بینظیر صمیم- عضو جنبش « زنان عدالتخواه افغانستان»
خشونت علیه زنان امر تازهای نیست. این پدیده همزاد پیدایش بشر است. تاریخ بردهداری بشر، جنگها ولشکر کشیها که باعث میشد زنان به اسارت گرفته وشکنجه شوند، زنده به گور کردن دختران و هزاران مورد دیگر که میتوان برای این ادعا، مثال آورد.
با گذشت زمان و سیر تکامل انسانها و با توجه به آموزههای اخلاقی در بیشتر کشورهای جهان قوانینی برای منع خشونت علیه زنان وضع گردید، اما این پدید در اکثر کشورهای توسعه نیافته، بهویژه در کشورهای درگیر جنگ و خشونت مثل افغانستان همچنان به قدرت خود باقی مانده است. اینجا هنوز هویت زن در چهار دیواری خانه تعریف میشود، لتوکوب زنان، سلب حقوق ابتدایی زنان و دهها مشکل دیگر که مصداق روشن خشونت علیه زنان است، در افغانستان یک امر عادی است.
در ۲۰ سال گذشته تلاشهای شکسته و نامنظم برای محو خشونت علیه زنان صورت گرفت. نتایج این تلاشها هرچند کافی نبود، اما یک مسیر رو به پیش را طی میکرد. دستکم این ذهنیت که خشونت علیه زن یک امر مذموم است در افکار عمومی در حال جای باز کردن بود.
اما تندباد تغییر سیاسی و حاکم شدن دوباره طالبان وسیاستهای افراط گرایانه وزنستیزانهای این گروه ورق را به کلی علیه زنان برگرداند. طالبان با وضع قوانین زنستیزانه علیه زنان به طور سیستماتیک در حال عادی کردن خشونت علیه زنان در جامعه و خانواده است.
تمامی قوانین و دستورالعملهای که طالبان برعلیه زنان تاکنون وضع کرده، به طور مستقیم و غیر مستقیم به خشونت علیه زنان دامن میزند. یا در بهترین حالت، پیامد این سیاست افزایش خشونت علیه زنان است و عادی شدن خشونت است. دیگر خشونتگران زنان در افغانستان مجازات نمیشوند. گزارشهای وجود دارد که صدای زنان خشونت دیده در نهادهای عدلی طالبان به طور بیپرده ناشنیده گرفته میشود. هیچ نهادی که به طور مشخص از حقوق زنان دفاع کند در افغانستان فعال نیست.
حتا طالبان اطلاعرسانی از خشونت علیه زنان را محدود کردهاند. به یک معنا، خشونت علیه زنان در سکوت انجام میشود. حتا آمار روشنی از میزان خشونت علیه زنان در دست نیست. در این مورد در رسانههای داخلی افغانستان بحثی وجود ندارد. حساسیتهای عمومی در مورد تقبح خشونت علیه زنان در حال فراموشی است. طبیعی است که وقتی حساسیت در مورد یک پدیده از دید مردم دور نگهداشته شود، خود به خود به حاشیه میرود. تنها مساله به همین خاتمه پیدا نمیکند. بلکه فرمانهای و محدودیتهای که علیه زنان از سوی طالبان وضع میشود، آگاهانه یا غیر آگاهانه در بردارنده پیامی برای مردم است که خشونت علیه زنان را عادی و به بخش از فرهنگ اجتماعی تبدیل میکند.
در این میان، اعتراض گاه و بیگاه زنان افغانستان و اطلاعرسانی محدود رسانهها در بیرون از افغانستان است که هنوز در برابر عادی سازی خشونت علیه زنان تقلا میکند. برغم برخورد بسیار خشونتآمیز طالبان با زنان معترض، همچنان صدای اعتراض بر علیه این وضعیت بلند است. به این امید که از یک طرف نباید، قبح خشونت علیه زن در افکار عمومی مردم در داخل کشور از بین برود و از سوی دیگر، جهان این صداها را بشنود.
همه باید بدانند که دلایل که زنان را برای زیر بار نرفتن سیاستهای زنستیزانه طالبان مثل آفتاب روشن است. زیرا هرکس حق تعیین تکلیف برای زندگی خود را دارد. اکنون زنان ودختران افغانستان به خوبی این را درک کرده اند. باور تمام زنان افغانستان این است دیگر عصر حجر گذشته است. کسی دیگر حق ندارد به نام دین، زنان را به استثمار بکشاند. به همین خاطر، مبارزه زنان و دختران افغانستان برعلیه طالبان و سیاستهای واپسگرایانه این گروه ادامه دارد، هرچند دشوار و به تنهایی.