محمد
حدود دو هفته از آغاز سال آموزشی جدید در افغانستان میگذرد؛ اما بر خلاف امیدواریها، دختران دانشآموز هنوز هم اجازهی رفتن به مکاتب و دانشگاهها را ندارند. علیرغم درخواستهای شهروندان کشور، جامعهی جهانی و نهادهای بینالمللی حقوق بشری مبنی بر آموزش و تحصیل دختران، گروه طالبان تاکنون به این خواستهها توجهی نکردهاند.
اما با فرا رسیدن عید سعید فطر، برخی دختران دوباره خواستار بازگشایی دروازههای نهادهای آموزشی و تحصیلی شدهاند، مثل زهرا و مرسل که میگویند، ادامه این وضعیت آنها را به ستوه آورده و عید برایشان روزی است که مکاتب باز شود.
زهرا، دانشآموز صنف دهم یک مکتب خصوصی در کابل بود که رویای پزشک شدن در سر داشت. مرسل هم صنف یازدهم مکتب سیدالشهدا در غرب کابل بود و برای آزمون کانکور و ورود به دانشگاه آماده شده بود.
زهرا میگوید: «بسته بودن مکاتب باعث عقب ماندگی ما میشود. اگر دروازه های مکاتب همچنان بسته بمانند شرایط دشوار میشود و ما نمیتوانیم به خواستهها و آرزوهایمان برسیم».
مرسل نیز میگوید، مادامی که مکاتب بسته باشد حنای عید برایش رنگی ندارد. «برای سپری کردن امتحان کانکور آمادگی میگرفتم؛ شبها بیدار مینشستم و درس میخواندم. آرزو داشتم وکیل شوم و از حقوق زنان کشور دفاع کنم. حالا اما بیشتر از دو سال میشود که خانهنشین شدهام. اجازهی مکتب رفتن و درس خواندن نداریم».
ثریا که هنگام ورود طالبان دانشآموز صنف نهم مکتب نسوان جبرییل در شهر هرات بود؛ میگوید، بارها به یاد درس، مکتب و همصنفیهایش گریه کرده است.
ثریای ۱۸ساله صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: «گرچه امیدی به بازگشایی مکاتب ندارم، اما از طالبان میخواهم اگر وجدان دارید و انسانیت را میفهمید و اگر خود را مسلمان میدانید در این عید دروازههای مکاتب و دانشگاهها را بر روی دختران باز کنید. بیشتر از این ما را رنج ندهید. قهر خدا میآید».
بستن مکتبهای دخترانه بالاتر از صنف ششم یکی از اولین اقدامات طالبان هنگام برگشت به قدرت بود. این گروه در دور اول حاکمیت خود نیز مکاتب دخترانه را بسته بودند.
شیرین هم دانشآموز صنف دهم در لیسهی نسوان شهرک المهدی جبرئیل شهر هرات بود. هنوز به خاطرات آخرین روز که مکتب رفته بود فکر میکند: «بعد از امتحان چهار و نیم ماهه بود؛ کارنامهام را گرفتم و با خوشحالی به خانه آمدم. نمرات خوبی گرفته بودم و پدر و مادرم هم خوشحال شده بودند و خیلی تشویقم کردند. آخرین ساعتِ آخرین روز درسی ما مضمون ریاضی بود. استاد با گچ سفید فرمولهای ریاضی را به تختهی سیاه مینوشت. هر باری که این صحنه به یادم میآید، ناخودآگاه اشک در چشمانم حلقه میزند».
او میگوید: «از روزیکه از رفتن به مکتب منع شدهایم، احساس پوچی و تُهی بودن میکنم. این احساس خیلی بدی است، اینکه {دختری} نفس بکشد و آرزوهایش پیش چشمانش باشد و اما نتواند به آن چنگ بزند».
شیرین که با گذشت هر روز بیشتر ناامید از بازگشایی دوباره مکتبها میشود، میگوید: «آخرین آرزوی ما این است که یک بار دیگر روی نیمکتهای صنف درسی خود بنشینیم و بهجز آرزوهای خود، به چیز دیگری فکر نکنیم».
سازمان عفو بینالملل روز پنجشنبه هفتهی گذشته (۱۶حمل) با نشر گزارشی خواستار بازگشایی بیدرنگ دروازههای مکاتب و دانشگاهها بهروی دختران شده بود.
این سازمان در گزارش خود گفته بود که پس از رویکارآمدن دوبارهی طالبان در افغانستان و وضع محدودیتها، این کشور در آستانهی نابودی غیر قابل بازگشت قرار دارد.
این سازمان گفته بود: «از مقامهای طالبان میخواهیم که تمامی حقوق زنان و دختران از جمله حق دسترسی به آموزش در هر سنی را با بازگشایی فوری مکاتب و دانشگاهها تامین کنند. باید اطمینان حاصل شود که آنان به مراقبتهای بهداشتی دسترسی دارند و اجازهی برگشت به کار را به زنان بدهند».
سازمان عفو بینالملل در حالی خواستار بازگشایی دروازههای مکاتب و دانشگاهها بهروی دختران میشود که ملا هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان در پیام عیدیاش بدون اینکه به مسالهی آموزش و تحصیل دختران و زنان بپردازد، گفته است که هر فرد مکلف است تا فرزندانش را تعلیم بدهد و برایش فرصت «تعلیمات دینی» فراهم کند.
او گفته است: «مکلفیّت هر برادر مسلمان است که فرزندان خود را تربیت بهتر نماید، به آنان تعلیم دهد و برای شان فرصت تعلیمات دینی را فراهم سازد».
در روزهای اخیر هم حامد کرزی، رییسجمهور پیشین کشور خواستار بازگشایی مکاتب و دانشگاهها بهروی دختران شده بود.
براساس آمارهای سازمان ملل متحد، بر اثر فرمانهای طالبان، بیش از دو میلیون دختر در افغانستان از آموزش و تحصیل بازماندهاند.
عید، سال نو و دیگر مناسبتهای فرهنگی افغانستان، بهانهی است برای دختران که خطاب به طالبان خواستار پایان دادن به این سه سال سیاه میشوند. اما به نظر میرسد طالبان برنامهی خود را پیاده میکنند و گوششان به این حرفها بدهکار نیست.