حوا محمودی
پس از آنکه طالبان در اواخر ماه اسد دوباره به قدرت رسیدند، به دانشآموزان دختر بالاتر از صنف ششم اجازهی آموزش در مکاتب را ندادند. برای دور زدن این مانع، سوسن و چهار خواهرش تصمیم گرفتند تا یک مرکز آموزشی راهاندازی کرده و برای دختران و زنان بهصورت رایگان آموزش دهند.
این خواهران، مرکز آموزشی خود در کابل را «موسسه آموزش نخبهها برای جوانان استثنایی» نام گذاشته و در آن صنف آموزش حرفهی خیاطی، زبان انگلیسی، صنفهای تقویتی مضامین مکتب و صنفهای سوادآموزی را در خانهی خود برگزار میکنند.
از جمع این خواهران، سوسن* و زحل* که ۲۴ سال و ۲۱ سال سن دارند، تا مقطع لیسانس در رشتهی مهندسی عمران در دانشگاه پلیتخنیک تحصیل کردهاند. تا قبل از حکومت طالبان، در یک شرکت ساختمانی در بخش تزئینات داخلی ساختمان کار و نقشه ساختمان نیز ترسیم میکردند. و پس از وقت رسمی کاری، در یک مرکز آموزشی نیز تدریس میکردند. تمنا*، دانشجوی سال آخر دانشکدهی فارمسی دانشگاه کابل که ۱۹ سال سن دارد، قرار بود فراغت خود را امسال جشن بگیرد؛ اما طالبان که بر سر قدرت شدند، رویایش ناتمام ماند. او دیپلوم قابلگی را نیز دارد. سارای* ۱۷ ساله نیز امسال در دانشگاه تعلیم و تربیه راه یافته بود و حوا* خواهر کوچک این خانواده که ۱۵ سال سن دارد، امسال صنف دوازدهم مکتب بود. با آمدن طالبان این خواهران از کار و تحصیل بازماندند و خانهنشین شدند. از همین رو، آنها اقدام به عمل مبتکرانه کردند و میگویند که طالبان نمیتوانند آنان را مجبور به پذیرش محدودیتهایشان کنند.
سوسن میگوید که بهعنوان یک دختر تحصیلکرده، اجازه نمیدهد تا خواهرانش قربانی سیاستها و «قوانین بدوی» گروه طالبان شود. سوسن میخواست تحصیلات خود را تا مقاطع بالاتر انجام دهد اما به گفتهی خودش، شرایط فعلی فرصت را از او و بسیاری از همجنسانش گرفته است؛ ولی نمیخواهد این شرایط برای همه اینگونه ادامه یابد. «من و خواهرانم به اندازهی توان مان به دختران کمک میکنیم که از آموزش محروم نشوند.»
سوسن میگوید که بسیاری از دختران دانشآموز فکر میکنند که با تعطیلشدن مکاتب، زندگیشان تمام شده است. این فکر در نزد دخترانی بیشتر است که با مشکلات اقتصادی زیادتری درگیر هستند. به این دلیل که آنان نمیتوانند به مراکز آموزشی خصوصی بروند و یا بهگونهی آنلاین درسهایشان را ادامه دهند. چون از خانوادههایشان از عهدهی هزینههای آموزشی برآمده نمیتوانند. طبق گزارش سازمان غذایی جهان، با سقوط کابل، میزان فقر در افغانستان به ۹۸ درصد رسیده است.
سارا که امسال نتوانست درسهای دانشگاهش را ادامه دهد، حالا در این مرکز، حرفهی خیاطی را آموزش میدهد. او میگوید که با سقوط حکومت اشرف غنی و وضع شدن محدودیتهای آموزشی طالبان برای دختران، یک سال خوب آموزشی و تحصیلی دختران را هدر داده است: «برای آغاز دانشگاه لحظهشماری میکردم اما آموزش را قربانی سیاستهایشان میکنند.»
درحالی که سارا در تلاش است تا تسلیم اوضاع موجود نشود، اما به نظر میرسد که دچار تروما نیز است. او میگوید: «مکتب و کورس را هدف قرار دادند؛ اما مانع شده نتوانستند تا اینکه حالا کلا آموزش برای دختران را تا زمان نامعلوم معطل کردند. من خیلی کمشانس هستم. هر جا که بروم اتفاقی میافتد.»
سارا که از دو رویداد انتحاری جان سالم بهدر برده اما هنوز در شوک آن به سر میبرد. بار اول در سال ۱۳۹۷ خورشیدی درحالی که مرکز آموزشی موعود در نزدیک خانهیشان را ترک میکرد، شاهد انفجار بود. رویدادی که به کشته و زخمی شدن بیش از ۱۱۵ دانشآموز انجامید. بعد از این رویداد او برای ادامه درسهای خود به مرکز آموزشی کوثردانش ثبتنام کرد. این مکان آموزشی نیز دو بار مورد حملهی انتحاری قرار گرفت. بار اول عامل انتحاری از سوی محافظان کورس شناسایی شد و به هدفاش نرسید؛ اما بار دوم در سوم عقرب ۱۳۹۹ عامل انتحاری این مرکز را هدف قرار داد که منجر به کشته شدن ۱۸ دانشآموز و زخمی شدن ۶۰ تن دیگر گردید.
سارا بهخاطر میآورد که تنها چند دقیقه به این رویداد انتحاری فاصله داشت. هر چند مدت زمان این رویدادها گذشته؛ اما تصویر آن و سرنوشت دانشآموزان دیگر، او را رنج میدهد. با این وجود، او میگوید که تلاش دارد تا گروههای افراطی با ایجاد ترس و وحشت به هدفشان نرسد.
سارا با خواهر کوچکترش حوا که قرار بود امسال مکتباش را به پایان برساند، خیاط هستند. آنان پیش از سقوط کابل به دست طالبان، در کنار درسهای خود، به زنان و دختران، خیاطی آموزش میدادند و کارگاه خیاطی و طراحی لباس داشتند. اما بهدلیل افزایش ناامنی، کارگاه خیاطیشان را که تازه و بهگونهی مشترک تاسیس کرده بودند، تعطیل کرده و وسایل آن را هم به کمتر از نصف قیمت فروخته است.
با سختتر شدن وضعیت برای دختران، سوسن میگوید که وقت و آموختههایشان را بدون هیچ چشمداشتی برای حمایت از دختران میگذارند تا به این ترتیب در مقابل محدودیتهای زنستیزانه سکوت نکرده باشند. «نباید با سکوت و قبول محدودیتها به گذشته برگردیم.»
این پنج خواهر از خانهی خود بهعنوان صنف درسی استفاده میکنند. تا زمانی که هوا گرم بود، از فضای حویلی خانهی خود استفاده میکردند، اما حالا یک اتاق کوچک را به صنف درسی اختصاص دادهاند. از همین رو، با وجود تقاضای زیاد، آنها فقط توانستهاند حدود ۲۰۰ نفر را جذب کنند و صنفهای خود را به دلیل خرد بودن اتاق، با ظرفیت ۱۲ نفر تشکیل دهند و بهصورت نوبتی تدریس کنند.
طی ۲۰ سال گذشته، در کنار خدمات آموزشی دولتی، به دلیل تقاضای زیاد، سکتور خصوصی در بخش آموزش نیز رشد چشمگیری داشت. بسیاری از شهروندان با پرداخت پول از خدمات آموزشی مکاتب خصوصی و مراکز آموزشی خصوصی بهرهمنده میشدند. اما با قدرتیابی طالبان و فروشی اقتصادی، به دلیل فقر، بیکاری و محدودیتهای وضع شده از سوی طالبان، این روند مختل شده است. سوسن میگوید: «آنانی که پول دارند به هر روش ممکن خدمات آموزشی را دریافت میکنند؛ اما کسانی که پول ندارند، از روند آموزشی محروم میشوند. این همان چیزی است که طالبان میخواهند و ما اجازهی آن را نمیدهیم.»
او همچنان گفت: «ما از چند سال به این سو در راستای آموزش کار میکنیم و شماری از مردم هم ما را میشناسند؛ البته از آن درآمد نیز داشتیم. اما اکنون با توجه به اوضاع موجود به درآمد فکر نمیکنیم. ما وقت و آموختههای مان را شریک میکنیم تا از دختران که مثل ما زحمت کشیدهاند، حمایت کنیم.»
یادداشت: به دلیل مشکلات امنیتی برای مصاحبه شوندگان اسمهای مستعار انتخاب شده است.