الهه رسا
سوسن ۲۰ ساله پیش از بستهشدن دروازههای مکتب توسط طالبان، صنف هشتم مکتب بود. پس از بستهشدن مکتبها، آخرین روزنهی امید به آینده را خانوادهاش، با مجبور کردنش به ازدواج، از او گرفتند.
سوسن به رسانهی رخشانه گفته است، به همین زودیها قرار است مراسم عروسیاش برگزار شود و به خانهی شوهرش برود. سوسن در منطقهی شیدایی شهر هرات زندگی میکند.
او میگوید: «وقتی مکتبها مسدود شد، پدرم ناامید شد و برای من گفت که غریبی را تحمل میکرده، تا من در آینده مکتب را تمام کنم و برای خود یک چیزی بشوم، ولی وقتی دید کار نیست و مکتب هم بسته شد، مجبور شد که من را عروس کند. اگر مکتبها بسته نمیشد، پدرم مرا به شوهر نمیداد.»
سوسن مایل نیست که حضوری صحبت کند. صدایش از پشت تلفن گرفته به گوش میرسد. او گفت: «برای من خیلی ناراحتکننده است که نمیتوانم به مکتب بروم. من آرزو داشتم که در آینده درس خود را تمام کنم و بتوانم برای خود و خانوادهی خود کاری بکنم، ولی حالا همهی آرزوها هیچ شد.»
قربانی جنگ و طالبان
سوسن میگوید، زندگیاش با جنگ و فقر گره خورده است. او در ولسوالی «بالامرغاب» ولایت بادغیس متولد شده، جاییکه سالها محل درگیری نیروهای امنیتی حکومت پیشین افغانستان و جنگجویان طالب بود. خانوادهی سوسن سه سال پیش، به دلیل این درگیریها و جنگ، از بالامرغاب بیجا شدند.
زندگی درهرات برای سوسن و خانوادهاش به عنوان آوارهی جنگ، سخت و پرچالش بود. فقر بزرگترین مشکل این خانوادهی آواره بود. به گفتهی سوسن، پس از پایان جنگ به دلیل فقر و نداشتن پولی در بساط، نتوانستند به بالامرغاب برگردند و خانهی شان را که در اثر جنگ تخریب شده بود، ترمیم کنند.
سوسن گفته است، یک دلیل عمدهیی که پدرش بر او فشار آورد تا تن به ازدواج بدهد، فقر و قرضداری بود. از ۲۰۰ هزار افغانی پولی که پدر سوسن تا حالا به عنوان پیشکش گرفته، ۱۵۰ هزار را به بدهیاش، داده است: «هنوزهم پدرم دولک افغانی قرضدار است و میخواهد که بقیهی پول پیشکش من را به قرضدارهای خود بدهد که او را خیلی اذیت میکنند.»
سوسن دو برادر و دو خواهر کوچکتر از خودش دارد. او میگوید، بستهشدن مکتبها بر روحیهی او تاثیر منفی گذاشته و دوام این وضعیت باعث خواهد شد که به بیماریهای روانی مبتلا شود.
چندی پیش رسانهی رخشانه در گزارشی دریافته بود که شمار مراجعهکنندهگان به مرکز خدمات صحت روانی شفاخانهی حوزی هرات، بلند رفته و بیشتر مراجعهکنندهگان، دختران دانشآموز و زنان شاغل هستند.
سرنگونی حکومت افغانستان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ بهدست طالبان و گسترش فقر باعث شد تا نامزد سوسن، مانند هزاران تن دیگر با سفر قاچاقی به ایران برود، تا اینکه بتواند در کنار تامین مصارف زندگی خانوادهی خود، پول پیشکش و مراسم عروسی خود را نیز پیدا کند.
سوسن تا پیش از محرومیت از مکتب، آرزوی راهیابی به دانشکدهی پزشکی را داشت؛ اما حالا میگوید که در گرداب سرنوشت گیر کرده است.
با آمدن طالبان و وضع محدودیتهای فراوان این گروه علیه زنان و دختران، فشار خانوادهها برای ازدواج اجباری دختران در افغانستان افزایش یافته است.
مژگان احمدی* ۱۸ سال دارد و تا پیش از تسلط طالبان، دانشآموز صنف هفتم در مکتب سردار محمد داوود خان در منطقهی شیدایی هرات بود. پس از بستهشدن مکتبها، خانوادهاش او را وادار به ازدواج کردند.
مژگان ساکن اصلی ولایت بادغیس است. او میگوید، شغل نامزدش «چاهکنی» است و با این شغل مصارف زندگیاش را تامین میکند. او در بدل ۷۰۰ هزار افغانی با مژگان نامزد شده است. مژگان میگوید که پیدا کردن این مبلغ برای نامزدش در این شرایط بد اقتصادی مشکل است.
مژگان در ادامه میگوید، از نامزدش خواسته است تا از ادامهی آموزش او حمایت کند؛ اما نامزدش او را کاملا ناامید کرده است: «وضعیت امنیتی خوب نیست و طالبان اجازه نمیدهند که دختران درس بخوانند، همینقدر که درس خواندی بس تو است، دیگر نیاز نیست که مکتب بروی. فکر رفتن به مکتب را از سر خود بیرون کن »
او میافزاید: «از نظر نامزد من، دختر اصلا نباید درس بخواند. باید همیشه به خانه باشد و از خانواده و اولادها مراقبت کند. من همین مقدار درس را هم که خواندم بهخاطر این بوده که خیلی نزد خانوادهی خود زاری کردم تا برای من اجازهی رفتن به مکتب را دادند.»
مژگان با محرومیت از مکتب، به عقد نواسه کاکای مادرش در آمده است: «مردم بادغیس خوش ندارند که دختران شان به مکتب بروند و همگی در مسجد درس میخوانند؛ اما من خوش دارم که به مکتب بروم و اگر خدا به من فرزند دختری داد، او را هم به مکتب شامل کنم.»
مژگان میگوید که با بیقراری همیشه خبرهای رسانهها را پیگیری میکند تا خبر بازشدن مکتبها را بشنود.
کبری کریمی* که در حکومت قبلی افغانستان، بهعنوان دادستان کار کرده است، میگوید که با رویکار آمدن طالبان در افغانستان، آمار ازدواجهای زیر سن و اجباری افزایش یافته است. از نظر او، ضعف اقتصادی خانوادهها، آگاهی نداشتن از حقوق زنان و مسدود شدن مکتبها و دانشگاهها، از عمدهترین دلایل ازدواجهای اجباری و زیر سن است.
خانم کریمی به رسانهی رخشانه گفته است: «ما شاهد ازدواجهای اجباری در ولایتها و کابل هستیم. اقتصاد ضعیف خانوادهها باعث بلندرفتن بیشتر اینگونه ازدواجها میشود. در دوران حکومت سابق بهدلیل مصروفیت دختران در مکتبها و دانشگاهها، ازدواجهای اجباری کاهش یافته بود؛ اما حالا این آمار بلند رفته است.»
طالبان از هنگام تسلط بر افغانستان، دروازهی مکتبها را به روی دختران بالاتر از صنف ششم مسدود کردند و به ادامهی وضع محدودیتها علیه زنان، دروازهی دانشگاهها و مراکز آموزشی را نیز به روی دختران بستهاند.
حدود یکونیم سال از حاکمیت طالبان بر افغانستان میگذرد و در این مدت، آرزوهای میلیونها دختر دانشآموز و دانشجو نقش بر آب شدهاند.
*یادداشت: نامهای مصاحبه شوندهگان مستعار انتخاب شده است.