زینالله سروری- فعال حقوق بشر
درآمد
در کشورهای عقبمانده و به شدت سنتی که افغانستان یک نمونه از آن است، جایگاه و نقش اجتماعی و اقتصادی زنان همواره پر چالش و گاه جدل برانگیز بوده است. افغانستان کشوری که بهترین مصداق جامعهی مردسالار میباشد، همهی مناسبات اجتماعی در آن بر اساس جهانبینی مردسالار و طبق سلیقه و التزامات آنان ابداع، تعریف و عملی شده است. در جامعهی مردسالار افغانستان تمام آنچه که با نگرش مردسالاری تطابق داشته باشد، مطابق با هنجار، طبیعی و قانونی شمرده شده و هر آن چیزی که مغایر و در تقابل با منافع و نگرش آنان قرار گیرد، غیر هنجار، غیر طبیعی و فراقانونی قلمداد میگردد. این برداشت کهتری زنان و مهتری مردان در مراودات و مناسبات اجتماعی، ریشه در نوع و سبک زندگی دارد. در جامعهی به شدت محافظهکار و سنتی افغانستان که عرف و قوانین شرعی بنمایهی مناسبات و روابط آنان را شکل میدهد، توسط مردان ایجاد شده است و مفسرین و مبلغین دینی که عمدتا مرد هستند، بنابر لزومدید و منافع خود شان متون دینی را تعبیر و تفسیر کرده و آن را پشتوانهی اعمال و رفتار تبعیضآمیز در قبال زنان در جامعه قرار میدهند.
سیمون دوبووار در کتاب “جنس دوم” خود گفته است: «زن، زن به دنیا نمیآید؛ بلکه بعد از به دنیا آمدن تبدیل به زن می شود».
با توجه به این گفتهها، میتوان به چنین نتیجه و رهیافتی رسید که نقشهایی که زنان باید انجام دهند و انتظاراتی که از آنان توقع میرود، ریشه و آبشخور مردسالارانه داشته که توام با تبعیض است. در این میان زنان افغانستان دستکم چیزی در حدود یک سده است که به رغم موانع و سدسازی در مسیر شان، جسته و گریخته حضور درخور ستایشی داشته اند که با فراز و فرودهای زیادی مواجه شده است. حضور پر رنگ و معنادار زنان در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمری به درازای یک سده دارد؛ حینی که امانالله خان با اقتباس از کمال اتا ترک، اراده را بر آن نهاد تا تجدد و نوسازی را روی دست بگیرد، به موازات آن زنان برای اولین بار فراتر از چهارچوب خانه و در اجتماع حضور یافته و نقش ایفا کردند.
به لحاظ حضور و نقش زنان در جامعه در این یک سده، چند فراز و فرود را میتوان متصور شد که ذیلا مورد بررسی قرار گرفته است:
اصلاحات امانی و شکستن حصار تبعیض
با قدرت گیری امانالله خان و به تعقیب آن آغاز اصلاحات، اولین حضور زنان در مناسبات و مراودات اجتماعی رقم خورد. ملکه ثریا، سومین دختر محمود طرزی که در جامعهی سکولار دمشق سوریه رشد یافته و به بالندگی رسیده بود، میخواست ارزشهای تساوی جنسیتی و برابری آن جامعه را در افغانستان تعمیم دهد، بنابر آن در اعادهی حقوق زنان نقش کلیدی و محوری داشت. در این دوره چندهمسری ممنوع شد. حجاب اجباری برداشته شده و حجاب اختیاری گردید. مکتب مستورات و عصمت تاسیس شده و نشریهی ویژه زنان بهنام ارشادالنسوان به نشرات آغاز به فعالیت کرد. زنان برای اولین بار در تاریخ افغانستان، در لویه جرگه قانون اساسی شرکت کردند، امری که فراتر از مخیله در شرایط آن زمان افغانستان بود.
کلکانی و برگشت به عقب
با پیروزی حبیبالله کلکانی تمام اصلاحات و قوانین دورهی امانی به یکبارهگی ملغا اعلام شد که به زعم آن، زنان از حقوق و مزایای برابری شهروندی محروم شده و به نقطهی آغازین محرومیت برگشت داده شدند.
با قدرتگیری نادر خان نیز کدام تغییری بر وضعیت حقوقی و جایگاه زنان در اجتماع رخ نداد و نادر خان به تاسی از سیاست اختناق و توام با محافظهکاری، تحول مثبتی را ایجاد نکرد.
اصلاحات ظاهر شاه ونقش زنان در اجتماع
در دورهی ظاهر شاه وضعیت زنان نسبت به دورهی نادر خان بهتر شد. اصلاحات زیادی در عرصههای مختلف بهویژه حضور زنان در اجتماع بهوجود آمد. در این دوره زنان زیادی در افغانستان با حضور در مکاتب و حتی دانشگاه به تحصیل ادامه دادند. زنان در رادیو کابل نقش و حضور پر رنگ داشتند. خانم پروین اولین سرایندهی زن بود که در این دورهی زمانی، صدای گیرای او از رادیو کابل پخش شد که این خود چیزی کمتر از یک انقلاب نبود.
در زمان ریاست جمهوری داوود خان توجه به قشر زنان بیشتر شد و رفع حجاب اجباری، مهیا شدن زمینهی تحصیل بانوان و حق کار برای زنان از اقدامات نیک این دوره بود.
چپیها و جنبش روشنفکری زنان
با پیروزی احزاب چپی، زنان به اوج شکوفایی و ترقی دست یافتند و از حیث تساوی جنسیتی میتوان این دوره را یک رخداد شگرف به حساب آورد. در این دوره زنان زیادی وارد بازار کار و نقشآفرینی در اجتماع شدند. در عرصهی سیاست حضور زنان ملموس بود، آناهیتا راتبزاد، کریمه کشتمند و صدها زن دیگر در عرصهی سیاست به فعالیت پرداختند. چندین وزیر زن در کابینه مصروف کار بودند و حضور زنان در احزاب و سازمانهای سیاسی با گذشت هر روز بیشتر می شد. در این دوره ۴۰% پزشکان، ۵۰% مامورین دولت و ۷۰% معلمان را زنان تشکیل میداد.
امارت اسلامی؛ ارتجاعیت و سیاست اختناق
با روی کار آمدن گروه طالبان، زنان از بسیاری حقوق و امتیازات اولیهی شان نه تنها که محروم شدند و با انواع تبعیض و خشونت همراه شدند، بلکه سنگسار زنان، شلاق زدن، ممنوعیت حق تحصیل و کار زنان و ممنوعیت بر مسافرت بدون محرم، از موارد جدی نقض حقوق بشری زنان است که به شدت و حدت تمام تعقیب و اجرا شده است.
دو دهه جمهوریت و نقش زنان در جامعه
با وجود تمام ایرادهایی که بر نظام جمهوریت از سوی منتقدین حواله میگردد، این دوره را میتوان یکی از درخشانترین دورهها برای زنان به حساب آورد. در این دوره مجال حضور زنان در جامعه فراهم شد و زمینهی نقشآفرینی شان در تمام عرصهها، از سیاست تا اقتصاد و اجتماع و تحصیل فراهم شد. در این دوره زنان تحصیل کردند، وارد بازار کار شدند، به پارلمان راه یافتند، وزیر شدند، والی شدند و حزب تشکیل دادند.
با روی کار آمدن دوبارهی امارت طالبان، چرخش به عقب دوباره آغاز شد و یک بار دیگر زنان به حصار خانهها برگشت داده شده و با نقض جدی حقوق شان دست به گریبان شدهاند.
نتیجه
سرنوشت زنان افغانستان با مصیبت و سیاهبختیهای فراوان گره خورده است که در بازگشایی این گره باید جد و جهد صورت گیرد. در توالی یک قرن اخیر زنان فراز وفرود زیادی را تجربه کردهاند. در جامعهی مردسالار افغانستان زنان همواره از عدم مساوات و حقوق برابر رنج بردهاند که شوربختانه هیچ روزنهی امیدی دستکم در کوتاهمدت به چشم نمیخورد. اگر خرد جمعی و عقل را اسباب تسهیلکنندهی مساوات و برابری جنسیتی بدانیم، تاریخ و روایات زیست جمعی مردم افغانستان بیشتر خردستیزی، عقلگریزی و خود ویرانگری را به نمایش گذاشته است؛ اما این دلیل خوبی نیست تا دست از مبارزه برداریم؛ چراکه تا زندگی است امید نیز جوانه میزند و میبایست جهت تحقق عدالت و برابری گام برداشت و به مبارزه دست یازید، چرا که حق گرفتنی است نه دادنی.