سمیه ماندگار
با سیطرهی ادارهی طالبان، همهی نه رستورانت، هوتل و چایخانه در بامیان که توسط زنان مدیریت میشدند، بسته شدهاند. منابع به رسانهی رخشانه میگویند، پیشخدمتهای اکثر رستورانتهای بستهشده، زنان بودند و در حال حاضر همه بیکار شدهاند.
رستورانتهای حیدریان، آی خانمکارنر، چایخانه بانوان، چایخانه بودا، شاهدخت مریم، رستورانت هوسانهی زینت، گوهرگین، شبهای بامیان، چای خانهی میدان هوایی و شهمامه از جمله نُه رستورانتی هستند که از سوی زنان و دختران بامیانی بنیانگذاری، مدیریت و پیش برده میشد.
صاحبان و مدیران رستورانتهای زنان در بامیان یا از افغانستان آواره شده یا هم خانهنشین هستند. در حکومت طالبان تنها یک رستورانت مربوط به زنان توانسته دوباره فعالیت خود را درحالی از سر بگیرد که خبری از حضور زنان در آن نیست. تمام عوامل این رستورانت که به خاطر نگرانیهای امنیتی از آن نامی در گزارش برده نمیشود، اکنون مردان هستند.
زنان که در این گزارش با آنها صحبت شده، میگویند که صنعت رستورانت و هوتلداری برای زنان در بامیان از نظر اقتصادی بسیار سودمند بود که با بسته شدن ۹ رستورانت، هوتل و چایخانه، عملا زنان زیادی درآمدش را از دست دادهاند.
بیخبر ازسایه شوم طالبان
شکیلا حسینی ۳۳ ساله شش ماه قبل از سقوط دولت پیشین، تصمیم به تاسیس یک رستورانت گرفت. او هرگز فکر نمیکرد که تا شش ماه دیگر، سایهی شوم طالبان کار و بار او و هزاران زن دیگر در افغانستان را از رونق میاندازد. نام رستورانت خود را «هوسانهی زینت» گذاشته بود. او میگوید، در شش ماه توانست سرپایش ایستاد شود. این دستآورد برایش حیرتانگیز بود: «از صفر شروع کردیم. تازه سرپا شده بودیم. اما تحولاتی که آمد مجبور شدیم رستورانت را بسته کنیم. کار و بار ما خیلی خوب شده بود.»
شکیلا فقط تا صنف ششم درس خوانده است. او همزمان مدیر و سرآشپز رستورانت «هوسانهی زینت» بود با هفت کارمندزیر دست. «آنها هم کار میکردند و هم برایشان در قسمت آشپزی آموزش میدادم. همهی شان خوب آشپزی را یاد گرفته بودند؛ اما بدبختانه با آمدن طالبان همه چیز برهم خورد.»
شکیلا میگوید، ترس از طالبان، از دست دادن مشتریهایی که بیشتر خارجیها و گردشگران بودند و فلج شدن اقتصاد مردم بامیان، عامل اصلی بسته شدن رستورانت «هوسانهی زینت» است: «بعد از تحولات، دیگر کسی به اینگونه رستورانتها برای صرف غذا رفته نمیتوانست، زیرا مردم از لحاظ اقتصادی فلج شدند.»
شکیلا تمام وسایل رستورانت را در خانه خود انبار کرده است. اما هنوز مزه غذاهایی که به مشتریانش داده، زیر دندان آنها است. گاه و بیگاه تماس تلفنی برای سفارش غذا دریافت میکند: «هنوز هم مشتریانم زنگ میزنند و برایم میگویند که چرا رستورانت را دوباره فعال نمیکنید. چون غذاهای ما کاملا هوسانه بود و غذاهای محلی و خوش مزهی نظیر آشک و امثال آن را میپختیم. علاقهمندان خیلی زیادی داشتیم، مردم غذاهای ما را خیلی دوست داشتند و فامیلهای زیادی مهمان ما میشدند؛ اما امکان دوباره فعالسازی رستورانت بنا بر بیثباتی اوضاع نیست.»
فضای رستورانت «هوسانهی زینت» یک محیط آرام برای خانوادهها بود. برای سفارشهای بیرونی مثل دفاتر دولتی نیز غذا پَیک میکرد. از روزی که شکیلا خانهنشین شده، یک افغانی هم در آمد نداشته است. وضعیت دشوار و نگران کننده است. «حدود نه ماه میشود بیکارم و هیچ عایدی ندارم. هفت نفر کارمند داشتم که پنج تن شان خانمها بود و دو تن دیگر هم پسران.»
شکیلا میگوید، هر هفت کارمندش هنوز بیکار است و گاهی از سرناگزیری به او تماس میگیرند تا رستورانت را دوباره فعال کند. «آدم در این شرایط کی دل گرفته میتواند.»
غیبت زنان از بازار کار افغانستان هر روز در حال افزایش است. طالبان نیز برای راندن زنان از فضای عمومی و کار، شمشیر را از رو بستهاند. اعمال محدودیتهای هر روزه که پیامدی جز انزوای زنان ندارد.
سازمان ملل پنج ماه قبل اعلام کرده که سطح حضور زنان شاغل در بازار کار در افغانستان تا اواسط سال ۲۰۲۲ میلادی به ۲۲ درصد کاهش مییابد.
سیاه موی نظری افغانستان را ترک کرده است. مهاجرت ناخواسته با زندگی مشقتبار در ایران را سپری میکند. او از پیشکسوتان صنعت رستورانتداری در افغانستان به شمار میرفت، زیرا پس از تاسیس رستورانت «گوهرگین» توسط سیاهموی، چندین زن دیگر در بامیان اقدام به چنین کاری کردند.
سیاهموی ۲۵ ساله آوایل سال ۲۰۱۸ رستورانت «گوهرگین» را تاسیس کرد. تا مقطع لیسانس درس خوانده و یک دوره شش ماههی آموزشی مدیریت اقتصادی رستورانت و هوتلداری را دیده است: «یک برنامه شش ماههی آموزشی در بخش هوتل داری و مدیریت رستورانت از سوی بنیاد انکشافی آقا خان به همکاری یک دانشگاه آسیای میانه را سپری نمودم که در جریان همین آموزشها از ما یک پلان تجارتی خواسته شد و من بنا به علاقهمندی خاصی که به هوتل داری داشتم پلان تجارتی خود را روی احداث یک رستورانت ساختم و خوشبختانه موفق هم شدم.»
سیاه موی میگوید، کارمندانش همه زنان بودند. کار آنها تا سقوط کامل افغانستان به دست طالبان ادامه داشته است: «همه میدانند که طالبان با کار زنان در بیرون از خانه مخالف است خصوصا کار در رستورانت، زیرا رستورانت میزبان هرگونه افراد از هر طیف و طبقهای است و همین مخالفت باعث شد که تمام رستورانتهای که با مدیریت زنان به پیش برده میشد بسته شود.»
تنها راهی که برای سیاهموی ماند، فروش رستورانت به بهای ناچیز و ترک افغانستان بود: «بعد از سقوط ما یک مقدار سرمایه اندکی که ذخیره کرده بودیم هم مصرف مخارج خانواده و کوچ کشی شد و بعد از آن دچار فقر و کم اقتصادی شدیم. این ضربهی اقتصادی تنها مرا متأثر نساخت، بلکه تمام مردم کشور را دچار فقر و بدبختی کرد.»
سلب گوشههای آرام از زنان
رحیمه عزیزی (اسم مستعار) ۲۶ ساله تا پیش از طالبان به راحتی میتوانست در شهر بامیان گوشهی آرام و دنجی برای صحبت با دوستانش پیدا کند. «رستورانتهایی که توسط زنان مدیریت میشدند، در این اواخر زیاد شده بودند و مکان مناسب و راحت بخشی برای بانوان بودند.»
تا قبل از طالبان، بامیان شهری آرام و آزاد برای همه از جمله زنان و دختران بود. از قول رحیمه، دیگر بامیان شهر رنگارنگ و پر از جنبوجوش گذشته نیست. همه چیز جایش را به ناامیدی داده است. او میگوید، بسیار اتفاق میافتد وقتی زنان و دختران به بازار میروند گرسنه و تشنه پس به خانه بیایند. «وقتی میبینیم که رستورانتهای زنانه کاملا بسته شده برای همهی ما دختران نومید کننده است.»
رحیمه که از جمله مشتریهای همیشگی رستورانت «گوهرگین» بود، مدتها است که دیگر رستورانت رفتن را فراموش کرده است.
برای زهرا ابراهیمی ۲۴ ساله نیز بسته شدن رستورانتهای زنانه حکم یک فاجعه را دارد: « قبل از اینکه طالبان روی کار بیایند در بامیان رستورانتهای زیادی بودند که توسط زنان به پیش برده میشدند که یک فضای امن و آرامی را برای بانوان به ارمغان آورده بود. با استفاده از همین رستورانتها، بانوان بامیانی میتوانستند مناسبتهای مختلف زندگیشان را تجلیل کنند. آنان میتوانستند در این رستورانتها جشن فراغت بگیرند. برای یکدیگر جشن تولد بگیرند، حتا میتوانستند با استفاده از این محیط زیبا کنفرانسهای علمی و ورکشاپهای آموزشی خود را نیز پیش ببرند.»
به قول زهرا، وجود این رستورانتها به بامیان یک رنگ و بوی متفاوت، خاص و دلانگیز داده بود. زیرا تنها رستورانتهایی که غذاهای محلی و هوسانه تهیه میکردند همین رستورانتهای زنانه بودند. «گردشگران داخلی و خارجی در زمان بازدید از بامیان حتما سری به این رستورانتها میزدند و از غذاهای محلی و خوشمزه که توسط این رستورانتها تهیه میشد لذت میبردند. این خود تأثیرگذاری بسیار مثبتی روی اقتصاد مردم بامیان داشت.»
مزیت دیگری که بیشتر رستورانت های زنان داشت، غذاهای ارزان و نزدیکی به دانشگاه بامیان بود. قیمت غذا در این رستورانتها از ۵۰ افغانی شروع تا ۲۲۰ افغانی میرسید.
برای دختران دانشجوی که متکی به اقتصاد ضعیف خانوادههای شان بودند، چه چیزی بهتر از یک فضای آرام، ارزان و در دسترس. شکیبا علیزاده ۲۳ ساله که خستهگی و دلتنگیهای چهار سال دانشجویی را در بیشتر رستورانتهای مربوط به زنان در شهر بامیان از خود دور کرده، میگوید، خوب میداند که با بسته شدن رستورانتهای زنانه، دختران و زنان چه چیزی را از دست دادهاند.
«بسته شدن رستورانتهایی که توسط بانوان مدیریت میشد، طبیعتا برای زنان و دختران بامیانی سخت تمام میشود. زیرا آنان در این رستورانتها نه تنها غذا میخوردند بلکه مکان مناسبی برای ملاقات دوستان و خواهر خواندههای شان بود و آنان در این رستورانتها ساعتها با هم قصه و درد دل میکردند. از طرف دیگر، فعلا امکان رفتن به هوتل برای دختران وجود ندارد زیرا بدون محرم نمیتوانند به هوتل بروند، پس نیازی به وجود این رستورانتها بیشتر از هر زمانی دیگر حس میگردد.»