اشاره: این گزارش مشترک از سوی رسانهی رخشانه و روزنامه گاردین، چاب بریتانیا منتشر شده است. روزنامه گاردین نسخه انگلیسی این گزارش را با اندک تفاوت در ویراست آن نشر کرده است.
زینب پیرزاد و عاطفه علی زاده
عاقله مادر چهار دختر جوان است. زنی ۶۰ ساله که خبرهایی در مورد حمله گروه طالبان و خروج نیروهای خارجی از افغانستان را در جمع از زنان هم سن و سالش در یک مهمانی در خانه یکی از اقاریبشان، شنیده بود. این زن که ۲۰ سال قبل در زمان حاکمیت رژیم طالبان در کابل زندگی میکرد، درک میکند که وقتی طالبان دوباره قدرت را بهدست بگیرند، هیچ زن و دختر جوانی بدون برقع نمیتواند از خانهاش بیرون شود.
او سراسیمه وقتی از مهمانی به خانهاش برمیگردد، تصمیم میگیرد که برای دخترانش برقع آبی بخرد. این زن هم اکنون یک برقع به رنگ آبی در بین لباسهایش دارد. از او میپرسم این چادری را چند سال است که استفاده نکردی؟ میگوید که پس از سقوط رژیم طالبان، او دیگر چادر برقع را نپوشیده است.
عاقله وقتی به بازار رفت که برقع بخرد، از افزایش قیمت این چادر شوکه شد. او گفت:« میخواستم برقع بخرم برای دخترانم. از دکاندار پرسیدم گفت یک برقع ۲۵۰۰ افغانی قیمت دارد. شاک شدم. چطور یک برقع این همه گران شده است.» قبل از ورود طالبان یک برقع حدود ۶۰۰افغانی قیمت داشت.
این زن به دلیل افزایش قیمت چادر برقع، نتوانسته است که برای دخترانش برقع خریداری کند.
معمولا رنگ چادرهای برقع در افغانستان آبی است؛ اما اکنون رنگهای متفاوت آن نیز در بازارها یافت میشود. در دوره حکومت گروه طالبان در دهه ۱۹۹۰، زنان مجبور به پوشیدن برقع در اجتماع بودند که پس از سرنگونی طالبان، اجبار پوشیدن برقع بر زنان لغو شد . اما بر اساس باورهای سنتی و مذهبی در ولایتهای دوردست و حتا در شهر کابل، برخی از زنان مجبور به پوشیدن آن از سوی مردان خانواده هستند.
برقع نوعی از حجاب و یا پوشش سر تا پا است که چشمها پشت یک پرده مشبک قرار میگیرد. تنها زنان میتوانند که با آن سوراخهای کوچک چهار اطراف شان را ببینند اما هیچ کس دیگر قادر به شناسایی زن برقع پوش نیست. این نوع پوشش در افغانستان و پاکستان در میان زنان رایج است.
براساس دین اسلام، زنان مکلف به رعایت حجاب هستند؛ اما نه آن گونه که باید تمام صورت آنان نیز پوشانده شود.
برقع در افغانستان با تاریخ حاکمیت طالبان گره خورده؛ گروهی که از نوع پوشش زنان گرفته تا رفت و آمد آنان را در بیرون از خانه، سخت نظارت میکردند. این گروه در دهه ۱۹۹۰ زنانی را که بدون برقع و محرم شرعی( همسر، پدر یا برادر) در بیرون از خانه میدیدند، با شلاق آنان را مورد لت و کوب قرار میدادند.
پس از سقوط طالبان زنان دوباره آزادی نسبی خود در نوع پوشش و به نحوی آزادی فردیشان را بهدست آوردند؛ اما اکنون با افزایش خشونتها به ویژه پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان، مردم نگران حاکمیت دوبارهی این گروه هستند.
حاجی عبدالغفور یکی از برقع فروشان جاده شمالی مسجد جامع هرات است. او میگوید که تا دو ماه پیش روزانه ۵ تا ۶ برقع را میفروخت؛ اما این روزها، تعداد مشتریانش به شدت افزایش یافته و روزانه ۲۵ تا ۳۰ چادری/برقع را به فروش میرساند.
بهای برقع در بازارهای ولایتهای افغانستان افزایش یافته است. به قول عاقله در گذشته یک برقع جنس دسته اول را میتوانست به ۶۰۰ افغانی از شهر کابل خریداری کند؛ اما اکنون همان نوع برقع به ۲۵۰۰ افغانی به فروش میرسد.
حاجی عبدالغفور میگوید که قیمت هر برقع نظر به جنسیت و نوعیت آن از ۵۰۰ افغانی تا ۵ هزار افغانی در بازارهای هرات به فروش میرسد.
چادریهای ساخت افغانستان که از سوی فروشندگان آن به مزاری و هراتی، پاکستانی، چینایی و… تقسیمبندی شده است، از ۵۰۰ افغانی که ارزانترین بوده و ۲۵۰۰ افغانی قیمتترین آن است. برخی زنان میگویند که سال گذشته چادری را به قیمت ۲۰۰ افغانی از مندوی کابل خریداری کرده است؛ اما امسال این رقم چند برابر افزایش یافته است.
لیلا را در کوچه ساحه «مندوی» در شلوغ ترین نقطه شهر کابل دیدم. او که خودش را در درون برقع پیچانده بود، از افزایش بهای برقع شکایت داشت. او گفت:« پارسال همین چادری که حالا از آن استفاده میکنم را خریدم ۲۰۰ افغانی اگر همین چادری را حالا بخرید،۲ تا ۳ هزار افغانی خریده نمیتوانی.»
دختران و زنانی که تا دیروز به نتیجهی مذاکرات صلح چشم دوخته و خواهان حفظ دستاوردهای شان در گفتگوهای صلح بودند، حالا بیم حضور در خیابانهای شهر را دارند و به ناچار به خرید برقع روی آوردهاند.
منیژه از دختران دانشجو در هرات است. او میگوید:«با شنیدن این خبر که طالبان دختران بالای ۲۰ سال را به اجبار به نکاح اعضای این گروه در میآورد، نگران آینده دختران هستم. تصمیم گرفتم که از این به بعد رفت و آمدم را محدود کنم و برقع بپوشم.»
در این میان مردان نیز در تعیین نوع پوشش زنان مداخله میکنند؛ همسرمریم در این اواخر خانمش را مجبور کرده است که برود برقع بخرد.
پس از آن جنگ در حومههای شهر هرات شدت گرفت و بخشی خاک از روستای (آسیاب کلوخی) بدست طالبان سقوط کرد، همسر مریم، خانمش را مجبور کرد که برود برقع بخرد. او گفت:« شوهرم از من خواست تا نوع پوشش خود را تغییر دهم و با پوشیدن برقع کمتر توجه طالبان به زنان جلب میشود.»
محمد عثمان عظیمی مرد ۵۲ ساله که بیشتر از ۲۰ سال در مندوی شهر کابل برقع فروشی دارد. او میگوید که استفاده برقع از سوی زنان روز به روز افزایش یافته است.
عظیمی گفت:« بیش از ۲۰ سال است که در کابل برقع فروشی دارم. افغانستان یک کشور اسلامی است. چادری/ برقع یک حجاب است برای زنان همه زنان از آن استفاده میکنند. استفاده چادری در نزد زنان بیشتر شده که کمتر نشده».
به قول این فروشنده کهنهکار، در شهر کابل مردم کمتر از برقع استفاده میکنند؛ اما بیشترین مشتریان او در عرصه برقع از ولایات افغانستان است.
با این حال زنان و دخترانی هم در افغانستان حضور دارند که مخالف آیدیولوژی طالبان هستند. آنان میگویند که تصمیمی برای تغییر در نوع پوشششان ندارند.
این دختران و زنان میگویند که طالبان باید خواستههای زنان افغانستان را بپذیرند و به حقوقی انسانی آنان احترام بگذارند.
ملیحه میگوید که زنان افغانستان در ۲۰ سال گذشته به شکل خستگیناپذیری مبارزه کردند و آنان نمیخواهند به عقب برگردند.
او گفت طالبان و یا هر گروه دیگری که قرار است در افغانستان به قدرت برسد، باید به حقوق و خواست زنان احترام قایل شود.
به باور ملیحه در شرایط کنونی بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله عربستان سعودی در حال رفع محدودیتها بر زنان هستند و گروه طالبان هم باید به این درک رسیده باشد که زنان نیمی از پیکر جامعه هستند.
این در حالی است که طالبان به محض اینکه منطقهیی را تصرف میکنند به ساکنین آن منطقه اعلامیه صادر میکنند و زنان را به رعایت حجاب که هدفشان پوشیدن چادر برقع است، فرا میخوانند.
در این اعلامیهها از محدودیتهای پوشش زنان گرفته تا تعیین روش زندگی برای مردان همه در آن ذکر شده است.
اعلامیههایی که برگشت دوبارهی جامعه به دوره ی سیاه طالبان را پر رنگ ساخته و به هراس زنان بیش از گذشته دامن زده است.
چادری/برقع از چندین دهه به این طرف پوشش زنان افغانستان در جهان شناخته شده و در دوره رژیم طالبان به پوشش رسمی زنان بدل شده بود و زنی بدون برقع حق گشت و گذار را نداشت.
حبیبه( نام مستعار) ، دختر جوان ۲۶ ساله افغان که دانشجوی رشته اداره عامه در دانشگاه امریکایی در کابل است، در خانهشان هیچ چادر برقع ندارد.
او که همیشه نگران اوضاع افغانستان است اما میگوید که نمیخواهد با پوشیدن برقع به خواست گروه طالبان« مشروعیت» بدهد.
حبیبه گفت:« تصمیم ندارم برقع بپوشم. نمیخواهم از دید پنهان شوم اگر چادری بپوشم به این معنی که به حکومت طالبان مشروعیت بخشیدم. به طالبان اجازه دادم که مرا کنترل کند. ولی شرایط بسیار ترسناک است شاید تعداد زیادی از زنان به برقع پناه ببرند.چادری پوشیدن شروع محکوم شدن من به چهار کنج خانه است. میترسم که دستآوردهایم که این همه برایش مبارزه کردم را از دست بدهم. »
از وقتی که ترس دوباره برگشت طالبان به قدرت در افغانستان سایه افکنده، خدیجه با مادرش فاطمه همیشه روی این که برقع بخرند، دعوا میکند.
او گفت:« مادرم میگوید که باید چادری بخرد او(فاطمه مادرش) فکر میکند یکی از راههای که میتواند از دختران جوانش محافظت کند همین پوشیدن چادری است. ولی ما اجازه نمیدهیم که بخریم. بسیاری از دوستانم مرا ترغیب کردند چادری بخرم، ولی قبول نکردم و به دوستانم گفتم نمیخواهم این قدر زود تسلیم شوم.»
این خانواده مثل میلیونها خانواده افغان حدود ۱۵ سال قبل از ایران به افغانستان برگشتند؛ اما اکنون که پدر و مادر خانواده به سن پیری رسیدند، دوباره میخواهند از شدت جنگ، کشورشان را ترک کنند. حبیبه که مثل هزاران دختر افغان در ۲۰ سال گذشته بزرگ شده و درس خواند اکنون با نسبت به وضعیت افغانستان بسیار بدبین است. او گفت:« نسبت به وضعیت زنان افغانستان خیلی بدبین هستم. ما در یک آینده نامعلوم قرار داریم. شبانه تا ساعت یک و دو شب بیدارم هستم. از خانه نشستن میترسم از این که استقلال و آزادیام را از دست بدهم.چادری بر من اعمال قدرت میکند.»