تمنا تابان
آمنه رضایی دختر ۳۲ سالهی مهاجر در اتریش است که هرگز زادگاه محروم، اما زیبای پدریاش در دایکندی را ندیده است. حتا در این روستا به دنیا هم نیامده است. ۴۰ سال پیش خانوادهاش قبل از این که آمنه به این جهان چشم باز کند، افغانستان آشوبزده را ترک کرده بودند.
آمنه در دنیای مهاجرت در شهر قم ایران متولد شد؛ اما قصههای زیادی از پدرش در مورد روستای « پَلسَیدِی» شنیده بود. این روستا از توابع منطقهی «برکر» در ولسوالی میرامور ولایت دایکندی است. منطقهای خوش آب و هوا، با مردمان خوش قلب، اما به شدت به محروم.
آمنه رضایی پس از این که شنید ساکنان روستای پدریاش دیگر حتا به آب آشامیدنی دسترسی آسانی ندارند، دست به کار شد و طرح جمع آوری کمک برای انتقال آب آشامیدنی به ساکنان روستا را ریخت.
آمنه در گفتوگو با رسانهی رخشانه میگوید، میخواست بار کوچکی از کوه مشکلات مردم کم کند. او قبلا هم از طریق جمع آوری کمکهای کوچک برای ساکنان روستای پدریاش کمک مالی کرده بود، اما میخواست کار بزرگتری کند.
او متن کوتاهی در مورد خود، روستا و مشکلات مردم نوشت. آن را به چند دوست اتریشی خود فرستاد. به گفتهی آمنه رضایی، این متن دست به دست شد و مورد استقبال قرار گرفت.
شهری که آمنه در اتریش در آن زندگی میکند «اشتایار» نام دارد. این خبر حتا به گوش شهردار شهر هم میرسد. همین پیام کوتاه به کمک شهردار در مجلهی شهرداری چاپ میشود: «قبل از چاپ این متن هم مقدار ناچیزی کمک جمعآوری کرده بودم؛ اما پس از اینکه این متن در مجلهی شهرداری چاپ شد، مقدار کمکهایی که به حسابم واریز میشد باور نکردنی بود.»
در این طرح حدود ۵ هزار یورو جمع آوری شد. همین پول کافی بود تا روستانشینان تشنه کام، دل صخرهها را بشکنند و از منطقه دوری آب شیرین، صحی و کافی به دروازه خانههای خود نلکشی کنند.
کام تشنه روستا
به گفتهی آمنه، او این پروژه را با همکاری کاکایش «محمد رحیم» در روستای «پلسیدی» طراحی و اجرا کرده است.
به گفتهی محمدرحیم ۲۷ ساله، ساکنان این روستا برای سالها در بهار و تابستان به آب آشامیدنی دسترسی نداشتند: «ما از روی بهار با مشکلات بیحد زیاد روبرو بودیم. پیرارسال(دوسال قبل) در منطقهی برکر سیل آمد، و از همی سبب ما مدت دو ماه را از یک جای دور آب نوشیدنی میآوردیم، یک کاریز بود که تقریباً د موتر نیم ساعت فاصله داشت، ده نزدیکیها آب پیدا نمیشد.»
به گفتهی محمد رحیم ساکنان روستا مجبور بودند یک موتر نوع مازدا یا سوزکی کرایه بگیرند و برای نوشیدن و استفاده آب بیاورند: «ما مجبور بودیم هر خانه ۲۰ تا ۳۰ بوشکه زرد تهیه کنیم و بعد ازو یک موتر ره کرایه کنیم و آب بیاوریم، آیا مشکل ازین بیشتر میشه؟»
افغانستان چندین سال است که خشکسالی شدید را تجربه میکند. براساس آخرین گزارش دفتر هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد (اوچا) که در ماه جنوری امسال نشر شده، خشکسالی سال ۲۰۲۳ میلادی در افغانستان در ۳۰ سال گذشته بیسابقه بوده است.
گفته میشود ساکنان این روستای کوچک زراعت پیشه هستند و شماری هم به مالداری میپردازند که خشکسالی به آنها خسارتهای زیادی زده است.
به گفتهی محمدرحیم، مشکلات کمبود آب آشامیدنی موقتی نبود، این مشکل در هر تابستان تقریبا برای مردم پیش میآمد: «ده تابستان که کم آبی است، آب زراعتی نوبتی میشه، یک رقم نوبت میشه که نوبت ما پس از ۸ شبانه روز میآید و در این مدت ۸ روز ما حتی ذرهی آب نداشتیم حتی برای اینکه مواشی ما از آن بنوشد.»
این تنها موردی نیست که پروژههای همگانی با هزینهی مردمی یا حمایت مهاجران بیرون از افغانستان ساخته میشود. دهها مورد از این نوع اقدام مردمی را در سراسر مناطق هزارهجات میتوان لیست کرد. به عنوال مثال تنها در دایکندی در ظرف کمتر از دو سال گذشته، سه مکتب و یک درمانگاه ساخته شده و سه مکتب و یک درمانگاه دیگر درحال ساخت است که هزینههای این بازسازیها را مردم پرداختهاند.
بیشتر مناطق مرکزی افغانستان در زمان حکومت پیشین افغانستان بهرهی چندانی از پروژههای بازسازی نبردند. این وضعیت با حاکمیت طالبان بدتر شده است. به همین خاطر ساخت مکتب، بند آب، پروژههای انتقالی آب و موارد از این دست پروژهها عمدتا توسط خود مردم محلی اجرا شده است. دلیلاش هرچه باشد، کمر بستن مردم بدون کمک دولت برای اجرای برنامههای ساخت و ساز در افغانستان بیپیشینه است.
به قول محمد رحیم، آنها سالهای زیادی این مشکل را تحمل کرده بودند و این بار این موضوع را با آمنه در میان گذاشتند.
محمد رحیم گفته: «ما یک چشمه داریم که در دامنه کوه قرار دارد، آب این چشمه خیلی پاک و خوب است ولی مشکل اینجا بود که این کوه از قریه دور است و فاصله میان کوه و قریه همه کوه و سنگ است، انتقال آب از چشمه به قریه بسیار هزینهبر و مشکل به نظر میرسید.»
طرح انتقال آب، بهار سال گذشته روی دست گرفته شد. ۱۰ ماه زمان برد تا ساکنان روستا دل سنگ و صخره را شکافتند و نزدیک به دو کیلومتر از چشمه تا خانههای روستا نلکشی کردند.
به گفتهی محمد رحیم، در ماه دلو سال گذشته این پروژه تکمیل شد و برای ۲۸ خانه آب آشامیدنی فراهم شده است: «کار این پروژه تکمیل شد و ما صاحب آب آشامیدنی پاک شدیم…ما خیلی خوشحالیم، خوشحالی ما قابل بیان نیست، ما وقتی کار شبکه ره شروع کردیم، همهی فاصلهای که باید نل کشی میشد سنگ و صخره بود، ما تمام راه مجبور سنگها را میکندیم و از زیر آن لولهکشی میکردیم، ما فاصلهی ۱۸۵۰ متر را اینگونه لولهکشی نمودیم.»
به گفتهی محمد رحیم منطقهای که منبع آب آنان قرار دارد به نام«نَو برفکوچ» یاد میشود. ساکنان روستا به طور رضاکارانه به نوبت این ۱۰ ماه را کار کردهاند.
آمنه حدود ۹ سال قبل به اتریش مهاجرت کرده و در این کشور به عنوان مهندس پلسازی کار و فعالیت میکند.
در صحبت با آمنه روشن میشود که بیشتر هزینههای این پروژه، از طریق انجمنهای حمایت از زنان در اتریش پرداخته شده است. آمنه رضایی گفته، امیدوار است که بتواند طرح بعدیاش که ساختن یک مکتب است را عملی کند. هرچند که به گفتهی خودش پس از این که افغانستان به دست طالبان افتاده او بسیار ناامید شده است: «میدانستم که با به قدرت رسیدن طالبان بزرگترین ضربهها را زنان متحمل خواهند شد.»
آمنه قصد داشت که وقتی درساش تمام شد، از ایران به افغانستان برگردد. برای همین در رشتهی معماری در ایران درس خوانده بود. اما وضعیت جنگزده افغانستان باعث شد آمنه از افغانستان دورتر شود: «درد مهاجرین ره فقط خود مهاجرین درک میتواند، درد دور بودن از وطن همیشه با ماست و ما در قلب خود یک خلاء بزرگ احساس میکنیم، به نظر من تنها راه پر کردن این خلاء کمک کردن به مردم کشور ما است، کسانیکه این توانایی را دارند باید دریغ نکنند.»
در روستاهای افغانستان، تامین آب آشامیدنی عمدتا به دوش زنان و کودکان است. کمبود آب میتواند کار زنان غرق در کارهای شاقه در روستاها را سختتر کند.
اقدام آمنه رضایی که در میان اقوام خود به نام «رقیه» معروف است از یکسو کام تشنهی روستا را سیراب کرده، از طرف دیگر بارسنگینی را هم از روی دوش زنان این روستا برداشته است. این را میتوان از صحبتهای مروه ۲۷ ساله فهمید که گفته دیگر زنان این روستا از ساعتها سرگردانی برای پیدا کردن آب راحت شدهاند.
مروه نام مستعار یکی از دختران روستای «پَلسَیدِی» است: «ما مجبور بودیم وقت زیاد را برای آب آوردن صرف کنیم تا آب خوردن ما تامین شوه، البته خیلی وقتا با زحمت زیاد آب صحی فراهم نمیتوانستیم… ما از لحاظ آبِ خوردن به قدری راحت شده ایم که هیچ قابل بیان نیست.»