خاطرهی تلخ و خشونتآمیز دورهی گذشته طالبان و شایعههای که قبل از سقوط برخی از ولسوالیهای بامیان، مردم را وادار کرد تا زنان و کودکان را از روستاهای ناامن به جاهای امنتر انتقال بدهند.
وقتی در منطقهی اشپشته که میان ولسوالی کهمرد بامیان و ولسوالی تاله و برفک بغلان است، جنگ شدت میگیرد، ضیاگل ۳۸ساله با شش زن و دختر جوان نیمههای شب بهسوی مرکز بامیان حرکت میکنند و تا سپیدهدم روز بعد به آنها خبر میرسید که پاسگاه باغک ولسوالی کهمرد سقوط کرده و بیشتر مناطق آن بهدست طالبان افتادهاست.
ضیاگل میگوید که خبر سقوط پاسگاه باغک تمام مردم را هراسان کرده بود و دره پر شده بود از زنان و کودکانی که هدفشان رسیدن به کابل بود. براساس آمارهای محلی بیش از ۳۵پولیس به طالبان تسلیم شده بود و مردم محل هم خلعسلاح بودند. او گفت:«صبح آن شب من با چهار فرزندم و دو عروس جوان خواهر همسرم و کودکانشان راهی کابل شدیم و در یک موتر کرولا ۷نفر بودیم با چند طفل در میدان شهر که رسیدیم راه بند بود میگفت که تظاهرات است ما چندین ساعت آنجا ماندیم بعد از موتر پیاده شدیم».
او با دو عروس جوان خواهر همسرش و فرزندانش حدود نیم ساعت پیاده از بین تظاهرکنندگان میگذرند. در فاصله دورتر از تظاهرات، یکی از خویشاوندان آنها از کابل موتری را در آنجا میفرستد تا آنها را ببرد، اما ضیاگل گفت:«خانوادههای بود که کسی را نداشتند از کابل به راهشان موتر بفرستد. چندین ساعت آنجا گیر مانده بودند، کوچ و وسایلشان را زرنج پیدا نمیشد تا انتقال دهند به کابل».
ضیاگل وقتی از درههای ناهموار میگذشت، کودک دوسالهاش را بهپشت انداخته بود و چهار پنج ماهه جنین نیز در شکمش نفس میکشید. او میگوید تمام زنان با خاطرات تلخی که از دوره قبل طالبان داشتند، اینبار را با قدمهای سریع و نگران بر میداشتند. ضیاگل زیر لبهایش زمزمه میکند که ۲۰سال قبل هم مردم از ترس بیبندباری طالبان دختران و پسران جوانشان را به کوههای بلند میفرستادند تا از شر آنها در امان باشند.
وی میگوید:« در آن زمان اگر پسرهای جوان به دست طالبان میافتاد آنها را میکشتند و دختران را اسیر وبا خود میبرندن. دقیق یادم است هروقتی که طالب به قریه ما حمله میکرد تمام جوانان فراری بودند در کوه ها و غار ها پنهان میشدن ،فقط کهن سال ها در خانه ها میماندن که آن ها هم لدو کوب میشدن و خانه ها را تلاشی کرده به آتش میزدند».
حدود یک هفته جنگ در برخی از ولسوالیهای ولایت بامیان و ترسها از حافظه تاریخ دوباره بیرون زد و شایعات و خبرهایی که از دیگر ولایت پخش شده، به گفته فعالان مدنی در بامیان بعضی از خانوادهها دست به ازدواج فوری دختران نوجوانشان زدند. خبر نکاح اجباری دختران از سوی طالبان بهشکل گسترده همگیر شد.
عاقله یوسفی یک تن از فعالان مدنی بامیان میگوید که طالبان به شکل گسترده در ایجاد هرج و مرج در ولایت های افغانستان، نقش دارند.
او گفت:« وحشتی را که طالب بین مردم ایجاد کرده بود باعث شد برخی از خانوادهها بدون هرگونه آمادگی، دخترانشان را به شوهر دهند، من دو خانواده را سراغ دارم که باشنده ولسوالی ورس هستند، همین که وضعیت امنیتی خراب شد دختران نامزد شده شان را بدون عروسی، خرج و هرگونه برنامه دیگر دست اش را به دست نامزد شان داده عقد شان را خوانده است تا مبادا وضعیت امنیتی خراب شود و هرگونه بلای سری این دختران شان بیاید».
این درحالی است که دو ولسوالی سیغان و کهمرد بامیان به مدت ۵ روز به دست طالبان بود و بعضی گزارشاتی هم مبنی بر این که طالبان با همکاری یکی از ملا های سیغان دست به جمع آوری لیست و اطلاعات در مورد دختران جوان و بیوه های نیروهای امنیتی زده بوده اند نیز از آن ولسوالی ها وجود داشت که بعضی ها آن را نقد کرده و دروغ ابراز کردند.