اشاره: این گزارش مشترک از سوی رسانهی رخشانه و روزنامه گاردین، چاب بریتانیا منتشر شده است. روزنامه گاردین نسخه انگلیسی این گزارش را با اندک تفاوت در ویراست آن نشر کرده است.
زینب پیرزاد، عاطفه علیزاده و ربابه رضایی
۱۳ جولای یک روز گرم تابستانی ساکنان ولسوالی مالستان در ولایت غزنی در جنوب افغانستان یک روز غیر معمول را آغاز کردند. جنگ لحظه به لحظه نزدیک روستاهایی میشد که در آن همه غیرنظامیان و مردم عادی ساکن بودند. حوالی ساعت ۱۲ ظهر فاطمه همراه اعضای خانواده همه در خانه شان پناه گرفته بودند تا از باران مرمی که بر روستای « قول آدم » که در چند متری مرکز ولسوالی قرار دارد، در امان بمانند. فاطمهی ۲۲ ساله و نوعروس خانواده، زن جوانی بود که همه اعضای فامیل نگران بودند که جنگجویان طالبان مبادا او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دهند. پس از ورود جنگجویان طالب، ترسی و شایعهیی بر مردم روستا هجوم آورد که گروه طالبان پسران جوان را می کشند و دختران و زنان جوان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار میدهند.
فاطمه با جنین هفت ماهه در بطن اش، به اتفاق خانواده همراه پسران نوجوان پس از سه روز حضور طالبان در مالستان، از ساحه فرار می کنند و در میان دود و باروت ، پس از یک شبانه روز پیاده روی در دل کوه و صخره، خودشان را به شهر غزنی، مرکز این ولایت می رسانند. آنان به سختی توانستند موتری را پیدا کنند و با کرایه سه برابر قیمتتر از روزهای عادی، با آن خودشان را به کابل رساندند.
او می گوید که گروه طالبان در مسجد روستای آنها در برابر نیروهای امنیتی و مردمی، سنگر گرفته اند.
هم اکنون فاطمه با پنج عضو دیگر از اعضای خانواده شان در کابل در خانه یکی از خویشاوندان شان هستند. او در یک تماس تلفنی میگوید که تنها پدر و مادر او و پدر و مادر همسرش در ولسوالی مالستان ماندهاند و دیگر همه اعضای خانوادهشان شان فرار کرده و به کابل آمدهاند.
فاطمه گفت:« همه ترسیده بودند که طالبان پسران جوان را می کشند و زنان را برای انجام اعمال جنسی گروگان میگیرند. پنچ نفر ما به کابل آمدیم. تنها پدر و مادر شوهرم و پدر و مادرم خودم که آنها پیر زنان و پیر مردان هستند، در مالستان مانده اند.»
فاطمه میگوید که در روستای آنها حدود ۵۰ تا ۶۰ خانواده زندگی میکنند و تمامی اهالی روستای غیر از افراد کهن سال همه فراری و آواره هستند.
او میگوید که در همان شب و روزهایی که طالبان در روستای آنها حمله کرده بودند، جنگجویان این گروه رسما وارد خانههای مسکونی میشدند و از زنان می خواستند که برای آنها غذاهای دلخواهشان را بپزند و لباسهای شان را بشویند.« سه روز که در مالستان بودم، طالبان ولسوالی مالستان را تصرف کرده بودند. آنها(جنگجویان طالب)در داخل خانه ما میآمدند. زنان را میگفتند که نان پخته کنید برای ما. لباس های ما را بشوید.»
آزار و اذیت جنسی زنان از سوی طالبان، یک موضوع جدی است که تاکنون در شبکههای اجتماعی نیز از سوی کاربران افغان مورد بحث قرار گرفته است. برخی از رسانه ها از جمله روزنامه فارین پالیسی نیز گزارشی را در مورد آزار و اذیت جنسی و برده داری جنسی زنان در بعضی از شهرهای افغانستان منتشر کرده است.
فاطمه میگوید که در روستای « قول آدم»گروه طالبان میخواستند یک دختر جوان را با خودشان ببرند؛ اما آن دختر خودش را از بالای بام خانه به زمین انداخته و به زندگیاش پایان داده است. این موضوع تاکنون از سوی هیچ مرجع رسمی تایید نشده است اما پس از حمله طالبان تمام شبکه های مخابراتی در ولسوالی مالستان قطع است و امکان برقراری ارتباطات با مردم آن ولسوالی وجود ندارد.
تاریخ ۱۳ جولای طالبان از ولایت ارزگان در همسایگی مالستان بر این ولسوالی حمله کردند و کنترل ولسوالی را به دست گرفتند. ولایت غزنی ۱۸ ولسوالی دارد که هم اکنون تنها ولسوالی های ناور و جاغوری در کنترل دولت است.
از اول ماه می، همزمان با آغاز رسمی خروج نیروهای خارجی از افغانستان، جنگ نیز میان نیروهای امنیتی و دفاعی و طالبان در سراسر افغانستان شدت گرفته است. طالبان در این مدت توانستهاند شمار زیادی از ولایتها را در کشور ناامن بسازند و کنترل حدود ۲۰۰ ولسوالی را بهدست بگیرند.
یکی از دلایل عمده آوارگی و بیجا شدن مردم به ویژه زنان در اثر حمله طالبان بر مناطق، ترس از تعرض جنسی این گروه به زنان است. بیشترین آمار بیجا شدگان را در برخی ولسوالیها زنان تشکیل میدهند.
همزمان با اعمال محدودیتها از سوی طالبان، گزارشهای تأییدناشده زیادی از مناطق تحت کنترل این گروه میرساند که طالبان از نکاح اجباری بهعنوان حربهی جنگی استفاده کردهاند.
ضیاگل زنی ۳۸ ساله از ولایت بامیان نیز میگوید که اکثریت مردم پس از حمله گروه طالبان بر ولسوالی های سیغان وکهمرد، تلاش داشتند که زنان ودختران جوان شان را به ساحات امن انتقال دهند.
وقتی طالبان در حالی پیشروی در ولسوالی سیغان وکهمرد به سوی شهر،مرکز بامیان بودند، ضیا گل با شش زن و دختر جوان نیمه شب از خانه های شان بیرون زدند و فرار کردند و همه به شهر کابل آمده بودند.« طالبان در سال ۱۹۹۰ هم وقتی به بامیان حمله کرد، بر برخی از زنان تجاوز کردند. این ترس و وحشت همیشه از سوی این گروه در ذهن مردم وجود دارد. به همین خاطر فرار کردیم که مبادا آن اتفاق دوباره تکرار شود.»
به تازگی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان با نشر گزارشی اعلام کرد که بیشتر از یک میلیون نفر در سراسر افغانستان بیجا شدند.
در گزارشی که از سوی این نهاد هفته گذشته منتشر شد، آمده است که در سه ماه اول سال جاری خورشیدی ۱۷۸هزار ۳۹۲ خانواده از ۲۶ ولایت افغانستان آواره شدند و بیشتر از ۷۰ درصد آنان امنیت ندارند.
رضا باهر، معاون سخنگوی وزارت مهاجرین و عودت کنندگان افغانستان به رسانه رخشانه و روزنامه گاردین میگوید که بیجاشدگان داخلی در افغانستان در سال جاری سیر صعودی دارند و بیشتر از ۷۰ درصد بیجاشدگان زنان و کودکان هستند.
آقای باهر میگوید که طالبان وقتی یک ساحه را در اختیار میگیرند و به مردم غیرنظامی مستقیم شلیک میکنند و همچنان از زنان و دختران جوان درخواست ازدواج اجباری میکنند که به همین دلیل مردم مجبور میشوند تا خانه های شان را ترک کنند. او گفت که هرچند این موضوع به صورت رسمی در این وزارت به ثبت نرسیده است، اما یک نمونه از ازدواج اجباری زنان از سوی طالبان در ولایت تخار وجود دارد که از سوی رسانه ها گزارش شده است.
اما کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در مورد ازدواج اجباری زنان از سوی گروه طالبان تاکنون هیچ گونه تحقیقی نکرده است.
ذبیح الله فرهنگ، سخنگوی این نهاد به رسانه رخشانه و روزنامه گاردین گفت که این نهاد «حادترین موضوع( قتل و کشتار) » را بررسی و تحقیق میکند.
تعداد زیادی از بیجاشدگان که از ولایتهای مختلف افغانستان به شهرها از جمله در شهر کابل، پایتخت این کشور آمده اند، اکنون در وضعیت بدی به سر میبرند. یک تعداد از بیجاشدگان ولسوالی مالستان در یک مسجد در غرب کابل زندگی میکنند.
رحیمه زنی ۶۰ ساله که یک تعداد از زنان و دختران جوان را در خانهاش در دشت برچی واقع در غرب کابل جا داده است. دو هفته شد که خانه رحیمه پر از مهمان است. او میگوید که به دلیل جنگ های پی هم در افغانستان، خودش از غزنی تا شهر جلال آباد، کابل و کویته پاکستان مهاجرت و آوارگی را تجربه کرده و درک میکند که بیخانمان بودن چه درد بزرگی است.
رحیمه که خود مادر هفت دختر است می گوید که نگران وضعیت افغانستان و سرنوشت دخترانش است:« خیلی نگران هستم. در ۶۰ سال عمرم یک روز آرامش را تجربه نکردم. حالا هم نگران دخترانم هستم. شب ها وقتی از خواب بیدار میشوم، از شدت استرس روی اتاق قدم میزنم و خوابم نمی برد.»
باورها بر این است که گروه طالبان نسبت به دهه ۱۹۹۰ خشن تر و افراطی تر شده است.
علی امیری، استاد دانشگاه و جامعه شناس میگوید که در اثر حملات طالبان، در سراسر افغانستان موجی از جابجای ها صورت گرفته و این ناشی از ترس و وحشتی است که جنگجویان طالبان خلق کرده اند که این موجی از جابجای های مردم در دهه ۱۹۹۰ وجود نداشت. در آن زمان هیچ خانواده ای از پیش گروه طالبان فرار نمی کردند.
او گفت که طالبان نسبت به آن دوره خشن شده و در آن زمان این گروه به عنوان یک موجود ناشناخته وارد افغانستان می شدند و مردم فکر می کردند که این گروه شریعت و قانون اسلامی را در جامعه پیاده می کنند و میزان خشونت این گروه پنهان بود.
اما اکنون این گروه با یک چهره شناخته شده دوباره وارد جامعه می شوند که موضع شان در برابر آموزش، کار زنان در بیرون از خانه، حقوق بشر و مسایل قومی و مذهبی افغانستان بسیار واضح است.
به قول امیری، هرچند این گروه نشان داده است که آنها یک گروه بسیار لجوج است؛ اما به همین دلیل مقاومت مردمی علیه این گروه در افغانستان روز به روز بیشتر میشود و مردم با یک بسیج عمومی میتوانند جلو پیش روی این گروه را بگیرند.
رقیه زنی ۵۰ ساله دیگر در یکی از روستای ولایت دایکندی تجربه محافظت از دختران جوان از تعرض جنگجویان طالب را در دهه ۱۹۹۰ دارد، این روزها نگران است که دوباره آن اتفاق تکرار شود.
او که به دلیل ناامنی نمی خواهد آدرس مشخص روستایش را توضیح دهید، می گوید که در زمان حاکمیت طالبان او توانسته بود از ۱۴ دختر جوان و نوجوان روستایش در برابر آزار و اذیت جنسی اعضای آن گروه حفاظت کند:« طالبان که بر منطقه ما حمله کردند، ما یک خانه زیرزمینی داشتیم. همه دختران جوان روستا در خانه زیر زمینی ما جمع شده بودند و من برای آنها آب و غذا می دادم. آنها حدود یک ماه به طور پنهانی زندگی می کردند و نمی توانستند بیرون شوند.»
رقیه حالا یک زن ناتوان و قد خمیده شده است می گوید که اگر این بار گروه طالبان دوباره بر روستای آنها حمله کنند، دیگر توانایی حفاظت از دختران جوان را ندارد، زیرا او دیگر جوان و پرانرژی نیست.
Good day
I am at the editor at New Frame a South African publication, we would been keen to publish some of your work with what’s happening now. Please let me know the process..
,Dear Madam
I am very saddened to hear of the plight of divorced and single women in Afghanistan. Is there a way of donating money to help
? these women