هانیه فروتن
نیروهای امر به معروف طالبان تابستان امسال وارد یک کارگاه قالینبافی شدند، جایی که سمیرا پس از سه ماه کار طاقتفرسا در آنجا، برای گرفتن دستمزدش به دفتر صاحب کار رفته بود. طالبان او را با فحش و دشنام به حوزهی امنیتی بردند و مجبورش کردند با صاحب کار که دو فرزند نیز دارد، ازدواج کند.
سمیرا ۱۹ سال دارد و از درس و تحصیل بازمانده است. او تا شش ماه قبل همراه با خانوادهاش در ناحیه ۱۳ کابل زندگی میکرد. او در مورد ماجرای آن روز که زندگیاش زیر و رو کرد میگوید:« «هنوز پیاله چای که به اصرار صاحب کارم گرفته بودم تمام نشده بود که چهار مرد با چپنهای سفید، پاچههای بلند و صورتهای خشن وارد دفتر شدند. از ترس خشکم زده بود، میپرسیدند این مرد چیات میشه، چرا شما تنها استین، تو اینجه چه میکنی، او بی حیا توره میگم، کت یک مرد نامحرم چی میکنی؟»
طالبان با اعمال قوانین سختگیرانه از حضور زنان در تقریبا تمام عرصههای عمومی جلوگیری کردهاند. در این میان، کارهای مثل قالینبافی از محدود جاهایی است که دختران محروم از تحصیل هنوز میتوانند کار کنند.
دختران و زنانی که در این کارگاههای نمور و نیمهتاریک کار میکنند، مزد اندکی میگیرند و تمام آنها برای زنده ماندن خود و خانوادهشان به این پول اندک که به سختی به دست میآورند، نیاز دارند.
اما به گفتهی سمیرا، طالبان به همهجا سر میزنند و در همهجا دنبال زنان و دختران میگردند تا آنجا که به خود اجازه میدهند دو نفر را مجبور به ازدواج کنند و این اجبار تحقیرآمیز برای سمیرا و صاحب کارگاه اتفاق افتاد.
شش ماه قبل در اوایل تابستان (۱۲ سرطان ۱۴۰۳) طالبان سمیرا و رییس شرکت قالینبافی را به اتهام رابطه غیر اخلاقی بازداشت کردند و سمیرا را به عقد صاحب کارش که دو فرزند دارد، درآورد.
سمیرا گفته است:«ساعت یک بعد از چاشت بود، مه که رسیدم. رییس شرکت نان چاشت میخورد و ازمن خواست منتظر باشم. گیلاس چایم نصف هم نشده بود که آنها (چهار مامور امر به معروف طالبان) داخل شدند. هرچه سوال کدن هیچ جوابی نداشتم. چون مرتب با کلمات آزاردهنده با فحش و دشنام میدادند. ما را به رنجر نظامی بالا کردند و به حوزه بردند.»
محتسبین طالبان سمیرا و محمد را به حوزه … امنیتی کابل منتقل کرده و به خانوادههای هردو تماس گرفتند و آنها را به حوزه خواستند. سمیرا میگوید از ترس نتوانسته بود شماره تماس پدرش را به طالبان بدهد از این رو خواهر و شوهر خواهرش به حوزه آمدند.
اعضای خانوادهای سمیرا ترسیده بودند و نگران از این که که سمیرا محاکمه و زندانی شود به طالبان گفتند که آنها با هم نامزد هستند. خانوادهی محمد نیز از ترس همین حرف را میزنند.
مولوی طالبان در حوزه …، بدون هیچ تحقیقی سمیرا را به نکاح محمد در میآورد. محمد ۴۲ ساله صاحب دو فرزند است که پسر بزرگاش همسن سمیرا است. بعد از اجرای مناسک نکاح، طالبان سمیرا و محمد را از حوزه به خانه محمد میبرند.
اما این ختم ماجرا و کابوس سمیرا نیست. وقتی پدر، کاکا و برادران بزرگاش از موضوع آگاه میشوند، با چوب، بیل وسیلههایی از این دست به خانه محمد یورش برده، سمیرا را در حد مرگ لت و کوب میکنند.
لکههای زخمی که از اصابت بیل بر پیشانیاش ایجاد شده بود، هنوز تازگی دارد. حتی یادش نمیآید که کدام یکی از بستگاناش با بیل به پیشانیاش کوبیده بود. هنوز جای کوکهای زخم بر پیشانیاش باقی مانده است.
یاسمین، خواهر سمیرا، کسی که به حوزهی امنیتی طالبان آمده بود به رسانهی رخشانه گفته است: «با خانوادهی محمد هماهنگ شدیم و آن ها را نامزد معرفی کردیم تا هر دو را از دست طالبان نجات بدهیم. بخاطر همین بعد از رفتن ماموران طالبان از خانه محمد، من و شوهرم میخواستیم سمیرا به خانه ببریم و همهچیز را فراموش کنیم اما درست همانموقع، پدرم از راه رسید.»
پدر سمیرا اجازه نداد او به خانه برگردد. یاسمین به نقل از پدرش میگوید: «آبرویم رفته. با کدام روی طرف همسایهها و قوما سیل کنم؟»
یاسمین که خودش را مقصر این وضع میدید و تلاش کرد تا سمیرا را به خانه برگرداند اما تلاشهایش بینتیجه بود:«هرچه عذر کردم که سمیرا هیچ اشتباهی نکرده، یک سوی تفاهم بود و حالی که طالبان رفته بگذارید که سمیرا پس به خانه برگرده اما هیچ کس گوش نمیکرد. حتی مادرم. بخاطر یک گپ ناق زندگی خواهرم بر باد رفت.»
سمیرا با آن لکهی درشت روی پیشانیاش میگوید، مردان خانوادهاش هیچ فرقی با طالبان ندارند. آنها به خود اجازه میدهند که او را «بدکاره» گفته از خانه طرد کنند:«پدرم، کاکا و برادرانم چیزی کم از آدمهای روانی طالبا ندارد، بدون اینکه بدانند گپ چه بود، بدون اینکه یک بار ازم پرسان کنند مه چرا در آن وقت روز به به دفتر رییس شرکت رفته بودم، مثل طالبان بدکاره گفته این ازدواج را سر من و محمد تحمیل کردند.»
بازداشت دختران توسط طالبان برای بسیاری از خانوادهها در افغانستان به دلیل حساسیتهای فرهنگی و نگرانی از قضاوت منفی دیگران بهعنوان ننگ تلقی میشود و برای همین بسیاری یا موضوع بازداشت را کتمان میکنند یا این کار به طرد فرد قربانی از خانواده منجر میشود.
وقتی مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم بسته شد، سمیرا صنف دهم مکتب بود. آروز داشت تحصیلاتش را ادامه بدهد و مهندس شود، گرچند برادرانش به تمسخر میگفتند: «دختر را چه به انجینر شدن، بزرگتر شدی، پدر برت شوهر پیدا میکنه.»
او در حال حاضر با افسردگی شدید دست و پنجه نرم میکند، تنها مکانی که اجازهی رفت و آمد دارد، خانهی خواهرش یاسمین است. در این شش ماه نه پدر و نه مادر حتی یک بار هم سراغش را نگرفتهاند و سمیرا را با زندگی که خود هیچ نقشی در رقم خوردنش نداشت، تنها گذاشته است.
طالبان در سه سال گذشته هزاران دختر و پسر را در نقاط مختلف افغانستان به اتهامهای مختلف از جمله به اتهام «رابطهی غیراخلاقی» یا «فرار از منزل» بازداشت و محاکمه کرده است.
هرچند ارقام مشخصی از بازداشت دختران و پسران به اتهام «رابطهی غیراخلاقی» در دست نیست اما گزارش نهاد رواداری، سازمان ناظر بر وضعیت حقوق بشر نشان میدهد که از تاریخ ۱۵ اگست ۲۰۲۱ تا ۳۰ جون ۲۰۲۴، حداقل ۱۲۰۲ مرد و زن به اتهامات مختلف به صورت غیرقانونی، ظالمانه و غیرانسانی در محضر عام مجازات شده اند که قصاص، اعدام و سنگسار را نیز شامل میشود.
ژولیا پارسی از فعالان حقوق زنان که به تازگی برنده جایزه معتبر «مارتین انالز» شده به رسانهی رخشانه گفته است وضعیت حقوق بشری به ویژه حقوق زنان را در افغانستان تحت اداره طالبان وحشتناک شده است. از نظر او ، روی کار آمدن دوبارهی طالبان منجر به افزایش خشونتهای خانوادگی علیه زنان و دختران و ازدواج های اجباری شده است.
خانم پارسی که خودش نیز مدتی در زندان طالبان به سر برده است، با انتقاد از جامعه بینالملل و نهادهای حقوق بشری، گفته است که عدم توجه جامعه جهانی به وضعیت حاکم در افغانستان باعث شده که طالبان در اجرای غیرانسانیترین و عریانترین اشکال خشونت علیه زنان دست باز داشته باشند.
به باور این فعال حقوق زن، محدودیتهای وضع شده علیه زنان و دختران در افغانستان از سوی حکومت طالبان، دختران را مجبور ساخته تا تن به ازدواج های اجباری و خواستههای خانوادههای خود بدهند:« وقتی مکتب نباشد، تخصیل نباشد، کار نباشد، حتی حق تفریح رفتن را هم نداشته باشند، انتخاب دیگری جز اینکه ازدواج کنند ندارند.»
یاد داشت: نامهای آمده در این گزارش به دلیل امنیت منابع، مستعار آمده است.