سمیه ماندگار
سیما عزیزی* زمانیکه ۴۰ روز پیش از پلخمری ولایت بغلان به بامیان آمد، نمیدانست که برای پس رفتن به خانه دچار دردسر بزرگی خواهد شد. او که برای دیدار چند روزهی دخترش به بامیان آمده، اکنون برای برگشت به خانهاش در پلخمری به محرمی نیاز دارد که محرمیتش باید نزد طالبان ثابت شود.
این زن ۴۷ ساله میگوید: «وقتی میخواستم دوباره به پلخمری بروم، دامادم گفت که طالبان در هر پسته{ایست بازرسی} از زنان، محرم و نکاحنامه سوال میکنند و تو نمیتوانی بدون محرم بروی.»
این برای سیما مشکل جدی است تا بتواند به طالبان ثابت کند که فرد همراهش در این سفر، دامادش است: «خداوند ای طالبا ره نابود کنه که مصرف مره سه برابر میکنه، البته او ره هم اگر مشکل محرمم حل شوه.»
اخیرا شکایتهای زیادی از بدرفتاری طالبان با زنان در بامیان به گوش میرسد. طالبان در ورودیهای شهر و ایستگاههای بازرسی داخل شهری از زنان و مردانی که با هم هستند، تذکره یا نکاحخط میخواهند و با این روش، طالبان در پی اثبات محرمیت افراد هستند.
قبلا طالبان سفر بدون محرم را برای زنان در مسافتهای بیش از ۷۲ کیلومتر ممنوع کرده بودند؛ اما اخیرا این گروه در بامیان حتا در گشتوگذار شهری که مسیرهایی بیشتر از دو یا سه کیلومتر هم نیست، برای زنان بدون محرم اجازهی گشتوگذار نمیدهند یا دستکم آنان را آزار داده و اذیت میکنند.
صدیقه صادقی* ۲۶ ساله میگوید، طالبان در خیابان نزدیکی مقبرهی«میرهاشم» ایست بازرسی ایجاد کرده و هر موتری را که از اینجا عبور میکند، مورد بازپرس قرار میدهند: «ماموران امر به معروف طالبان به دقت بررسی میکنند که زنان بدون محرم هستند یا با محرم. اگر ثابت نتانی که محرم با خود داری، به داخل شهر اجازه نمیتن.»
صدیقه میگوید، این سختگیریهای طالبانی فضای زندگی را برای زنان در بامیان به شدت تنگ ساخته است.
تا قبل از سفر چند ماه پیش وزیر امر به معروف طالبان به ولایت بامیان که منجر به مسدود شدن بند امیر به روی زنان شد، وضعیت در این شهر تا این حد محدود و بسته نبود. چنانکه رفتار ماموران امر به معروف طالبان در بامیان با زنان اخیرا تهاجمی و سختگیرانهتر شده است.
به گفتهی صدیقه، بامیان در بیرون خوشنام است؛ اما در داخل وضعیت طور دیگری است: «وقتی ما به دیگه ولایاتی که قومای ما هست زنگ میزنیم، میگن که بامیان اوضاعش خیلی خوبه. طالبا اوقه سختگیری نمیکنه، ولی ما که ده همینجه زندگی میکنیم، میبینیم که هر روز سختگیریهای اینا زیاد میشه.»
این وضعیت زمانی ساکنان بامیان را بیشتر در معرض مشکل قرار میدهد که توزیع نکاحخط از سوی ادارههای مسوول طالبان در این ولایت به کندی پیش میرود. گرفتن نکاحخط برای همهی مردم ممکن نیست.
فریده موسوی* ۳۴ ساله وقتی در بهار امسال با شوهر و فرزندانش به بند امیر میرفت، در ایست بازرسی دوآبی«آقرباط» مورد بازپرس طالبان قرار گرفت. آنها به موتر شخصی شان سفر میکردند که در ایست بازرسی طالبان متوقف شدند: «برای شوهرم گفت این زن چی تو میشه، شوهرم جواب داد که خانمم هست، طالب برای شوهرم گفت نکاحنامه دارین، شوهرم با تعجب گفت ما زن و شوهریم و این چهار تا طفل اولادهای ما هستند. طالب مسلح با بیشرمی تمام برای ما گفت مه نکاحنامه گفتم، نه اشتوک( کودک). باید نکاحنامه نشان بتی فامیدی؟ شوهرم با حالت درماندگی گفت که قاری صاحب ما که نکاحنامه نداریم، چون فعلاً توزیع نکاحنامه بند است و ما از قبل هم نداشتیم.»
در همین حال، منابع رسانهی رخشانه از داخل شهر بامیان نیز میگویند که در این اواخر طالبان در ایستهای بازرسی داخل شهری نیز موضوع محرمیت و نکاحخط را بسیار جدی میگیرند.
سمیه صابری* در بازارچهی هنر بامیان دکاندار است. او برای اینکه بتواند تجارتش را رونق بدهد، هفتهی یکبار به بازارچهی صنایع دستی در یکاولنگ میرود؛ اما برای سمیه گذشتن از دروازهی امنیتی طالبان در«دوآبی آقرباط» مثل گذشتن از هفت خوان رستم است، زیرا طالبان هر بار از او که با یکی از اقوام دورش مسافرت میکند، نکاحنامه و تذکره طلب میکنند.
سمیهی ۲۷ ساله میگوید، وقتی به این ایستگاه امنیتی که مهمترین تلاشی طالبان در مسیر بامیان یکاولنگ است، میرسد، بدنش از ترس میلرزد: «هر بار که آنجا برسیم، برایم گفته میشه که محرمت کیست؟ وقتی به مردی که همرایم است اشاره میکنم، میگوید که اگر زن و شوهر استین، نکاحنامهی خوده نشان بتین و اگر خواهر و برادر استین تذکره خوده.»
به گفتهی سمیه، او بارها شده که با بهانه و بسیار به سختی از این ایست بازرسی گذر کرده است؛ اما اکنون شرایط سختتر شده است و او نمیداند که چه کند: «راستش حالی گذشتن از آنجا برایم تبدیل به بک کابوس شده، حتا وقتی فکر رفتن به یکاولنگ ده ذهنم میایه، جانم گرنگ(سنگین) میشه.»
برای سمیه که یک زن تجارتپیشه است و نمیتواند در تمام سفرهایش اعضای خانوادهاش را با خود ببرد، این یک معضل جدی و جنجالی است.
داوود* ۳۳ ساله که یک ماه پیش پس از ماهها انتظار موفق شده تا نکاحنامهی دولتی بگیرد، از سرگذشت و مشکلاتی که برای گرفتن نکاحنامه دیده، چنین حکایت میکند: «وقتی حکومت قبلی سقوط کرد و طالبان روی کار آمدند، بعد از گذشت ۴ ماه مه خواستم برای خود و خانمم نکاحنامه بگیرم، به محکمه رفتم و معلومات گرفتم، گفتند که توزیع نکاحنامه بند است.»
داوود بعد از گذشت سه ماه میشنود که توزیع نکاحنامه شروع شده است؛ اما وقتی آنجا میرود، میبیند که هنوز پروسهی توزیع آغاز نشده است: «امسال ده ماه ثور دوباره معلومات گرفتم، گفتند که فقط روزهای شنبه عریضهی نکاحنامه ره تسلیم میشوند.»
داوود بعد از سه هفته مراجعه کردن به محکمه، موفق میشود تا عریضهاش را تسلیم نماید و بعد از دو سال تلاش و انتظار فراوان صاحب نکاحنامه شود: «گرفتن نکاحنامهای که هر روز از ما در چکپاینتها پرسیده میشه، ایقه جنجال داره…طالبا بسیار جالب مردم هستند، از یک طرف هر روز از مردم نکاحنامه طلب میکنند، از طرف دیگر نکاحنامه گرفتن ره به حدی سخت ساختهاند که باید دو سال پشتاش بدوی.»
بامیان شهری که تا قبل از آمدن طالبان در آزادی برای زنان شهره بود، حالا در حال تبدیل شدن به زندان زنان است، گشتوگذار زنان هر روز سختتر میشود.
نظر به گفتههای منابع، این بهانهگیریهای روزافزون طالبان در ولایت بامیان بیشتر به دلیل تعصبات قومی و مذهبی علیه مردم بامیان است.
*نامهای مصاحبه شوندگان در این گزارش بنا به حساسیتهای امنیتی و درخواست آنان مستعارآمده است.