نویسنده: مرضیه
وقتی در افغانستانِ زیر سیطرهی طالبان یک مرد باشی، یعنی نانوشته و ناگفته از تمام امتیازاتی که انتساب به جنسیتات رقم خورده، مستفید میشوی. برای مثال: مردان بر اساس اعلانِ طالبان میتوانند راهی دانشگاهها شده و تحصیل تا مقطع دکترا را رایگان دنبال کنند. در کنار این موارد، مردانی که تحصیل هم نکنند، میتوانند آزادانه و بدون هیچ محدودیت و مانعی به زندگی اجتماعیشان در کمال امنیت جانی و روانی ادامه دهند.
حق سفر، حق گشت و گذار؛ حق کار، حق آموزش، حق و… برای مردان حق زندگی در یک کلام همیشه امری تضمین شده، قطعی و میسر بوده است. حتا زیر نظام طالبان، حداقلی از حقوق انسانی آنان امور بدیهی و طبیعی است. برای اغلب مردان در این جامعه، مسئلهی محرومیت زنان از حقوق انسانیشان سئوال برانگیز و مسئلهآفرین نیست. اصلن چرا باشد؟ وقتی در هر زمان و در هر مکان، شبهنگام و روزهنگام میتوانند از هوای آزاد، طبیعت، سفر، معاشرت و… بهره میبرند؛ به مکانها و تا مسافت دلخواهشان(بیشتر از ۷۲کیلومتر) را طی میکنند .
«امارت اسلامی» از بسیاری جهات، پدر دلسوزی است که دست شفقتاش لحظهای از سر مردان دور نمیشود. حتا نفقهی خانوادهی مردان را تا بهتر شدن اوضاع تامین میکند؛ دیگر چه نیازی ست تا دربارهی آیندهی خود یا فرزندان پسرشان نگران باشند. «امارات اسلامی» برپا شده تا برپایهی قرآن و حدیث، زندگی رویایی را در این جهان و آن جهان برای مردان امت مسلمان میسر و ممکن سازد.
چرا باید مرد باشی و با این همه امتیاز و آزادی مخالفت کنی؟ وقتی سکان به دست توست. فرمان به دست توست. چون از طایفهی مردانی؛ از تبار برگزیدگانی؛ چون مرد مسلمانی؛ یا نه؛ چون یک مرد مسلمان افغانی؛ چرا باید اعتراضی داشته باشی؟!
وقتی موی تو، روی تو، وجود تو، همه مبارک و مشروع است. وقتی نیاز تو، نیایش تو، نیت تو و… هر آن چه به تو مربوط است، همه نکویی و نیکی است؛ همه درست و دقیق است؛ چرا باید از امارت داغی و دردی به دل داشته باشی؟ چه حقی از تو گرفته شده؟! چه اجباری به تو تحمیل شده؟! چرا باید به خیابان بیایی؟! چرا نان ، کار، آزادی فریاد بزنی؛ وقتی حداقلی از همه را اگر بخواهی و اراده کنی، در اخیتار داری؟
اینجا تا بوده، همین بوده! جرگههای قومی و انحصاری برای تضمین و تسهیل حقوق شان برقرار بوده؛ انتخابات تقلبی و رأیگیریهای نمایشی و گزینشهای انتصابی و … تمام این بازی سیاسی زیر هر نام و هر نظامی، از جمهویت تا امارت؛ از دموکراسی یا دیکتاتوری؛ تنها یک آرمان داشته است: خدمتگذاری به مردان امت مسلمان.
زیرا شما انسان و آزاد آفریده شدید برادران امت مسلمان! شما خداپرستان و خداخواندگان افغانستان! دنیا و عقبا از آنِ شماست! چرا باید به فریادهای ما زنان؛ ما سیهروزان؛ در خانه و خیابان و گوشهگوشهی جامعهتان وقعی بگذارید؟! چرا باید همراه و همصدای ما شوید؟! وقتی سکوت، سند و سِجِلِ سعادت شماست!