الهه رسا
بیش از ۲۰ روز از وقوع زمینلرزهی مهیب و کمسابقهی ۶.۳ ریشتری در ۱۵ میزان که ولسوالی زندهجان هرات و ومناطق اطراف آن را با خاک یکسان کرد، میگذرد. در این مدت در کنار صدها امدادرسان مرد، شمار زیادی از زنان نیز برای کمکرسانی کمر بستهاند.
این در حالی است که براساس گزارش اوچا، در زمینلرزهی هرات بیشترین جانباختهگان و زخمیهای این رویداد زنان و کودکان بودهاند.
فعالیتهای زنان امدادگر در روزهای زمینلرزهی هرات، بیشتر متمرکز بر تشکیل گروههای ارایهی خدمات درمانی و ارایه کمکهای اولیه به زلزلهزدگان مناطق آسیبدیده بوده است. چنانکه برای این منظور این زنان چندین کیلومتر راه را تا مرکز فاجعه پیمودهاند.
یکی این زنان امدادگر، حمیده عظیمی است. او گروه ۱۵ نفری از زنان و دختران را در روزهای اول زمینلرزه در قالب تیم صحی و جمعآوری لباس و دیگر وسایل مورد نیاز برای آسیبدیدگان بسیج کرد.
او به رسانهی رخشانه میگوید، دو هفته است که به این منطقه آمده و تاکنون در چند عملیات نجات زلزلهزدهگان در این منطقه حضور داشته است.
او و همکارانش در اولین سفرشان به قریهی «نائیبرفیع»، از مربوطات ولسوالی زندهجان هرات رفتهاند: «عمق فاجعهی زمینلرزه در مناطقی بود که ما کمکهای صحی و بهداشتی را انتقال میدادیم. اعضای گروه ترس و واهمههای زیادی داشتند، مسیر راه طولانی و پر از پیچ و خم بود و نیز با طوفان شدید همراه بود.»
در این سفر، در کنار فاجعهی زمینلرزه، باید و نبایدهای مردان در مورد نحوهی پوشش زنان کمکرسان برای او شوکهکننده بود. او گفته است: «باشندگان مناطق طالبنشین به زنان با پوشش مانتوها و چپنهای کوتاهتر میگفتند که برای کمک نیایند چون پوشش آنها مشکل دارد.»
لینا حیدری، یکی دیگر از زنان امدادرسان با شکایت از رفتار تعصبآمیز مردان با زنان میگوید که رفتار برخی مردان با زنان متاثر از دیدگاه طالبان شده است.
او میگوید: «سهمگیری زنان خوب بود، نظر به برخی تعصبات و عرف فرهنگی در جامعهی هرات، افکار طالبانی اکثر مردان هرات را تحت تاثیر قرار داده؛ اما زنان مقاومت و مبارزه کردند. آنها توانستند به صحنه بیایند، مردان تلاش میکردند تا کمکها را خودشان توزیع کنند، ولی ما گفتیم که در کناری اینکه کمک توزیع میکنیم، در کنار زنان متضرر قرار میگیریم و آن زنان بیشتر احساس امنیت میکنند.»
حمیده عظیمی در ملاقات با زنان، وضعیت صحی و بهداشتی در این مناطق را نگرانکننده توصیف میکند. او میگوید، به وضعیت بهداشتی زنان هیچ توجهی نشده بود و شماری از زنان که در دوران قاعدگی بهسر میبردند، در فضای آلوده در ساحات زمینلرزه به لباسهای گرم، لباس زیر و نوار بهداشتی دسترسی نداشتند.
عکس: ارسالی به رسانهی رخشانه.
وقوع اولین زمینلرزه در ساعت ۱۱:۲۰ روز شنبه «۱۵ میزان» که اغلب زنان و کودکان در این ساعت از روز در خانهها حضور دارند، موجب شد تا در اثر فروریختن خانهها تلفات زنان و کودکان بالا رفته و کشتهها و زخمیهای فراوانی بهجا بگذارد.
با توجه به عمق فاجعه و شمار زیاد تلفات و زخمیهای این رویداد و کمبود داکتران مختصص، کادر درمان زنان نیز بیوقفه کار کرده و در خدمت زخمیهای این رویداد غمانگیز بودند.
راضیه رضایی در بخش جراحی اعصاب، مغز و ستون فقرات در شفاخانه حوزوی ولایت هرات کار میکند. او در روزهای وقوع زمینلرزه، در کمیتهی کنترل واقعات کتلوی(MCM) چهار شبانهروز را بدون وقفه کار کرده و در بخش عاجل مصروف عملیات مجروحین این رویداد بوده است.
راضیه میگوید: « زمینلرزه غیرقابل باور بود و با انتقال شمار زیادی از کشتهها و مجروحان به شفاخانه، وضعیت بسیار بحرانی و وخیم بود. در همان حالت در شفاخانهی حوزوی کمیته اضطرار ایجاد شد و تا جاییکه امکان داشت، مریضها را معالجه کردیم.»
او معتقد است که داکتران و نرسها از بخش زنان سهم فعالی در معالجهی آسیبدیدهگان زمینلرزه داشتهاند و با تلاشهای شبانهروزی تا اکنون نیز برای تداوی بیماران تلاش میکنند.
سحر حیدری، نرس در شفاخانهی حوزوی هرات نیز میگوید، در صبح اولین روز از وقوع زمینلرزه و بهدلیل ممنوعیت از سوار کردن دختران مانتوپوش توسط رانندگان وسایط نقلیه، تمام مسیر راه از خانه الی شفاخانهی حوزوی را پیاده طی کرده است.
محتسبان ادارهی امر به معروف دو روز قبل از زمینلرزه با برپایی ایست بازرسی در هفت چهارراهی از مستوفیت الی درب ملک، زنان را از سهچرخ پایین کرده و سهچرخهها را نیز توقیف کرده بودند.
سحر میگوید، در روز اول وقوع زمینلرزه و با وجود شمار زیادی از کشتهشدهگان و زخمیها، کمبود کادر صحی و دسترسی نداشتن به دارو از مهمترین چالشهای فراروی کادر این ارگان صحی بوده است.
او میگوید: «در روز اول در حدود ۱۷۰۰ کشته که اکثریت شان زنان و کودکان بودهاند، به شفاخانهی حوزوی منتقل شدهاند. هرچند در ابتداء داکتران اجازه نمیدادند که داکتران بیرون به شفاخانهی حوزوی بیایند، ولی وقتی متوجه شدند که روز به روز تعداد مریضان زیادتر میشود و کمکرسانی از دسترس داکتران خارج میشود، تعداد زیادی از دانشجویان از دانشگاههای خصوصی وارد شفاخانهی حوزوی شدند و فعلا هم در شفاخانهی حوزوی هستند.»
سحر در تیم امدادرسانی صحی، از روستاهای فیضآباد، نائیبرفیع، سیاهآب از ولسوالی زندهجان و سه روستا از ولسوالی انجیل از نزدیک دیدن کرده و میگوید که باشندگان این مناطق در آبوهوای نسبتا سرد هرات و با از دستدادن یگانه سرپناه شان، بدون وسایل و امکانات اولیه بهسر میبرند.
بهگفتهی سحر، در کمکهای موسسات امدادرسان به نیازمندیهای زنان توجهی نشده و زنان از لحاظ روحی و روانی و بهداشتی در وضعیت بدی بهسر میبرند و ضرورت جدی به صحبت با داکتران رواندرمان دارند: «روحیهی زنان و کودکان در مناطق زلزلهزده ضعیف است. کودکانی هستند که تمام اعضای فامیل خود را از دست دادهاند و حالا به کسی ضرورت دارند که در کنار شان باشد و به حرفهای شان گوش بدهد. در بخش بهداشتی خانمی در ولسوالی زندهجان مدت هشت روز پریود بود و امکانات بهداشتی در دسترس نداشت، او از من درخواست تهیهی نوار بهداشتی داشت.»
او فهرستی از نیازمندی آوارهگان متاثر از زمینلرزه را به رسانهی رخشانه ارسال کرده که براساس آن نداشتن سرپناه، وسایل گرمایشی مثل لباس، کفش، غذا، دارو، فرش و لوازم خانه از اساسیترین نیازمندی زلزلهزدهگان است.
عکس: ارسالی به رسانهی رخشانه.
علاوهبر داکتران، گروهی از دختران رضاکار نیز برای کمک به خانوادهها اقدام به فعالیت کردند.
سهیلا صبری، یکی از اعضای این گروه است. او میگوید، به قصد شناسایی مناطق زلزلهزده، دلجویی با آسیبدیدهگان، تنظیم لیست از نیازمندیهای زنان و ارایهی آن به موسسات امدادرسان در ولسوالی زندهجان، گلران، رباط سنگی و انجیل سفر داشته است.
سهیلا که قصد نیازسنجی مناطق آسیبدیده را دارد، میگوید که بهدلیل موقعیت ولسوالی زندهجان در مرکز زمینلرزه، بیشتر کشورها و موسسات امدادرسان ملی و بینالمللی، به آنجا توجه کردهاند؛ اما برخی از مناطق آسیبدیده در شهر و ولسوالیهای دیگر هرات از کمکها محروم شدهاند.
سهیلا هفتهی گذشته با جمعی از زنان امدادرسان برای سروی به روستای«خرتاشون» ولسوالی انجیل رفته بود. او میگوید، ۳۲۰ فامیل در این روستایی که خانههای شان در اثر زمینلرزه آسیبدیده، در وضعیت نامناسب در خیمههای پارچهای و با امکانات اندک زندگی میکنند.
در همینحال، باشندگان هرات بعد از وقوع زمینلرزهی شدید و پسلرزههای آن، از ترس و وحشت به شکل سراسیمه از خانهها بیرون شده و طی دو و نیم هفتهی گذشته با امکانات کم شب و روز را سپری میکنند.
علاوهبر داکتران و مددکاران زن، نقاشان نیز دست به کار شدهاند تا عمق فاجعه را توسط هنر خود به جهانیان نشان بدهند.
نجیبه اکبری ۲۴ ساله، با در دستگرفتن قلممو زن چادریپوش با چهرهای مملو از زخمهای تلخ زمینلرزه و چشمان خونآلودش را بهتصویر کشیده است که دست زیر الاشه بر روی آوار خانهاش نشسته است و غرق اندوهی بزرگ است.
این تصویر یکی از زنان آسیبدیده از زمینلرزهی هرات است که مدعی است چندین عضو خانواده و فامیلاش را در این فاجعه از دست داده است.
عکس: ارسالی به رسانهی رخشانه.
نجیبه اکبری هدف از نقاشی این تابلو را ابراز همدردی با زلزلهزدهگان در ولسوالیهای زندهجان، رباط سنگی و کشکک میگوید: «با هنر نقاشی خواستم با باشندگان مناطق زلزلهزده غمشریکی کنم و درد و رنج زنانی را که با از دستدادن اعضای خانوادهی شان بر گلیم غم نشستهاند، بازگو کنم.»
نجیبه عزم خود را برای به تصویر کشیدن اتفاقات غمگنانه و وحشتبار زندگی زلزلهزدهگان جزم کرده و به این کارش ادامه خواهد داد.
افسانه واحدیار، شاعر زن هراتی نیز برای جلب توجه به عمق فاجعهی زمینلرزهی هرات، شعری با مضمون «من زندهجانی زیر آوارم» را سروده که طی روزهای اخیر توسط کاربران بهگونهی گسترده در شبکههای اجتماعی بهنشر رسیده است:
من «زندهجان»ی زیر آوارم
که بخت من روی گسل خفته
راهی ندارم غیر جان دادن
دنیا به من آش بدی پخته
او از بازخورد مثبت کاربران در شبکههای اجتماعی خرسند بوده و امیدوار است تا توجه کمکهای مردم و موسسات امدادرسان به بازماندگان زمینلرزهی هرات جلب شود. او میگوید: «نشر کلیپهای مرتبط با رویداد زمینلرزه برای همیاری و جلب کمک برای آسیبدیدهگان این رویداد موثر است؛ اما برای باشندگان هرات وقوع پیدرپی پسلرزهها برای چندین روز متوالی دشوار بود و همهی ما هر لحظه دچار هراس و بیقراری بودیم.»
او گفته است: «مردم در وضعیت نابسامانی روز و شب را سپری میکنند و از لحاظ روحی آسیب دیدهاند، برای من نیز این روزها با استرس و اضطراب فراوانی سپری شد.»
بهرغم وضع محدودیتهای پیهم طالبان علیه زنان در تمامی عرصههای اجتماعی، دختران و زنان زیادی همواره در تلاش ایستادن در کنار همجنسان خود در روزهای دشوار بودهاند؛ هرکدام توسط هنر و توانایی خود کوشیدند تا گرهای از مشکلات زنان را باز کنند.