گلبخت نیکزاد
اشاره: ۲۵ نوامبر از طرف سازمان ملل بهعنوان روز جهانی محو خشونت علیه زنان نام گذاری شده است. اما در افغانستان خشونت بر زنان در حال بیشتر شدن است. حتا قبل از طالبان، این کشور بالاترین میزان خشونت علیه زنان را در سطح جهان داشت. پس از حاکمیت دوبارهی طالبان، وضعیت از این هم بدتر شده است. خشونت علیه زنان هم از نظر آمار بلند رفته و هم متنوع شده است. در ادامه، روایتهایی را میخوانید که از طرف زنان و دختران به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان به رسانهی رخشانه رسیده است. روایتهایی که نشان میدهند، دیگر خشونت بر زنان در افغانستان فردی نه، بلکه کتلهوی است.
«روایت من از خشونت» (۱۰)
خشونت علیه زن در جامعهی افغانستان جرم نه، بلکه فرهنگ به حساب میآید. به گفتهی پدرم یا هر مرد دیگر افغان «زن اگر هر دو روز بعد مثل خر لتوکوب نشود، مرد آن خانه بیننگ و بیغیرت است. اگر صدای خندهی دختری بلند شنیده شد و پدر یا برادرش او را سیلی نزد، یعنی بیغیرت است.» بنابراین، زنان در افغانستان با خشونت متولد میشوند و بر اثر خشونت میمیرند.
خشونت علیه زنان سالهای سال میشود که پا برجا است؛ اما از زمانی که طالبان کشور را بهدست گرفته، آن همه خشونت و روزگار سیاه، رنگ تیرهتر از قبل بهخود گرفته است و زبان مردهای سلطهجو هم درازتر از دورهی جمهوریت شده است. این روزها در سایهی امارت اسلامی طالبان، بیرون رفتن شبیه رفتن به تماشای فیلم وحشتناک در سینما شده است. من دعا میکنم هر چه زودتر این فیلم تمام شود. گاهی در مسیر راه افراد امر به معروف طالبان موتر را توقف داده و دختران را بهخاطر رنگ و نوع لباسشان توهین و تحقیر میکنند. ایستادن جلو یک مشت آدمی که منطق سرشان نمیشود مثل کابوسی است که آرزو میکنم زودتر تمام شود.
فریحهی ۲۳ ساله که در یکی از شرکتهای خصوصی برند لباس و حجاب کار میکند. دختری که روزی بهخاطر پوشیدن لباس نارنجیرنگ در گولایی دواخانه کوته سنگی توسط طالبان ایستاد و برایش گفته شد: «آهای دختر! تو ره میگم ایستاد شو که باز میزنمت.» فریحه بعد از شنیدن این صدا، از ترس در جا میخکوب میشود. دوباره برایش میگوید: «گفته باشم که دیگر این رنگ را نمیپوشی! دفعه آخرت باشه.» فریحه از ترس و وحشت آن روز که سه ماه از آن میگذرد، سیاه پوش شده است.
سمیرای خوشسیما با اندام لاغرش دختر خوشتیپ بین دوستان خود است. او که تنها نانآور خانوادهی هشت نفریاش است میگوید، بعد از برگشت دوبارهی طالبان، زندگی برایش طاقتفرسا شده است. او هنوز در یک شرکت خصوصی کار میکند. یکی از همین روزها با ترس و چهرهای که رنگ از رخش پریده بود وارد دفتر شد. سمیرا گفت که طالبان او را در مسیر دارالامان از موتر پیاده کرده و برایش گفته حجابت (دامن) را بلند بگیر تا ببینم پتلونت چه رنگی است. سمیرا آن روز آرزو کرده بود که زمین چاک میشد و او را میبلعید؛ اما پیش آنهمه آدم تحقیر نمیشد. او میگوید: «دلم از بغض زیاد میترکید که چرا حتا یک مرد صدا بلند نکرد؟»
زنان در افغانستان این روزها در معرض خشونت شدید روانی طالبان قرار دارند. از نظر من، خشونت یعنی بازی با سرنوشت نصف پیکر جامعه (زنان و دختران ) است. خشونت در جامعهی افغانستان یعنی ایجاد محدودیت در حق انتخاب رشتهی تحصیلی یا ایجاد محدویت در انتخاب نوع پوشش و یا هم ممنوعیت رفتن به پارکها، کافه و رستورانتها . خشونت علیه زنان در جامعهی افغانستان یعنی تعیین تکلیف از سوی مرد جامعه بر زنان .
من به ورزش برای وقت گذارانی نمیروم. رفتن به باشگاه و تمرین، به زندگی من رنگ میدهد. ورزش یعنی زندگی یک ورزشکار که این روزها زندگی من و بسیاری از دختران ورزشکار از آنها گرفته شده است. مثل من صدها و هزاران دختر دیگر سالها تلاشهایشان ضرب صفر شد.