رها آزاد
«چرا برقع نمیپوشی؟ شما اینجا میایید تا خودتان را به دیگران نمایان کنید. شما نسل دموکراسی کفری هیچ آدم نمیشوید.» نادیه در حال عبور از خیابانی در شهر کهنهی فیض آباد بدخشان بود که سه مامور امر به معروف طالبان به او نزدیک شدند و یکی از آنها بدون حرف و کلام اضافی، این سخنان شماتت آمیز را به نادیه گفت.
روز چهارم جوزای امسال، نادیه ۲۱ ساله بازار رفته بود تا برای برخی نیازهای بهداشتی خود خرید کند. او گفته است، پیش از ورود به فروشگاه سه مامور امر به معروف طالبان دورش حلقه زده و حرفهای ناراحت کنندهای به او گفته است.
به گفتهی نادیه، آن روز که او مورد سرزنش قرار گرفت و متهم به بدحجابی شد ماسک بر صورت داشت و لباس بلند سیاه پوشیده بود: «یکتن از کارمندهای امر به معروف که چپن سفید، ریش انبوه و دستار داشت نزدیک من شد و گفت… به شما چوب و دنده بهکار است تا حجاب اسلامی را رعایت کنید.»
نادیه تازه امتحان کانکور داده و منتظر باز شدن دانشگاه بود که طالبان دروازههای دانشگاهها را بستند. او در حال حاضر خانهنشین است.
«نسل دموکراسی» طعنهای است که طالبان به وفور در مقابل مخالفان فکری خود استفاده میکنند؛ عمدتا کسانی که مخالف محدودیتهای طالبان هستند. زنان تا پیش از طالبان در افغانستان از آزادی نسبی برخوردار بودند، اما این گروه محدودیتهای بیشماری بر زندگی زنان وضع کردهاند.
طالبان در حدود سه سال حاکمیت خود در افغانستان بیشتر از ۷۰ فرمان مشخص برای وضع محدودیت علیه زنان، صادر کردهاند.
حجاب اجباری یکی از این دهها محدودیت طالبان است. در این گزارش به روایتهایی پرداخته شده که زنان مدعیاند توسط محتسبان طالبان در خیابانهای بدخشان روزانه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. در بسیاری از موارد، این سخنان زننده باعث مشکلات و روانپریشی در زنان و دختران شده است.
این اتفاق برای بهاره هم افتاده است. طعم تلخ توهینی که با گذشت نزدیک به دو سال هنوز از ذهناش نرفته است. بهاره ۲۴ ساله دانشجوی سال دوم اقتصاد در دانشگاه بدخشان بود. هنوز دانشگاهها بسته نشده بود که صبح یک روز در ماه سرطان سال ۱۴۰۱، دو مامور امر به معروف طالبان بهار و سه همصنفیاش را در مقابل دروازه دانشگاه ایستاده کرده و به خاطر پوشششان سرزنش کردند.
بهاره گفته است: «وقتی به نزدیک آنها رسیدیم برایمان گفتند شما برقع نپوشیدهاید و حجاب اسلامی را رعایت نکردهاید. اینجا محل اخلاق و ادب اسلامی است نه فحشاخانه که هرقسم دلتان خواست لباس بپوشید و بیایید.»
بهاره که در حال حاضر دانشجوی دانشگاه آنلاین زن است گفته، آن روز به او و همراهاناش اجازه ورود به دانشگاه داده نشد.
به گفتهی منابع، محتسبان طالبان بدخشان در ادارههای دولتی، خیابانها، پارکهای تفریحی و سایر مکانهای عمومی به صورت دوامدار در گشت هستند که بخش اصلی ماموریت شان نظارت بر پوشش زنان است.
آزار و اذیت زنان در خیابانها تنها به بدخشان محدود نمیشود. این مشکل در بیشتر ولایتهای افغانستان پر رنگ است. شکایتهای زیادی از بدرفتاری طالبان با زنان به بهانهی حجاب گزارش شده است.
از جمله در کابل دهها دختر به همین بهانه توسط طالبان بازداشت و زندانی شدند که گزارشهای تکاندهندهای از بدرفتاری طالبان با زنان در بازداشت وجود دارد.
برقع و چادری سیاه بزرگ، پوشش مورد نظر طالبان است. ظاهرا ماموران امر به معروف طالبان در هر نوع برخورد با زنان دست بازی دارند. باری وزیر امر به معروف طالبان گفته است: «بیست سال در افغانستان غربیان و ناتو حکومت کردند و بر مردم افکارشان را تحمیل کردند، حالا زمان آن است که شما افکار مردم را اصلاح کنید.»
وقتی پای صحبتهای سلیمه ۲۴ ساله نشستم چشماناش از آنچه بر سرش آمده، تر شد. سلیمه روز دوم عید فطر امسال با تعدادی از دوستاناش برای دید و بازدید عید رفته بود. در راه برگشت از کنار یک مزرعه گندم در حومه شهر فیض آباد بود که با یک محتسب طالبان روبرو شد.
سلیمه گفته است، مرد میانسال با لباس سفید بود: «کارمند امر به معروف همرای خانمش{برقع پوش} از آنجا رد میشد و وقتی دید ما در اطراف مزرعهی گندم قدم میزنیم بهسوی ما آمد و گفت، شما دخترهای بیستساله دنیا را خراب کردید. اینجا اروپا و امریکا نیست که اینقسم بیحجاب چکر میزنید. شما این دنیا را خراب کردید. بر پدر و مادر شما لعنت. زنده بودن شما بهدرد نمیخورد، چون کثیف هستید.»
به گفتهی سلیمه تمام ماجرا به اینجا ختم نمیشود. آن مرد دستش را به زمین برد و پارهسنگی را بلند کرد و پرتاب کرد: «سنگ به دستم اصابت کرد و درد را در دست راستم احساس کردم.»
سلیمه درحالی که صورتش غمگین بهنظر میرسید گفت: «مگر میشود زن باشی و از امر به معروف خاطرههای تلخ نداشته باشی. محتسبین این اداره به کابوسهای زندگیام تبدیل شدهاند. هر از گاهی که با یکی از آنها روبهرو میشوم و به من نگاه میکند، احساس میکنم مرتکب یک گناه بس بزرگ شدهام.»
او میگوید، بعد از بسته شدن دانشگاه و آموزشگاههای خصوصی بهروی زنان، بیشتر وقتش را در خانه سپری میکند که به نوعی افسردگی دچار شده است.
روایت دوم سلیمه بر میگردد به بهار همین سال که با مادرش برای قدم زدن به بیرون رفته بود. چون خودش افسردگی دارد و مادرش بیماری شکر و اضافه وزن که باید روزانه قدم بزند. سلیمه گفته، در چهار راهی « دشت قرغ» دو تن از محتسبین طالبان به او و مادرش توهین کرده است: «یکی از محتسبین به مادرم گفت چرا در این صبح وقت با این دختر جوان از خانه بیرون شدهاید، مگر شما شرم و حیا ندارید؟»
از قول سلیمه، پاسخ مادرش که گفت، به خاطر بیماریاش نیاز به قدم زدن دارد آنها را قانع نکرد. همان محتسب قبلی این بار گفت: «شما ساعتتیری میایید، مریضی بهانه است. اینجا چکر میایید، چون بچهها و مردها در اینجا هستند و شما زنها با آنها عکس میگیرید.»
فیضآباد شهر کوچک، اما زیبایی است. به گفتهی سلیمه فضای آرامی که جان میدهد برای پیادهگردی. تا پیش از طالبان دختران و زنان زیادی برای گردش در خیابانهای سرسبز و آرام فیض آباد بیرون میشدند، بویژه در کنار دریای کوکچه در امنیت کامل به دوش و پیادهروی میپرداختند.
اما مدتی است که اداره امر به معروف طالبان پیادهگردی و ورزش صبحگاهی زنان در خیابانهای شهر فیض آباد را ممنوع کرده و مامورانشان خیابانها و کوچههای این شهر را برای زنان ناامن کردهاند.
یک منبع دیگر نیز با حفظ هویت خود گفته است، روز سوم عید امسال با دوستاناش در منطقه دشت قرغ، ناحیه ششم شهر فیض آباد از سوی ماموران طالبان مورد سرزنش قرار گرفته است، زیرا برقع نپوشیده بودند. او گفته که هرگز توهینی را که آن روز شنیده نتوانسته فراموش کند: «برقع نمیپوشید که زیباییتان پنهان نشود. چرا در خانههایتان نمینشینید که کسی با آبرو و عزت بیاید خواستگاری و بگیردتان که اینگونه خودتان را آرایش کرده و به شوهر پالیدن برآمدهاید.»
*نامهای زنان مصاحبه شونده در این گزارش مستعار انتخاب شده است.