نویسنده: زرلشت
به عنوان دختری که بیست سال در یکی از سنتیترین ولایتهای افغانستان، قندهار زیسته، هشت مارچ نماد و نمود انسان بودن من است. روزیست که به من یادآوری میکند زن تنها برای ازدواج، تولید مثل، پخت و پز و بیگاری نیست.
هشت مارچ، روزی بیداری جهانی زنان است. و سمبل آگاهی از این واقعیت که زن نیز میتواند مانند هر انسانی در هر گوشهی جهان آزادانه زندگی کند. هشت مارچ برای من، تجلیای از این فضیلت و حقیقت است که زن نیز می تواند خودش حق اراده و اختیار داشته باشد؛ خودش صاحب فکر و ذهن خویش باشد؛ زن نیز حق دارد به عنوان انسانی آزاد و توانا، استقلال مالی و معنوی داشته باشد.
میتواند در سایهی برابری، بدون ترس و حس گناه، عاشق شود؛ همراه و همسرش را انتخاب کند؛ که حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را در تمام عرصههای زندگی سیاسی و اجتماعی تمرین بتواند.
همان حقی را که من در بیست سالِ زندگی در قندهار نداشتهام. برای سالها برادرانم به مکتب میرفتند و من روزانه چون یک خدمتکار، مؤظف به خدمت به آنان بودم. باید لباس آنها را میشستم؛ باید غذایشان را میپختم. باید پرستاری و تیمارداری میکردم. شبها هم باید تا دیر وقت گلدوزی و مهرهدوزی میکردم.
پدر من دو همسر داشت و من دو مادر دارم. در یک خانواده هژده نفری زندگی میکردم. خانوادهای که بیشترین حقوق و امتیازات را پسرهای پدرم داشت. من و خواهرانم حتا حق نداشتیم تا به کتاب و قلم فکر کنیم چه برسد به اینکه بخواهیم بنویسیم یا بخوانیم.
در زندگی ما پدر و مردان خانواده حق انتخاب و اختیار ما را دارند. همسرم را نیز پدرم انتخاب کرد. من تنها بعد از ازدواج با خانوادهی شوهرم به کابل آمدم. از خوشاقبالی من بود که به کابل آمدم.
کابل، نه یک شهر که برای من مجموعهای از امکانها بود. امکانی برای دسترسی به فراسوها و فرصتها. بعد از انتقال به کابل توانستم به یکی از کورسهای سوادآموزی شامل شوم و خواندن و نوشتن بیاموزم.
من میتوانستم به مکتب و دانشگاه بروم . میتوانستم تحصیلات تخصصی و موقعیت سازنده و سودمند داشته باشم. اما سنتهای سخت جامعه و باورهای مردسالارانه هرگز این اجازه را به من و هزاران زن دیگر چون من نداد.
در سالهای زندگی در کابل، هر زمان دخترهای مکتب و دانشگاهی را در مسیر میبینم داغ زخمی ناسور در من تازه میشود؛ وقتی میشنوم که دختران از مسایل مکتب و رشتههای تحصیلیشان حرف میزند، حسرت گذشتهام را می خورم.
حسرت سرمایهای که از آن من بود ولی از من ستانده شد! حسرت عمری که در سایهی تعصب و تبعیض بر باد رفت! حالا من مادر دو فرزند دختر و یک فرزند پسر استم. با تمام وجودم تلاش میکنم تا هرگز برای آموزش و برابری دخترانم کم نگذارم.
میخواهم دخترانم در عمل بدانند که آنان انسانهای برابر و ارزشمندیاند. میخواهم عمرم را صرف این کنم که دخترانم هیچ تفاوت و تبعیضی را میان خودشان و برادرشان تجربه نکنند. نه در خانه و نه در جامعه! دخترانم باید بیاموزند که هرگاه حقی از آنها در جامعه سلب میشود، باید برای به دست آوردناش مبارزه کنند.
میخواهم دخترانم تاریخ مبارزهی زنان میهنشان را بخوانند. صدای عدالتخواهی زنان همنسلشان را با شعار کار، نان و ازادی بشنوند و بشناسند. برای من تعریف هشت مارچ، فلسفهی مقاومت زنان قهرمان هممیهنام است که در مقابل طالب برای خواستن حقاش ایستاد وه که چه استوار ایستاد.
چه زمانی با اصطلاح هشت مارچ آشنا شدید؟
زمانی که استاد سواد آموزی بودم برای نخستین بار، ازسوی یک نهاد در برنامهی تجلیل از هشت مارچ دعوت شدم. قبل از آن نمیدانستم که هشت مارچ چه روزی است و به کدام مناسبت تاریخی نامگذاری شده است؟ آن روز نیز اطلاعاتی دربارهی تاریخچهی این روز در اختیار اشتراککنندگان قرار داده نشد.
فضای برنامه، عمدتن شبیه جشن بود و به خاطر دارم که در پایان نیز به ما چادر و گل تحفه دادند. من و خیلیها از اشتراک کنندگان در آن برنامه، هشت مارچ را به نام روز تجلیل از مقام زن و مادر و نه روز همبستگی زنان جهان برای مبارزه با نابرابری فهمیده بودیم.
اما بعدها با مطالعه و تحقیق پی بردم که هشت مارچ برای تجلیل و جشن و تقدیر نیست. بلکه روز مبارزه است. دانستم که این روز محصول سالهای و قرنها تلاش و مبارزهی زنان برای دسترسی و تحقق تساوی حقوقی و انسانیشان است.
هشت مارچ روزیست که زنان در سراسر جهان با هم تجدید پیمان می کنند تا فرای تمام مرزهای سیاسی و تباری و طبقاتی علیه نابرابری و خشونت ساختاری کنار هم میایستند. هشت مارچ تاریخ مستند نخستین پیشگامان و مبارزانیست که برای احقاق ابتداییترین اصول زندگی بشری ایستادند و مبارزه کردند و قربانی دادند.
روز زنان مقاوم و مصمم و مومنیست که هیچ گاه تابع قوانین استبدادی و ضدبشری نشدند و به قیمت جانشان چشم انداز روشن رهایی و برابری برای زنان را ترسیم کردند.
هشت مارچ، روز الگوهای بومی و میهنی مبارزهی زنان در افغانستان است. روز رابعهها و ماگهها و رخشانههاست. روز مبارزان زن در بند طالبان و مستبدان است. روز زنانی چون من است که از قندهار تا هرات و مزار و کابل … آزادی و برابری را در عمل و درعمق تاریکی و تیرگی رقم زدهاند.