الیاس احمدی و بهزاد صادق
دختران دانشآموز در شهر قندهار که بهنام پایتخت معنوی طالبان نیز از آن نام برده میشود، از گروه حاکم میخواهند تا دروازههای مراکز آموزشی را بهروی تمام دختران باز کنند. دختران دانشآموزی که در این گزارش مصاحبه کردهاند، فرزندان شماری از اعضای پیشین گروه طالبان نیز هستند.
نگین* دختر یکی از نظامیان پیشین در ولایت قندهار است. او ۱۷ سال سن دارد و اگر طالبان بر افغانستان مسلط نمیشدند، حالا در صنف یازدهم در مکتب«نازو انا» درس میخواند. نگین که پدرش سالها در برابر طالبان جنگیده، گفته است که فکر نمیکرد، روزی پدرش خانهنشین شود و دروازهی مکتب بهروی او بسته شود: «پدرم مرا تشویق میکرد… ناامنی بود، مگم فکر نمیکردم که طالب بیایه و دروازههای مکتبهای ما بسته شود.»
نگین از دلتنگی و بیسرنوشتی خود و همنسلانش یاد کرده و گفته است: «هیچ باورم نمیشود. اینه دومین سال است که مکتب رفته نمیتوانیم. از امارت(طالبان) میخواهم که مکتبهای ما را باز کنه. حضرت محمد گفته، آموختن علم بر زن و مرد مسلمان فرض است. همی قسم گفته علم را بیاموزید، حتا اگر در چین باشد. ما فقط حق انسانی و اسلامی خوده میخواهیم.»
پس از به قدرت رسیدن دوبارهی گروه طالبان و سقوط حکومت پیشین، دروازههای مکتبها بهروی دختران بالاتر از صنف ششم، بسته شد. گروه طالبان در اواخر سال گذشته، دروازههای دانشگاهها را نیز بهروی زنان و دختران بستند.
با وجود اینکه شماری از طالبان در گفتوگو با رسانهها گفته بودند، مکتبها و نهادهای تحصیلی بهروی دختران بازگشایی میشود؛ اما این دومین سال است که دختران بالاتر از صنف ششم، در افغانستان تحت ادارهی طالبان از تعلیم و آموزش محروم هستند.
دختر یکی از اعضای طالبان که در صف این گروه جانش را از دست داده، با خانوادهی ۹ نفریاش در یکی از مناطق دورافتادهی شهر قندهار زندگی میکند. زرغونه* حالا باید دانشآموز صنف ۱۰ میبود و در مکتب درس میخواند؛ اما به دلیل محدودیتهای طالبان، همانند هزاران دختر دیگر خانهنشین شده است.
زرغونه وقتی از پدرش یاد میکند، اشک در چشمانش حلقه میزند. او میگوید: «پدرم بهخاطر همی طالبا شهید شد، حالا که حکومت طالبان آمده، مه نمیتوانم درس بخوانم. در این دو سال هم کدام کسی ما را کمک نکرده، مکتب رفته نتوانستم، حالا سرپرستی خانه بهدوش خودم است.»
این دختر دانشآموز، میگوید که برای مکتب و همصنفانش دلتنگ است. به گفتهی او، پدرش با وجود آنکه جانش را در راه اهداف طالبان از دست داده؛ اما آرزو داشته روزی دخترش مکتب و دانشگاهش را تمام کرده و داکتر شود. زرغونه اضافه کرده است که پدرش بهخاطر آموزش و تحصیل فرزندان خود، سالها پیش همراه با خانوادهاش از ولسوالی پنجوایی ولایت قندهار به مرکز این ولایت کوچ کرده بود.
زرغونه افزوده است، در روستایی که آنها زندگی میکردند، او تنها دختری بود که با آمدن به شهر قندهار توانست چند سالی را به مکتب برود. به گفتهی او، اگر طالبان دروازههای نهادهای آموزشی را بهروی دختران باز نکنند، او و هزاران دختر دیگر فرصت آموزش و فراگیری علم را از دست میدهند. زرغونه نگران است که اگر وضعیت این گونه ادامه یابد، ممکن است خانوادهاش او را مجبور به ازدواج کنند.
زرغونه تنها دختری نیست که پدرش عضو گروه طالبان بوده؛ اما خودش خواستار باز شدن مکتبها، بهروی دختران بالاتر از صنف ششم است. شکیبا* از دیگر دخترانی است که پدرش قبلا عضو گروه طالبان بود.
او گفته است که پدرش از گروه طالبان جدا شده و استعفا داده است.
شکیبا یکی از دانشآموزان مکتب لیسهی«محمود طرزی» در قندهار بود که پس از سقوط حکومت پیشین، از آموزش محروم شده است. او میخواهد که در آینده معلم شود و به دختران آموزش بدهد. شکیبا به این باور است که آموزش و تحصیل زنان میتواند نقش سازندهای را در توسعه و پیشرفت جامعه داشته باشد: «باز نشدن مکتبهای دخترانه به ضرر همهی ماست. پس مه از امارت اسلامی میخواهم که دروازههای مکتبها را باز کند تا ما بتوانیم درس و تحصیل خود را به پایان رسانده و آیندهی خود را بسازیم.»
اسما* یکی از دختران قندهاری است که آموزشاش در مکتب ناتمام مانده و همانند دیگر دختران، خواستار بازگشایی مکتبهای دخترانه بهروی دختران بالاتر از صنف ششم است. پدر اسما عضو نیروهای نظامی حکومت پیشین بود که در جنگ با طالبان جان باخت. اکنون سرپرستی اسما و خانوادهاش را کاکای بزرگش به عهده دارد.
اسما پیش از طالبان در صنف یازدهم در مکتب لیسهی«زرغونه انا» درس میخواند؛ اما اکنون به دلیل ممنوعیت آموزش و تحصیل زنان از سوی طالبان، نمیتواند به مکتب برود. اسما میگوید که خانوادهاش با مشکلات شدید اقتصادی روبهرو است.
اسما افزوده است که مهمترین آرزویش، خواندن رشتهی طب معالجوی است؛ اما در حال حاضر با سرنوشت نامعلومی مواجه است. او از رژیم طالبان میخواهد، مکتبها و نهادهای آموزشی و تحصیلی را بهروی زنان و دختران باز کنند تا آنها بتوانند در آبادی افغانستان سهم فعال داشته باشند.
در همین حال، صدیقه سرفراز کارشناس آموزش و پرورش، بستن نهادهای آموزشی بهروی زنان و دختران را ناشی از اختلاف سیاسی میان سران گروه طالبان و نبود افراد تحصیلیافته در میان این گروه عنوان میکند.
به گفتهی خانم سرفراز، طالبان میخواهند نصاب آموزشی را تغییر دهند و نمیخواهند دختران نصاب آموزشی حکومت پیشین را بخوانند؛ اما به نسبت نداشتن افراد مسلکی در وزارت معارف، به مشکل مواجه شدهاند.
او همچنان افزوده است که در بسیاری از شهرها و محلات افغانستان، نبود معلمان زن یکی دیگر از چالشهای فرا روی آموزش دختران در حاکمیت طالبان است.
به گفتهی خانم سرفراز، بسته ماندن مکتبها بهروی دختران بالاتر از صنف ششم، تاثیر منفی بر روی زندگی دانشآموزان میگذارد و آنها را از درسهای گذشتهی شان دور میکند: «طالبان باید در قسمت آموزش و تحصیل زنان، گامهای جدی بردارند. بهخاطری که زندگی و آگاهی یک دختر تاثیر بر تمام اعضای فامیل دارد. یک دختر باسواد میتواند، بهعنوان داکتر، معلم و … همانند دیگر انسانها به جامعه خدمت کند و در آینده فرزند خوب به جامعه تقدیم کند.»
در نزدیک به دو سال حاکمیت طالبان، تمام نهادهای آموزشی و تحصیلی بهروی زنان و دختران بالاتر از صنف ششم بسته شده است. اعضای این گروه تاکنون موقفهای مختلفی در خصوص بازگشایی و بسته ماندن نهادهای آموزشی بهروی دختران داشتهاند.
شماری از آنها مشکلات فرهنگی را عامل بسته ماندن نهادهای آموزشی دانسته و شماری دیگر هم گفتهاند که صحبت در این مورد از صلاحیت آنها بالاتر است. در حالیکه عباس استانکزی، یکی از اعضای بلندپایهی گروه طالبان باری بهصورت مشخص گفته بود که باید مکتبها بهروی تمام دختران باز شود.
گروه طالبان به تازگی یونیفورم مشخص و مورد علاقهی خود شان را برای دانشآموزان مکتب، اعم از دختران و پسران نیز تعیین کرده است؛ اما هنوز روشن نیست که دروازههای مکتبها و دانشگاهها چه زمانی بهروی دختران و زنان باز میشود.