کبرا نادر
بلخ یکی از ولایتهای افغانستان است که پس از حضور طالبان، دختران تا صنف دوازده اجازه آموزش را دارند. اما برخی آموزگاران میگویند که آنها مدت سه ماه میشود که معاش دریافت نکردهاند.
معصومه یکی از آموزگاران ولایت بلخ است که میگوید در شرایط دشوار افغانستان به این شغلاش ادامه داده است.
زمانی که طالبان برای بار نخست در دههی ۱۹۹۰ افغانستان را تصرف کرد، معصومه شاگرد صنف سوم مکتب در ولایت غزنی بود او تا صنف ششم در ولایت غزنی درس خواند و بعد از فروپاشی حکومت طالبان همراه با خانوادهاش به ولایت مزار شریف رفتند و در آنجا مکتب را از صنفم هفتم آغاز کرد.
حالا در دورهی دوم حکومت طالبان در افغانستان، معصومه محسنی در ولایت بلخ که دختران اجازه تعلیم تا صنف دوازدهم در آن را دارد یک معلم است.
خانم محسنی آموزگار مضمونهای ریاضی دوره لیسه در یکی از مکتبهای بلخ است. او ۱۰سال از عمرش را بهعنوان آموزگار سپری کرده و اکنون نیز با شرایط دشوار در افغانستان مشتاقانه به کارش ادامه میدهد.
وی به رخشانه میگوید که پس از سقوط مزار شریف به دست طالبان، مکاتب در این ولایت دو هفته یا کمی بیشتر بسته مانده و پس از آن بیشتر از یک ماه میشود که مکاتب به روی تمامی دانش آموزان دختر و پسر باز است و دروس برای همه جریان دارد.
خانم محسنی با اشاره به مشکلات مالی آموزگاران در این ولایت گفت:« سه ماه است که آموزگاران معاش نگرفتهاند و با وضعیت دشوار مالی به سر میبرند.»
خانم محسنی همیشه دانشآموزاناش را تشویق به ادامه درس میکند و در پاسخ به سوال یکی از دانشآموزانش در مورد عدم حضور آموزگاران بهخاطر پرداخت نشدن معاش شان در آینده گفته است «تا وقتی زنده هستم به تدریس ادامه میدهم حتی اگر هیچ پولی دریافت نکنم. تا وقتی شاگردانم به مکتب حاضر شوند من حاضر میشوم و اگر حتی شاگردان حاضر نشوند، من به مکتب آمدن ادامه میدهم تا آنها جرات و انگیزه بگیرند.»
وی هنگام ترس و نگرانی دانشآموزان دختر از آینده به آنها میگوید که ما زنان مبارز هستیم و بخاطر تثبیت حضورمان در جامعه باید مبارزه کنیم.
وی با اشاره به ترس استادان و دانشآموزان از طالبان میگوید:« روزی که مسوولین طالبان به مکتب ما برای گفتگو دعوت شده بودند ۸ دختر از ترس طالبان در تالار کنفرانس مکتب ضعف کردند و ما مجبور شدیم آنها را به اتاق صحت این مکتب انتقال دهیم.»
خانم محسنی میافزاید که دختران دانشآموز و استادان در پوشش شان احتیاط میکنند و از ترس طالبان لباسهای دراز میپوشند، اما با حضور گسترده به درس دادن و درس خواندن ادامه میدهند.
این آموزگار جوان که مادر دو دختر نیز هست از آینده دخترانش نگران است و با نگرانی تصریح می کند:« دختر هفت سالهام وقتی به مکتب میرود از من میپرسد آیا موهایم دیده نمیشود و طالبان من را لت وکوب نمیکند. دخترم با ترس و هراس بزرگ میشود.»
خانم محسنی از دیدن ترس و نگرانی دختران و دانشآموزانش غمگین میشود و به این فکر میکند که با این وضعیت دختران در آینده اجازه انجام دادن هیچ کاری را نخواهند داشت و حتی به دلخواه خودشان لباس پوشیده نخواهند توانست.
این آموزگار جوان میگوید که او در گفتوگو با یکی از اعضای طالبان، از آنها{طالبان} پرسیده است که آیا لباسی که او به تن دارد پوشش اسلامی است؟ (در حالی که با حجاب کامل بوده و فقط دست و صورتش از پوشش خارج بوده است) و در پاسخ دریافته که« بهتر است صورتات را نیز بپوشانی.»
خانم محسنی میافزاید که استادان بهصورت جدی با مشکلات مالی مواجعاند و برخی حتی پول کرایه موترشان را ندارند تا به مکتب بیایند و از طالبان میخواهد هرچه زودتر به این مشکل رسیدگی شود.
مکاتب در ولایت بلخ در شمال افغانستان در حالی به روی دانش آموزان دختر تا صنف دوازدههم باز است که در اکثریت ولایتها به شمول شهر کابل، دانشآموزان دختر فقط تا صنف ششم مکتب میتوانند به مکتب بروند.
پیش از این گزارشهای در مورد باز بودن مکاتب در ولایتهای قندوز و سرپل برای دختران تا صنف دوازده نیز به نشر رسیده، است.