یادداشت: براساس آخرین آمار ادارهی بازرسی امریکا در امور بازسازی افغانستان، از زمان روی کار آمدن طالبان، سازمان ملل بیش از ۲.۹ میلیارد دالر پول نقد وارد افغانستان کرده است. البته همهی کمکها همین نیست، کمکهای زیاد دیگری نیز زیر نام کمک بشردوستانه به افغانستان میرسد. نگرانی و انتقادهای زیادی وجود دارد که این کمکها در اختیار طالبان قرار میگیرد و گزارشهایی هم از حیفومیل و دستبرد به کمکها توسط طالبان وجود دارد.
در ادامهی همین نگرانیها اخیرا موسسهی « جورج دبلیو بوش» در امریکا نیز مطالعهای را با عنوان « دولت تصاحب شده: نقش عوامل خارجی در تداوم فساد مالی طالبان در افغانستان» از طریق مصاحبه و جمعآوری میدانی دادهها انجام داده است. این گزارش ۲۵ صفحهای انستیتوت « جورج دبلیو بوش» مستقر در تگزاس، نگرانیهای زیادی را در مورد دسترسی طالبان به کمکها مطرح میکند. گزارش با پنج پیشنهاد به پایان می رسد؛ از جمله این که معرفی طالبان به عنوان گروه تروریستی آنها را از دسترسی به منابع مالی محروم خواهد کرد.
رسانهی رخشانه با « آلبرت تورز» یکی از سه نویسنده این گزارش، گفتوگویی انجام داده است. در گفتوگو، بیشتر به این تمرکز شده که در کنار نگرانیها از مسالهی فساد، کمکها و روابط کشورهای دور و نزدیک افغانستان، چگونه مستقیم یا غیر مستقیم دست طالبان را بر ستم بیشتر بر زنان افغانستان، بازتر کرده است؟
رخشانه: شما در گزارش از جمله به نقض حقوق زنان و مساله آپارتاید جنسیتی در افغانستان نیز اشاره کردید، میتوانید بیشتر در این زمینه توضیح دهید؟
تورز: نقض حقوق زنان و آپارتاید جنسیتی از زمانی که طالبان به قدرت رسیدهاند بدتر شده است. این یکی از روشهای سیستماتیک سرکوب است که به طور کامل حقوق اساسی انسان را نقض میکند. این شامل کاهش فرصتهای شغلی زنان، از بین رفتن کسب و کار آنها، دشوارتر شدن دریافت کمکهای انسانی برای آنها، افزایش موارد ازدواج دختران جوان با اعضای طالبان به عنوان کودکهمسری و روشهای فیزیکی سرکوب مانند شکنجه و زندانی شدن، میشود. تمام این اقدامات باعث انزوای زنان افغان از جامعه میشود و زندگی آنها را دشوارتر میکند.
نشانههایی وجود دارد که با فرمان جدیدی که به تازگی اعلام شده و اجازه میدهد زنان را علناً شلاق زده و سنگسار کنند، وضعیت بهبود نخواهد یافت بلکه بدتر میشود. این قبلاً هم اتفاق افتاده است؛ اما اعلامیه نشان میدهد که آنها دیگر به پنهان کردن این موضوع اهمیتی نمیدهند و قصد دارند به سیستم سنتی خود از کنترل سرکوب به یک شکل عمومیتر بازگردند.
پس واقعاً آن چیزی که میخواهیم از طریق گزارشها تأکید کنیم این است که این اتفاق میافتد و این استراتژی آنها برای حفظ کنترل بر زنان افغان از طریق خشونت، انزوا و ترس است. اگر جامعه بینالمللی وضعیت را نادیده بگیرد، فقط وضعیت بدتر میشود.
رخشانه: اگر جامعه بینالمللی با طالبان همکاری کند، آیا فکر میکنید وضعیت زنان افغان همچنان بدتر خواهد شد؟
تورز: این به نوع ارتباط و همکاری بستگی دارد. اگر ببینیم که بیشتر کشورها و عوامل مایل به همکاری با طالبان یا حمایت از ادعای آنها [در مورد افغانستان] هستند، در این صورت بله.
طالبان از حمایت بهره خواهد برد و آن را به عنوان تأییدی بر اعمال خود خواهند دید. یا ممکن است فکر کنند جامعه بینالمللی اهمیتی نمیدهد، بنابراین ما میتوانیم کاری را که میخواهیم انجام دهیم که شامل خشم بیشتر به زنان میشود. همیشه این سیاست آنها بوده است. من تغییری در نحوهی برخورد طالبان نسبت به مساله زنان نمیبینم به خصوص اگر فشاری بر آنها وجود نداشته باشد.
با این حال، مهم است که در صورتی مشارکت داشته باشیم که آنها را پاسخگو بسازیم. اگر وضعیت را نادیده بگیریم، طالبان به آنچه که انتخاب میکنند، ادامه میدهند، چیزی که اکنون در بیشتر موارد شاهد آن هستیم.
گزینه دیگر، تعامل آشکار با سایر عوامل مانند کشورها، سازمانها و سکتور خصوصی است تا آگاهی از بحران را افزایش دهیم و جدی بودن وضعیت را درک کنیم. با افزایش آگاهی، میتوانیم میزان فشار را علیه طالبان افزایش دهیم و این برای آنها یک موقعیت بسیار پیچیدهتر برای پیشروی خواهد شد.
در حال حاضر مواردی مشاهده میشود که سازمانهای بینالمللی مختلف و همچنین کشورهای مختلف بینالمللی، به نحوی تلاشهایی برای به رسمیت شناختن یا حمایت اقتصادی یا دیپلماتیک انجام دادهاند. وقتی با آنها با این درک وارد تعامل میشوید، آنگاه آنچه که انجام میدهید، تقویت شجاعت و تمایل آنها به بازگشت به راههای قدیمیشان به شیوهای عمومیتر است.
عین اتفاق در صورت نادیده گرفتن هر آنچه اتفاق میافتد صدق میکند؛ آنها هرکاری را انجام میدهند چون مطمین هستند هیچ پیامدی برایشان نخواهد داشت.
هدف باید تحت فشار قرار دادن و وادار ساختن آنها به کاهش سرکوب حقوق بشر، به ویژه در مورد زنانی باشد که با شدیدترین مجازات روبهرو هستند. بدون این ابزارهای فشار، طالبان کنترل را بدون هیچ تغییری در رفتارشان حفظ میکنند.
رخشانه: در گزارش شما، اشاره شده است که ایران، چین و روسیه طالبان را توانمند میسازند. آیا میتوانید این موضوع را بیشتر توضیح دهید؟
تورز: فکر میکنم که در این مورد هیچ شکی نیست. به نظر میرسد که راهی که این کشورها با طالبان در پیش گرفتهاند، تعامل است، اما آن را به طور عمومی اعلام نمیکنند. آنها این فاصله را حفظ کردهاند تا نوعی توجیه قابل قبول برای انکار داشته باشد تا بتوانند بگویند که طالبان را رسما به رسمیت نمیشناسند.
در عین حال، آنها پشت صحنه فعالیت میکنند و معاملاتی با طالبان انجام میدهند که از نظر مالی سودمند است. احتمالاً لزوماً خود دولتها نیستند که معامله میکنند؛ اما مواردی را دیدهایم که دولت این کشورها در تعامل با طالبان قرار میگیرند. همچنین شاهد تعامل سکتور خصوصی هستیم. در یک مورد، یک معامله معدنی در افغانستان توسط چند شرکت خصوصی مستقر در ایران و چین امضا شد.
اگرچه دولتها این معاملهها را ممکن میسازند اما اغلب، شرکتهای خصوصی در این کشورها با طالبان همکاری میکنند. بنابراین، دولتها میتوانند هرچه میخواهند از این معاملات فاصله بگیرند، اما در نهایت آنها هستند که از این معاملات سود میبرند.
همچنین، کشورهایی مانند چین و ایران هیچ تمایلی به رعایت قوانین بینالمللی ندارند که میتوان آن را از طریق نقض حقوق بشر و فعالیتهای غیرقانونی آنها مشاهده کرد.
رخشانه: عادی سازی روابط بین کشورهای غربی و طالبان چه تأثیری بر وضعیت زنان میتواند داشته باشد؟
تورز: یکی از مسائل اصلی در حال حاضر انزوای طالبان است. جامعه جهانی یا به طور غیر رسمی از آنها حمایت کرده و یا به طور کامل بحران را نادیده گرفته است. به همین دلیل، پاسخگویی طالبان برای هر کاری که آنها انجام میدهند، از جمله هدف قرار دادن زنان، کم بوده است.
آنچه که ما شاهد آن هستیم این است که زنان به دلیل احکامی که طالبان از زمان تصاحب قدرت اجرا کرده اند، برای بهدست آوردن منابع و سایر ابزارهای حمایتی تلاش میکنند. اما باز هم آنها اساساً در پایین ترین سطح در هنگام دریافت حمایت هستند.
این همان چیزی است که اگر جامعه بینالمللی روابط خود با طالبان را عادی سازد، شاهد ستم بدون مجازات آنها خواهیم بود. تا زمانی که طالبان در قدرت بمانند، وقتی صحبت از منابع، سیاست ها، عملکردها و مواردی از این قبیل باشد، مردان در اولویت قرار خواهند داشت.