زنی با موهای سپید، گونههای آفتابزده و دستان چروکیده در روستایی واقع در دره فولادی بامیان، شهره به منجی منازعههای قومی و خانوادگی است.
پریگل بیشتر از۶۵سال سن دارد. او باشندهی روستای «شترم» دره فولادی است. پریگل در زمان حکومت نور محمد تریکی در سال های ۱۹۷۹میلادی که هنوز بسیار جوان بود، همسرش را از دست داد. او با سه کودکش در آن سالها روزهای دشواری را سپری میکرد که جنگهای داخلی اوج گرفت. او برای این که کودکانش را از جنگ بیرون بکشد و کاری هم برای بهدست آوردن «نان» پیدا کند، در پاکستان مهاجر شد.
دوباره در دورهی حکومت موقت به بامیان برگشت. حالا فرزندانش همه ازدواج کرده است و او کودکان و همسر پسرش در روستای شترم زندگی میکند. پسر خانم گلپری شش سال قبل در اثر مریضیی که داشت درگذشت و همسر او با چهار فرزند دخترش با پریگل تنها ماندند. بزرگترین نواسه او ۱۵ساله است.
خانم گلپری در روستای دورافتادهی شترم تنها چیزی که دارد دعای مردم و احترام آنها است. او را همه باشندگان روستا بهنام میانجی شترم میشناسند و هر درگیریی که صورت میگیرد، مردم روستا پشت دروازهی او صف میکشند. حتا بزرگترین جنجالها را او حل و فصل میکند. مهارت و احترامی که در حل منازعههای قومی و خانوادگی او برای خودش ساخته زبان زد عام و خاص است. او حتا سواد ابتدایی ندارد؛ اما یک جامعه باسواد برای زنان این روستا میخواهد و از این که بتواند در عرصه امنیت و ذهنیتسازی مردم این روستا کار کند، از هیچ فرصتی دریغ نمیکند.
جامعه سنتی افغانستان بهخصوص روستاها که خانوادهی بدون مرد را هیچگاه به نگاه یک خانواده تکمیل و سالم نمیبیند؛ اما خانواده شش نفری پریگل که همه زنان است، از احترام خاصی در بین اجتماع شترم برخوردارند. بارها مردم این روستا گفتهاند که پریگل شبیه یک مرد است. اما هیچ کس نمیگوید که او یک زن است. زیرا باورها نسبت به زن ضعیف است و زن را فاقد تواناییهای اجتماعی و سیاسی میدانند.
آنها وقتی از مهاجرت برگشتند، تنها یک قطعه زمین کوچک داشتند که وزارت مهاجرین برای آنها روی آن یک خانه ساخت. حالا آنها زمینی برای کشت ندارند تا از آن طریق مصرف روزانهشان را بهدست بیاورند. فرزندان عروس خانم پریگل به مکتب میروند و پریگل روزها مصروف حل دعوای روستایی است و گاهی به روستاهای همجوار نیز سر میزند. ماهانه یکی از موسسههای خیریه اندک کمک مالی برای آنها میکند و او معاون شورای روستای دره فولادی نیز است.
مردم روستا اعتمادی که به تواناییهای او دارند، تقریبا تمام مسئوليت شورا را گاهی به او میسپارند. خانم پریگل میگوید:« ما وقتی یک مشکل بین خانوادهها و یا همسایه ها پیش میاید مثل دعوا سر زمین و یا مشکلات خانوادگی آنرا از طریق شورا حل و فصل میکنیم و همیشه این دعواها را نمیگذاریم که به ادارات دولتی و محاکم برسند و قضیه طولانی و جدی شود».
جامعه شترم از این که در تشکیل شوراهای اجتماعی و سیاسیاش زنان را شامل کرده است، چهرهی صلحآمیز و مسالمتآمیز به خود گرفته و کمتر اتفاق میافتد که در آنجا درگیریی صورت بگیرد.