مهرین راشیدی و زیبا بلخی
«خلقم تنگ است. شبیه فردی زندانی شدهام. سه روز است که اجازهی بیرون رفتن ندارم و فقط در فیسبوک میگردم.»
این جملهها را مریم* با عکسی از کلافگیاش، در فیسبوک خود شریک کرده است. عکسی که در آن چشمهای بیرمق، موهای شانهنخورده، دستی فرو شده در لای موها، اتاقی بههم ریخته و کلکینی پردهآویخته، دیده میشود.
مریم ۲۱ ساله که در ناحیهی دهم شهر مزار شریف زندگی میکند، میگوید که بعد از پخش خبریی که گویا طالبان از این ناحیهی چهار دختر را به بهانهی«بدحجابی» با خود بردهاند، خانوادهاش برای او اجازهی بیرون شدن از خانه را نمیدهند: «بعد از گذشت سه روز، هنوز اجازهی بیرون شدن[از خانه را] ندارم. خلقم تنگ است. حوصلهام سر رفته است. قریب است که دیوانه شوم. آخر چرا؟»
در پی موج جدید سرکوب و خشونت طالبان علیه زنان که دو هفته قبل از غرب کابل، با دستگیری، مجازات، زندانی کردن و لتوکوب دختران و زنان شروع شد، دامنهی این خشونت فراتر از کابل، به کلانشهرها و مناطق دوردست نیز گسترش یافته است.
رسانهی رخشانه در مصاحبه با تعدادی از دختران و زنان در مزار شریف، دریافته است که هراس از دستگیری دختران جوان بهدست گروه طالبان در مناطق مختلف، بهویژه در ناحیههای دهم، یازدهم و دوازدهم شهر در بین خانوادهها افزایش یافته است.
هراسی که منجر به محدودیتهای بیشتر علیه دختران و حتا باعث«زندانی کردن» و «لتوکوب» آنها شده است.
زحل* ۱۸ ساله که تا دو هفته پیش در ناحیهی یازدهم شهر در خانهی استادش برای یادگیری حرفهی آرایشگری میرفت، حالا به دستور خانوادهاش حق ندارد که پایش را از دروازهی خانه به بیرون بگذارد.
زحل میگوید، گرچه خانوادهاش از اول نیز با یادگیری حرفهی آرایشگری او موافق نبودند؛ اما بهطور قطع مانع رفتن او نشده بودند.
بهگفتهی زحل، موج جدید دستگیری، سرکوب، زندانی و لتوکوب دختران توسط طالبان در کابل، بهانهی خوبی به دست خانوادهاش داده است تا برای او اجازهی بیرون شدن از خانه را ندهند.
در همین حال، زحل میگوید که شاگردی آرایشگری برای او نه تنها یادگیری یک حرفه بود، بلکه نوعی تفریح و مقابله با «جگرخونی و خلقتنگیهای همیشگی خانوادهاش» بود.
بهگفتهی زحل، کاروبار دُکان پدرش در این دو سال از رونق افتاده و چیزیی که در خانواده رونق گرفته، «خلقتنگیهای پدر و مادرش است که مثل بچهها بر سر هر موضوع کوچکی باهم جنگ و دعوا» میکنند.
زحل میافزاید که در این دو هفته که تماموقت در خانه است، احساس درماندگی و بیچارگی دارد: «یک سال مانده بود که فارغ شوم که مکتبها بند شد. تازه شش ماه میشد که به آرایشگاه میرفتم. آرایشگاهها هم که بند شد، به استادم عذر کردم که در خانهاش میآیم، قبول کرد. حالا از رفتن به خانهی استادم هم منع شدهام. نمیدانم چه کار کنم و چطور به زندگی ادامه دهم.»
زحل میگوید، روز شنبه (۲۳ جدی) که بیخبر از مادرش به خانهی استادش رفت تا به یادگیری آرایشگری ادامه دهد، شب از سوی پدرش لتوکوب شده تا دیگر جرأت بیرون رفتن را نداشته باشد.
بهگفتهی زحل، او اکنون حس میکند که در خانه زندانی است و نمیداند تا چه زمانی این وضعیت ادامه پیدا میکند.
در همین حال مدینه* ۱۹ ساله، دختری که بهگفتهی خودش«چادرنمازی» است و در یک دارالقرآن در ناحیهی دوازدهم برای کودکان خُردسال روخوانی و روانخوانی قرآن تدریس میکرد نیز بعد از خشونت طالبان علیه دختران و زنان در کابل، از سوی خانوادهاش خانهنشین شده است و نمیتواند به دارالقرآن برود.
موج جدید سرکوب دختران و زنان توسط گروه طالبان در کابل و دایکندی و انعکاس گزارشهایی از بدرفتاری، شکنجه، هتک حرمت و رشوهستانی طالبان علیه دختران و خانوادههای شان، علاوه بر ترس و هراس، باعث پخش گستردهی شایعات فراوان در میان مردم شده است.
مریم که دانشجوی قابلگی در انستیتوت علوم صحی حیات بلخ است، میگوید، روز اول که خبر«دستگیری چهار دختر» را از منطقهی شان شنیده است، ترس و وحشت در درونش رخنه کرده و دیگر خودش جرأت بیرون شدن از خانه را پیدا نکرده است.
بهگفتهی او، روز دوم که میخواست به سمت انستیتوت برود، مادرش برای او گفت که امروز جایی نرود چون دیگر به بیرون رفتن اعتباری نیست.
مریم میافزاید، روز سوم متوجه شده است که خانواده تصمیم گرفتهاند تا او دیگر از خانه بیرون نشود: «بر سر سفرهی چای صبح پدرم برایم صدای یک طالب را که در گروه واتساپ کوچهی ما گذاشته شده بود، پخش کرد و گفت دیگر صلاح نیست که از خانه بیرون شوم و به انستیتوت بروم. در آن صدا طالب از نمایندگان کوچهها خواسته بود که امر به معروف برای شان دستور داده است، دخترانی که پیراهن شان از زانو بلند باشد و روبند نداشته باشند را دستگیر کنند، دو سه روز زندانی کنند و با ضمانت خانوادهاش رها بسازند. من که ترسیده بودم، با ناراحتی از سر سفره برخاستم، پدرم برایم هشدار داد که مجبورش نکنم تا اتاقم را قفل کند تا آبرویش را نبرم.»
مدینه نیز حس مشابه دارد و میگوید که زندانی شده است: «گرچه میدانم که خانوادهام از دلسوزی شان است و نمیخواهند که بلایی به سرم بیاید، ولی این افراط است. مرا آزار میدهد. زندانی شدم واقعا.»
به گفتهی مدینه، وقتیکه از مکتب باز ماند، تدریس در دارالقرآن برایش کمک کرد تا در این یکونیم سال مصروف باشد.
او میافزاید که مصروفیتاش او را سر پا نگهداشته است تا دچار کسالت و استرس و در نهایت افسردگی نشود. اکنون اما مدینه خاطرنشان میکند که حس خوبی از خانهنشینی ندارد و اگر این وضعیت بیشتر دوام کند، نظم نسبی زندگیاش برهم خواهد خورد و او را بیچاره و درمانده خواهد کرد.
مریم، زحل و مدینه که در ناحیههای دهم، یازدهم و دوازدهم شهر مزار شریف زندگی میکنند، هرکدام نمونهای از صدها دختری هستند که در پی موج جدید سرکوب دختران و زنان در کابل توسط طالبان، از سوی خانوادههایشان خانهنشین شدهاند.
ترس از دستگیری دختران جوان، «بیآبرویی خانواده»، ضمانت و رشوهستانی در چنین شرایط بیکاری و فقر، از دلایل عمدهی خانوادهها برای ممانعت دختران شان از رفتن به بیرون است.
محدودیتی که منجر به بدرفتاری، لتوکوب و حتا زندانی کردن دختران میشود و برایشان تبعات سختی در پی خواهد داشت.
یافتن خانوادههایی که با موج جدید دستگیری دختران و زنان توسط طالبان، محدودیت بیشتری بر زنان خانواده وضع کردهاند، کار سختی نیست و این نشاندهندهی گسترش این اقدام در میان خانوادهها است.
زهرا* ۱۹ ساله، مدت هفت ماه میشد که در یکی از مدرسههای دینی شهر مزار شریف مصروف آموزش بود. اکنون پس از بازداشت دختران بهدلیل عدم رعایت حجاب از سوی طالبان در ولایتهای کابل، غزنی و بلخ، فامیلاش دیگر نگذاشتند که او به مدرسه برود.
او که باشندهی منطقهی سجادیه در شهر مزار شریف است، میگوید: «از روزی که پدر و مادرم از بازداشت دختران در کابل خبر شدند، هر روز وضعیت بدتر شده رفت. در ابتدا برایم قیودات وضع کردند؛ قسمی که هر روز حجابم را میدیدند و سرتاپایم را چک میکردند که منظم است یا نی، باز اجازه میدادند که به مدرسه بروم، ولی در همین چند روز که باخبر شدند که بازداشت دختران از سطح شهر مزار شریف هم شروع شده و چند دختر را طالبان بردهاند، برایم گفتند، دیگر به مدرسه نروم که اگر خدای نکرده مرا را طالبان بگیرند، بدنامی بزرگی در پی دارد.»
زهرا میگوید، ملاامام مسجد آنها هر روز بعد از نماز برای مردان هشدار میدهد که برای دختران شان بدون حجاب و تا موقع ضرورت، اجازهی بیرون رفتن ندهند.
او میگوید: «پدرم گفت که هر روز ملاامام مسجد بعد از نمازها برای ما تاکید میکند که وضعیت خراب است، برای دختران تان لطفا بدون حجاب اجازه ندهید که به بیرون بروند؛ حتا اگر نیاز جدی نیست، نگذارید به بیرون از خانه بروند، چون طالبان گفتهاند، هر دختری که در شهر و بازار دیدیم و حجاب درست نداشت، مسوولیت بعدی بر عهدهی خودش و خانوادهاش است.»
زهرا همچنان میگوید، خواهرانش نیز به سرنوشت او دچار شدهاند و حتا به آنها اجازه داده نمیشود که برای خرید وسایل شخصی شان به بازار بروند: «خلاصه با این وضعیت طالبان دختران را در خانهها زندانی کردهاند. کاری کردهاند که حالا پدر و مادر خود ما اجازه نمیدهند به بیرون برویم.»
برای فاطمه* ۲۴ ساله که باشندهی ناحیهی دوم شهر مزار شریف است، وضعیت طوری رقم خورده است که بهگفتهی او، دو روز پیش، زمانی که میخواست به خانهی دوست خود برود، مادرش گفته است: «اگر طالبان تو را بردند، دیگه به خانه نیایی. برایم گفتند حتا اگر برای یک ساعت هم تو را ببرند، کلان بدنامی دارد و عزت و آبروی فامیل ما پیش مردم میرود.»
بهگفتهی فاطمه، در چنین وضعیت دشواری خانوادهها باید از دخترانشان حمایت کنند. او میگوید، ادامهی این وضعیت در برابر دختران، مشکلات روحی آنها را بیشتر خواهد کرد.
فاطمه میافزاید: «میدانیم که وضعیت برای دختران خراب است؛ اما خانوادهها هم قسمی رفتار نکنند که باعث شوند دختران از لحاظ روحی بیشتر در ناامنی باشند. ما در چنین وضعیت بیشتر به حمایت نیاز داریم. بیشتر از همه به حمایت فامیل خود نیاز داریم.»
دستگیری دختران و زنان توسط طالبان به بهانهی«بدحجابی» با واکنشهای گستردهای در داخل و خارج از کشور مواجه شده است.
سازمان ملل متحد، نهادهایی حقوق بشری، زنان معترض، چهرههای سیاسی و جبهات نظامی ضدطالبان به این سرکوب واکنش نشان داده و ضمن محکوم کردن، آن را در تاریخ معاصر افغانستان بیپیشینه و لکهی ننگ بر جبین رژیم زنستیز طالبان خواندهاند.
*نامها در این گزارش به درخواست مصاحبهشوندگان مستعار گزینش شده است.