجوی موقعیت دارد که اکنون دختران تا صنف ششم در آن درس میخوانند.
همچنان دو مکتب دخترانهی دیگر در ولسوالی شهر صفای ولایت زابل بهنام مکتب ابتدایی«ملالی» و مکتب متوسطهی«عینوانا» وجود دارد؛ اما فعال نیستند. این دو مکتب که در زمان جمهوریت در سال ۱۳۹۲ ساخته شده بودند، به دلیل اینکه در ساحهی تسلط طالبان قرار داشتند، غیر فعال ماندند.
ساختمان این دو مکتب در آن زمان از سوی ریاست معارف بنا شده بود؛ اما هیچگاه دختران نتوانستند در آنجا حضور پیدا کنند و درس بخوانند.
مولوی نصیر میافزاید، تلاش خواهند کرد تا تعداد مکاتب دخترانه را افزایش دهند؛ اما به گفتهی او، اکنون بیشتر تمرکز بر روی تاسیس مراکز دینی وجود دارد.
او میافزاید: «در مورد ساخت مکاتب دخترانه و بالاتر از صنوف ششم، در آینده رهبری حکومت تصمیم خواهد گرفت، تا آنزمان صبر میکنیم.»
ساکنان ولسوالیهای زابل اما میگویند، دختران شان هیچزمانی قادر به مکتب رفتن نبودهاند، نه در گذشته و نه حالا. به همین خاطر اکثر دختران در قریهها بیسواد هستند.
به گفتهی آنان، دختران شان تنها تا صنف سوم در صنوف محلی درس میخوانند و پس از آن، هیچگونه زمینهی آموزش برای شان فراهم نیست.
سیدالرحمن، باشندهی ولسوالی«شملزو» ولایت زابل میگوید که بی بی اسماء، دختر ۱۲ سالهاش دانشآموز صنف سوم یک صنف محلی است؛ اما پس از صنف سوم زمینهی آموزش در ولسوالی فراهم نیست و هیچ مکتبی برای دختران در ولسوالی شملزو وجود ندارد.
سیدالرحمن گفته است، تنها یک راه برای ادامهی آموزش دخترش وجود دارد، آنهم اینکه به شهر کوچ کنند: «در تمام منطقهی ما قابله نداریم، زمانیکه در خانه مریض زن داریم، مجبور میشویم به داکتر مرد مراجعه کنیم. من میخواستم دخترم درس بخواند تا در آینده داکتر یا قابله شود.»
به گفتهی سیدالرحمن، اکنون رویاهایش به نظر دستنیافتنی است، زیرا نه در ولسوالی مکتب دخترانه وجود دارد و نه او توان دارد تا برای ادامهی آموزش دخترش به شهر برود. علاوه برآن، در شهرها هم اکنون زمینهی آموزش دختران فراهم نیست.
طالبان با تسلط دوباره بر افغانستان، محدودیتهای زیادی را علیه آموزش دختران و زنان وضع کردهاند. بستن مکتبهای دخترانهی بالاتر از صنف ششم، از اولین اقدامات تبعیضآمیز طالبان علیه دختران بود که تا امروز نیز از بازگشایی آنها خبری نیست.
در کنار آن، طالبان تصمیم دارند تا صنفهای آموزشی محلی را که از سوی نهادهای خارجی تامین مالی میشود، متوقف کنند.
حدود یک ماه قبل، یک منبع از ریاست معارف طالبان در زابل به رسانهی رخشانه گفته بود که از سوی ریاست معارف طالبان در زابل تصمیم گرفته شده است تا وسایل این مراکز آموزشی ضبط شده و فعالیت شان متوقف شود.
با توقف فعالیتهای آموزشی موسسات خارجی، ۱۴ هزار کودک تنها در ولایت زابل از آموزش محروم میشوند.
زرلشت ۱۶ ساله، ساکن ولسوالی خاک افغان ولایت زابل است. او به تازگی صنف محلی را تمام کرده است و دوست دارد تا درس خود را ادامه بدهد؛ اما زمینهی آموزش برایش فراهم نیست.
زرلشت میگوید، حالا که در ولسوالی شان مکتب نیست، این امکان که خانوادهاش به او اجازه بدهند تا در شهر به آموزش خود ادامه دهد، وجود ندارد.
او حالا فقط یک آرزو دارد، اینکه در نزدیکی شان مکتب باشد و او بتواند به آموزشاش ادامه بدهد.
محمدیوسف در زمان حکومت پیشین افغانستان آمریت نظارت ریاست معارف زابل را بر عهده داشت. او در پاسخ به این پرسش که چرا در زمان جمهوریت، با همهی مصارف هنگفت در بخش معارف، برای دختران در زابل زمینهی آموزش فراهم نشد و مکاتب بیشتری تاسیس نشد، میگوید، ناامنی و ناآگاهی مردم از دلایل اصلی آن بوده است.
آقای یوسف گفته است: «مواردی وجود داشت که دانشآموزان ولسوالیها که برای درس به شهر مراجعه میکردند، پس از بازگشت به ولسوالی مورد لتوکوب طالبان قرار میگرفتند. مردم ولسوالیها حتا اجازه نداشتند تا به شهر برای تعلیم بروند.»
به گفتهی آقای یوسف، حتا پسران در مناطق تحت کنترل طالبان اجازهی رفتن به مکتب را نداشتند.
از تمام ولایت زابل تنها ۲۰۰ دانشآموز پسر در امتحان کانکور امسال شرکت کردند.
اعمال محدودیتها علیه آموزش دختران و گسترش دامنهی فقر و بیکاری در میان خانوادهها پس از تسلط طالبان، از عمدهترین دلایل بازماندن دختران و پسران از ادامهی تحصیل عنوان میشود.