هانیه فروتن
وقتی گروه طالبان بر محدودیتهایش علیه زنان میافزود، درست زمانیکه دانههای امید یکی پس از دیگری در دل همنسلان سحر میخشکید، او با ایجاد حلقهی کتابخوانی، به دنبال زنده نگهداشتن امید در قلب دختران محروم از آموزش بود.
سحر نام مستعار دختری ۲۵ ساله در ولایت غزنی است که در یکی از روستاهای دور افتادهی این ولایت، حلقهی کتابخوانی ساخته است. او که هدف از این ابتکارش را ایستادگی در مقابل تاریکی توصیف میکند گفته است، با هزینهی شخصی در اولین قدم حدود ۱۰۰ جلد کتاب خریده و به زادگاهش برای دختران برده است.
این حلقهی کتاب خوانی، در اواسط تابستان سال ۱۴۰۲، بعد از تعطیلی صنف مخفی آموزشی برای دختران بالاتر از صنف ششم راهاندازی شد. تا آن زمان، دختران در این مرکز به صورت مخفی درس میخواندند، اما طالبان از این موضوع آگاه شده و آن را بستند.
سحر میگوید: «وزارت معارف طالبان خبر شده بود که به دخترا درس میدهیم. هیئت فرستادند و تمام صنفهای ما بسته شد. بنظرم سختترین روز در زندگیام بعد از ۱۵ اگست و سقوط دولت، روزی بود که به دخترا این خبر بد را دادیم. یک بار دیگر دنیا بر سرم خراب شد. ناامیدی بازهم زمینگیرم کرده بود.»
سحر هنوز روزی را به خاطر دارد که حتا برخی از دختران بهخاطر بسته شدن آموزشگاهها از استرس و ناامیدی ضعف کرده و به زمین افتاده بودند: «هر وقت این بیچارگی و بلاتکلیفی یادم میآمد، وادارم میکرد که باید کاری بکنم و بلاخره یک روز، حین مطالعهی کتابی بودم و ایدهی ایجاد حلقهی کتابخوانی به ذهنم رسید.»
سحر در ماه قوس همان سال راهی پایتخت شد تا کتاب خریداری کند. خیلی زود دوباره با خریدن کتابهای رمان و انگیزشی به زادگاهاش برگشت.
دختران حلقهی کتابخوانی برای کارشان روش سادهای دارند. در یک مدت مشخص دور هم جمع میشوند، کتابی را که قبلا تعیین شده به بحث میگیرند و در مورد آن گفتوگو میکنند.
به دلیل نگرانیهای امنیتی در این گزارش از آوردن جزئیات دقیقتری از برگزاری این حلقهی کتابخوانی خودداری میشود.
این ابتکار سحر، خیلی زود نزد دختران روستا جا افتاد و طرفداران زیادی پیدا کرد. فریمای (نام مستعار) ۲۱ ساله، یکی از این همین دختران است.
فریما به رسانهی رخشانه گفته است، چون تعداد دختران زیاد است، کتابهایی که در اختیار دارند کفایت نمیکند. برای همین فریما بخشی از درآمدی را که از طریق گلدوزی پیدا میکند، صرف خریدن کتاب برای دختران کرده است: «جمعیتمان بزرگ است و کتابهایمان اندک، برای همین به کتابهای بیشتر و بهتری نیاز داریم.»
فریما که تا قبل از پیوستن به این حلقهی کتابخوانی، روحیهاش برای رویاپردازی را از دست داده بود میگوید که با پیوستن به این حلقه، روحیهاش خوب شده و حالا بیشتر به آینده امیدوار شده است: «هر کتاب یک زندگیست. هر قدر که میخوانم و داشتههایم را با بقیه شریک میسازم، حس قوی بودن و مبارزه با تاریکی برایم بیشتر میشود.»
گلدوزی که فریما از آن صحبت میکند، حدودا سه ماه زمان میبرد تا تهیه شود و مقدار پولی که بابتش میگیرد هم چیزی بیشتر از ۳۰۰۰ هزار افغانی نمیشود.
قبل از فروپاشی نظام جمهوری افغانستان و ظهور دوباره طالبان، سحر تازه لیسانسش را از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه کابل گرفته و سرگرم فعالیتهای هنریاش در بخش تئاتربود. بعد از تحولات، شغلش را از دست داد.
فریما نیز مکتبش را تمام کرده بود. او میخواست با دادن آزمون کانکور در رشتهی مورد علاقهاش که هنرهای زیبا است، تحصیل کند.
تمامی دخترانی که در این حلقهی کتابخوانی گرد هم میآیند، به نفس اعتراضآمیز بودن کارشان باور دارند. آنها معتقدند که طالبان در پی نهادینهساختن افراطیت از طریق جهالت هستند؛ اما اعضای حلقهی کتابخوانی، از طریق مطالعه، نه فقط به درمان درد و رنج ناشی از محرومیت میپردازند، بلکه برای داشتن آیندهای بهتر میجنگند.
طالبان فرصت هر نوع آموزش را از دختران افغانستان قدم به قدم گرفتهاند. در اولین قدم، بسته شدن مکاتب بالاتر از صنف ششم، بعدتر دانشگاهها و در اقدامات تازهتری، آموزشگاه و انستیتوتهای صحی را بر روی دختران بستهاند.
وضعیتی که به ناامیدی، مشکلات روانی و حتا چالشهای بزرگتری برای دختران افغانستان منجر شده است.
اما اخیرا فشارها به خاطر ممنوعیت آموزش زنان و دختران بر طالبان بیشتر شده است. چندی پیش، نمایندگان چندین کشور اسلامی و فعالان حقوق آموزش زنان به میزبانی پاکستان از سیاستهای طالبان به سختی انتقاد کردند.
محمد العیسی، عالم دینی اهل سعودی و دبیرکل سازمان همبستگی کشورهای اسلامی، در این نشست گفته بود: «کسانی که آموزش دختران را غیراسلامی میدانند، اشتباه میکنند.»
در همین حال، ملاله یوسفزی، برنده جایزه نوبل صلح و فعال حقوق آموزش زنان در این نشست گفته بود: «طالبان زنان را انسان نمیدانند. آنها جنایات خود را زیر پوشش توجیهات فرهنگی و دینی پنهان میکنند.»
اخیرا دامن انتقادها به اعضای درونی طالبان هم کشیده شده است. در تازهترین اظهارات، شیر محمد عباس استانکزی، معاون وزارت خارجه و از چهرههای برجستهی منتقد رهبری طالبان گفته است: «هیچ بهانهای برای بستن دروازه علم و دانش به روی دختران وجود ندارد.»
انتقاد بیسابقهای که روشن نیست گوش شنوایی در رهبری طالبان داشته باشد. او گفته است: «امروز ما در میان چهل میلیون نفر جمعیت، در حق بیست میلیون نفر بیعدالتی میکنیم، تمامی حقوق آنها را ضایع کردهایم؛ نه حقی در میراث دارند، نه در تعیین حقوق شوهرشان سهم دارند. در بد دادن آنها را قربانی میکنیم، اجازه تحصیل ندارند، به مسجد نمیتوانند بروند، دروازههای دانشگاهها و مکتبها به رویشان بسته است و به مدرسههای دینی نیز اجازه ورود ندارند.»
مهم نیست که طالبان رویکرد خود را تغییر میدهند یا نه، اما هنوز نوری در تاریکی میدرخشد. در بیشتر از سه سال گذشته دختران افغانستان به رغم محدودیتهای شدید این گروه، از طریق آموزش مخفیانه، آنلاین و برگزاری حلقههای کتابخوانی تسلیم تاریکی طالبانی نشدهاند. آمار دقیقی وجود ندارد، اما رد پای مقاومت دختران افغانستان از طریق آموزش در هرجای افغانستان علیه این محدودیتهای طالبان پر رنگ است.
چراغی که سحر روشن کرده، یکی از همین نورهایی است که در قلب تاریکی طالبان میدرخشد: «با خودم گفتم، مکتب را ببندند ولی با ذهن و خیالمان چه میکنند؟».