محدثه براتی
کار خانگی در بیشتر جاها، کار به حساب نمیآید. اکثریت زنان صبح تا شب کار میکنند تا دل پدر، همسر و برادر و دیگر اعضای خانواده را بهدست آورند. اما زنان شاغل با این حجم کار اضافی و بعد از وقت همیشه دچار خستگی مفرط و نارضایتی خانواده میشوند.
پس از یک روز پرکار؛ چند ساعت استراحت و خوردن یک وعده غذایی گرم و لذیذ میتواند بهترین گزینه برای رفع خستگی باشد؛ اما این امکان برای همهی افراد شاغل فراهم نیست.
تصور اینکه پس از هشت ساعت کار در اداره، مستقیم به آشپزخانه بروید و غذایی بپزید، بسیار دشوار است.
آن هم اگر هوس غذای لذیذی کرده باشید که پختنش یکی دو ساعت حداقل زمان نیاز داشته باشد.آن وقت است که یا باید دور هوسانههای رنگارنگ را خط بکشید یا هم کار را ببوسید و کنار بگذارید.
این سختی را زنان شاغلی بهتر میتوانند درک کنند که ناچار اند خود از پس کارهای خانه و بیرون برآیند.
اینجا از زندگی زنی روایت میکنم که سالها با چالشها و فشار خستهکننده کارخانگی و کار اداری مواجه بوده است. اما او تصمیم گرفته نه تنها که مشکل خودش بلکه مشکل دیگر همنوعانش را نیز حل کند.
فاطمه جعفری وقتی ازدواج کرد و همزمان صاحب فرزند و بعد هم شاغل شد. او احساس میکرد تمام مشکلات زندگی بر سر او یکبارگی آوار شده بود. او تمام انرژیاش را مصرف میکرد تا کارهای اداری، کارخانگی و فرزندش را مدیریت کند. خواب و خوراک و آرامش خودش را هزینهی آرامش و رسیدگی به کارهای ذکر شده میکرد.
فاطمه میگوید:« وقتی به خانه بر میگشتم همسر و کودک خردسالم توقع داشتند غذاهای خوب بپزم؛ اما من تقریبا شام به خانه بر میگشتم و این امکان نداشت در یک ساعت باقی مانده، غذای درست و حسابیی آماده کنم».
او با تمام خستگی و صبوریش تلاش میکند روزهای زیادی را با پختن غذاهایی ساده سپری کند؛ اما سر انجام صدای خانواده در میآید و او را بیش از هر وقت دیگر کلافه میسازد.
او مشکلش را با دوستان شاغلاش شریک میکند و در کمال تعجب در مییابد که آنها نیز به همین درد دچارند. زنانی که تمام روز را از کار اداری فارغ نیستند و نگرانی و کارهای خانه و کودکانشان پشت سرشان نیز صف میکشند.
فاطمه پس از یک مدت تصمیم میگیرد که کار متفاوت و خلاقانهای را راهاندازی کند. کاری که هم درآمد داشته باشد و هم برای زنانی که با این مشکل سر دچارند، سهولتی ایجاد کند.
او با سرمایهی کوچک و ناچیز کارگاه «سبزیجات مادرانه» را فعال میکند. یک دکان پر از مواد آماده شده برای پختن غذاهای لذیذ و بهداشتی.
فاطمه میگوید اکنون میتواندبا خیال راحت به کارهایش رسیدگی کند و هم به زنانی که عین مشکل او را دارند کمک نماید.
او موادی چون سبزیجات، نخود، لوبیا، زردک، کشمش را از بازار خریداری میکند، پس از شستشو، میپزد و آماده در یخچال میگذارد.
فاطمه میگوید اکنون زنانی که هوس غذاهایی چون قورمه سبزی، قابلی، آش و… را کنند، از او خریداری میکنند و تنها در خانه آن را مخلوط کرده و در مدت زمان اندکی صاحب غذای خوشمزهای میشوند.
کارگاه سبزیجات مادرانه در ۱۴ میزان سال ۱۳۹۸ افتتاح شد و فاطمه برای آغاز این کسب و کار بیش از سه ماه تحقیق کرده بود. از این که زنان در بخش پخت و پز و وقت با چه مشکلاتی روبرو هستند و باید همان خلاء را پر کند.
بر علاوه او اکنون انواع ترشیجات، چتنی، مربا، کنسرو لوبیا، نخود و سبزیجات خشک را برای مشتریانش نیز تهیه میکند.
خانم جعفری فضای کاری صمیمانهای را بین دهها زنی فراهم کرده است که حالا با او در کارخانهاش کار میکنند و مزد میگیرند.
علاقهمندی زنان به این محصولات
پس از گذشت چند ماه از افتتاح کارگاه سبزیجات مادرانه، رستورانها و آشپزخانهها نیز علاقهمندی نشان داده و روزانه صد تا دو صد کیلو سبزی سفارش میدهند.
کارگاه سبزیجات او در ناحیهی دوازدهم شهر هرات قرار دارد؛ اما از سراسر هرات مشتری دارد. علاوه بر این، شماری نیز سبزیجات این کارگاه را به عنوان سوغات به دیگر ولایات میبرند.
مشتریهای او اکنون تنها زنان شاغل نیست؛ زیرا زنانی که بیماری روماتیسم نیز دارند برای جلوگیری از دست زدن به آب سرد، سبزیجات آماده را از او خریداری میکنند.
خانم سکینه یکی از مشتریهای دایمی کارگاه فاطمه است. علی، پسر کوچکش همیشه سبزی را از این کارگاه خریداری میکند.
سکینه میگوید:« من روماتیسم دارم، نمیتوانم به آب دست بزنم. خدا خیر بدهد خانم جعفری را از وقتی که با سبزیهای او آشنا شدم همیشه برای خودم آش میپزم».
سکینه پیش از این مجبور بود برای تهیه سبزی آش روزها منتظر بماند تا عروسش از شهر به خانهی آنها بیاید و سبزی را برای او تهیه کند.
فاطمه با ایجاد این کارگاه نه تنها برای خود بلکه برای چند زن دیگر نیز زمینهی اشتغال را فراهم ساخته است. سرمایهی سی هزاری او اکنون چند برابر شده و هر روز بر شمار مشتریهایش افزوده میشود.