نویسندهگان: احمدشاه کهزاد و عارفه بتول فاطمی
معضل بازداشتن دختران از مکاتب و واکنشهای برخاسته از آن هنوز پا برجاست که رهبری طالبان در آخرین وضع محدودیتهایشان، رعایت حجاب توسط زنان را ضروری اعلام کرده و پوشیدن چادری را بهترین نوع حجاب عنوان کرده است. وزارت امر به معروف طالبان گفته است که در ازای بیحجابی زنان، سرپرستانشان احضار، زندانی و مجازات خواهند شد. به موازات بسته کردن مکاتب به روی دختران، این اقدام ظالمانه و زن ستیزانه طالبان نیز با واکنشهای داخلی و خارجی مواجه شده است. سازمان ملل، اتحادیه اروپا و وزارت خانههای خارجه بعضی کشورها این اقد ام طالبان را محکوم کرده و خواهان تجدید نظر در تصمیم شان شدهاند.
نشر چنین اعلامیهها و ابراز نگرانی نهادها و کشورهای بیرونی همدلی آنها را با زنان و مردم افغانستان نشان میدهد؛ اما نمیتواند درد زنان را درمان و کم کند. با تسلط دوبارهی طالبان بر قدرت، مدام این گروه بر زندهگی کاری و زندهگی عادی زنان محدویت وضع کرده و جامعه بینالملل نیز مدام آن را محکوم میکند؛ اما دراین میان، زنان کماکان قربانی میشوند. وضع چنین احکام و اعمال چنین محدودیتها نظیر منع آموزش دختران مکاتب دورههای متوسطه و لیسه، منع بانوان از سفر در داخل و خارج کشور بدون محرم و اخیرا اجبای ساختن چادری، زندهگی را برای زنان افغانستان سخت تنگ ساخته است. باور ما این است که گروه حاکم با اعمال این دست اقدام ظالمانه و نامنصفانه دو هدف ذیل را دنبال میکند.
۱. زن ستیزی مفرط و دهن کجی به حقوق بشر
واقعیت این است که زنان افغانستان در یک جامعهی به شدت مذهبی و سنتی که مهم ترین شاخصه های آن «مرد سالاری»، «زن ستیزی» و مخالفت عریان با «حقوقبشر» می باشد، با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند. با تسلط دوبارهی طالبان بر قدرت که سابقهی روشن در نقض حقوق زنان و اقلیتها دارد، افکار و اعمال زن ستیزانه بهصورت بیپشینهای شدت گرفته است. افکار فرسوده و زن ستیزانه دوباره در حال جان گرفتن است و گروه حاکم (مردان زن ستیز) همواره تلاش میکنند که زنان را به مالکیت شخصیشان در بیاورند و استقلال آنها را کاملا از بین ببرند. متاسفانه در چنین وضعیت آشفته که امکان مخالفت آشکار با افکار و باورهای ضد طالبانی دشوار مینماید، جامعه در حال تبدیل شدن به یک جامعه بشدت بسته، خشن و مذهبی است. در چند ماه گذشته، طالبان دختران را از رفتن به مکتب و زنان را از کار باز داشتهاند و همچنان سفر بانوان در داخل و خارج کشور بدون محرم را ممنوع نموده و افزون بر اینها، اخیرا دستور دادهاند که زنان باید صورت و بدن خود را کاملا بپوشانند. اجباریشدن پوشش صورت زنان نقض حقوقبشری میلیونها انسان، دهن کجی به حقوق بشر و عینیترین دخالت در شخصیترین امور زنان میباشد. کلیهی دستآوردها و ارزشهای نوین چون اشتغال زنان در امور سیاسی، اقتصادی و سایر امور که با قیمت تحقیر، توهین و دشواریهای بیشمار به دست آمده است، میسوزند و خاکستر میگردند. متاسفانه طالبان به جای حل بحران اقتصادی و زمینهسازی حکومت پاسخگو، سیاست سرکوب زنان و دختران را به پیش گرفته است و میخواهند با این شیوهی حکومت داری زنان و دختران از زندهگی عمومی حذف نمایند و تاسفبارتر اینکه جامعه جهانی در خصوص چنین اقدامات ظالمانه این گروه فقط به نشر اعلامیه بسنده میکنند. بنظر میرسد که عالم و آدم دارند مرگ تدریجی ارزش های دو دهه قبل و به حاشیه راندن بی رویه زنان افغانستان را نظاره میکنند و قرارنیست از دستاوردهای دست و پا شکسته پاسداری شود. بقول معروف: بوی بهبود زِ اوضاع جهان می شنوم، مانده ام کشور من جزء جهان نیست چرا؟!
۲٫ تحمیل پوشش یک قبیله بر سایر مردم
در درازای تاریخ، گروههای حاکم در افغانستان تلاش به یکسانسازی فرهنگی در جهت منافع خودی کردهاند. اگر کسانی که مانع سیاست یکسانسازی شدهاند گاها به زندان انداخته شده و شکنجه شدهاند. برداشتن واژه دانشگاه ازتابلوهای نهادهای تحصیلی و کمرنگ شدن نقش زبان دری/فارسی در ادارات دولتی نشان میدهد که تلاشها برای تحمیل فرهنگ قومی یا قبیلهای بالای تمام مردم افغانستان جریان دارد. در ادامه سیاست تحمیل زبان و فرهنگ، اخیرا اجباری ساختن چادری را روی دست گرفتهاند که با سروصداها و مخالفتهای زیادی همراه شده است. واقعیت این است که در میان همه گروههای قومی و جریانهای فکری و مذهبی در خصوص پوشش افراد، هیچ اتفاق نظری وجود ندارد چون چگونگی استفاده از آن بستگی به فرهنگ هر ملت و هر قوم و یا بستگی به انتخاب و سلیقهی افراد دارد. دادههای تاریخی و عینی نشان میدهد که استفاده از چادری جزء فرهنگ تمام افغان ها نه، بلکه بخشی از فرهنگ قبیله خاص بوده و تحمل این چنین پوشش در ضدیت با فرهنگ سایر اقوام میباشد. شیوهای که گروه حاکم برای ترویج حجاب در پیش گرفته در واقع ترویج و تحمیل فرهنگ و پوشش بخشی از مردم است و این دست اقدامات هیچگونه توجیه منطقی ندارد و هیچگاهی عملی و پذیرفتنی نیست. تعریف حجاب و نوع پوشش از بامیان تا پنچشیر و از پنجشیر تا قندهار فرق میکند. احتمالا درستترین شیوهی برخورد با پوشش زنان این است که از منظر حقوق بشری به آن دیده شود؛ زیرا انتخاب پوشش اساسا بخشی از حقوق اولیهی شهروندان به شمار میرود. کسانی که معتقدند که باید و شاید موی و روی شان را بپوشانند، باید به انتخاب شان حرمت گذاشته شود و در جانب دیگر، کسانی که در خصوص پوشش به سبکهای دیگری گرایش و علاقه دارند و نمیخواهند از پوشش کسانی دیگر اجبارا تقلید نمایند، نیز نباید مورد انتقاد یا تحقیر قرار گیرند. اگر گروه حاکم به این باور اند که حجاب باعث مصوونیت بیشتر زنان میگردد و از فساد اخلاقی در جامعه جلوگیری میکند از ریشه غلط است. ناگفته پیداست که زنان در جوامع پیش رفته مصوونیت بهتری دارند و آنجا موارد آزار و اذیت جنسی به مراتب کمتر از ارقام و اعداد است که در کشورهای مذهبی نظیر افغانستان و یا ایران دیده میشود. بهر روی، به نظر میرسد که فضای کار کردن و فرصت نفس کشیدن برای زنان تنگ و تنگتر میشود. قطعا اگر جلو اقدامات طالبان گرفته نشود و همه مردم علیه تصامیم ظالمانهیشان اعتراض نکنند، گروه حاکم عرصهی زندهگی را نه تنها برای زنان بلکه برای مردان نیز تنگ خواهند کرد.
جمع بندی
اعمال محدودیتهایی نظیر باز داشتن دختران از مکتب و ضروری پنداشتن حجاب برای زنان سوای اینکه عمل زن ستیزی و دهن کجی به حقوق بشر است، تحمیل پوشش یک قبیله بر تمام مردم افغانستان نیز میباشد. اگر انتظار داشته باشیم که طالبان در موضع شان بهسادگی کوتاه میآیند و تن به خواستههای برحق زنان میدهند و یا اینکه جامعه جهانی با اعلامیهها و محکومیتهایشان درد زنان افغانستان را مداوا میکنند، اشتباه است. نیاز است در برابر چنین ظلم و ستم که در مقابل زنان اعمال میگردد، مردم افغانستان یک دست ایستاد شوند و اعلان مخالفت نمایند. مبارزات بی وقفه خانمهای معترض و به جاده ریختن آنها برای احقاق حقوق شهروندی و انسانیشان ستودنی است اما کافی نیست. افزون براینها، نیاز است که جامعه جهانی و نهادهای حامی حقوق بشر در برابر چنین اقدامات ظالمانهی طالبان و نقض مکرر حقوق بشر، اقدام عملی انجام دهند تا گروه حاکم بدون هیچ قید و شرطی از اقدامات و تصمیمات تبعیضآمیز که مدام حقوق زنان را نقض میکند خودداری کنند. جامعه جهانی اگر روزی به رسمیت شناختن طالبان را در دستور کارشان قرار میدهند ، باید این گروه را براساس کردارشان قضاوت کند نه گفتارشان؛ چون سیاست اعلامی و عملی طالبان همیشه فرق میکند. طالبان علی رغم اینکه بهصورت مداوم از تضمین رعایت حقوق زنان و دختران در رسانهها و محافل سیاسی حرف میزنند اما در عمل می بینیم که میلیونها زن و دختر از دیر زمانی به این سو در معرض تبعیض سیستماتیک جنسیتی قرار دارند.