محمد
در دل خیابانهای کابل، جایی که صدای اعتراض زنان و دختران با صدای شلیک گلوله از تفنگهای طالبان در هم میآمیخت، زینب انتظار، با دوربیناش ایستاده بود. او از روزهایی که سرنوشت زنان افغانستان زیر سایهی تاریک طالبان در حال گم شدن بود، مستندی را میساخت که مبارزهی نابرابر زنان افغانستان را در مقابل طالبان روایت کند.
مستند «شلیک به صدای آزادی» حاصل آن روزها است که به قول زینب انتظار کارش تنها یک اثر هنری نیست؛ بلکه سندی از شجاعت زنانی است که در دل خطر، حقوق خود را فریاد زدند و حاضر نشدند در برابر تفنگها و سرکوب طالبان سکوت کنند.
این فیلم مستند، نگاهی ژرف به مقاومت زنانی دارد که برای آزادی و عدالت به خیابانها آمدند و با شجاعت در برابر جنایت ایستادند. زینب انتظار با دوربین خود لحظههایی را ثبت کرده است که نهتنها از خشونت طالبان علیه زنان و مردم افغانستان پرده برمیدارد، بلکه قدرت و ایستادگی زنان و دختران کشور را نیز به تصویر میکشد. این مستند، روایتی از ایستادگی است؛ ایستادگی در برابر سرکوب، نابرابری و فراموشی.
زینب انتظار، بهعنوان یک کارگردان و یک زن، نهتنها خطرات امنیتی، بلکه انزوای ناشی از شرایط سخت افغانستان را به جان خرید تا این روایت را به جهان مخابره کند. خودش میگوید، مستند او پیامی روشن دارد: «جهان نباید پشت زنان شجاع افغانستان را خالی کند.»
مستند «شلیک به صدای آزادی» تاکنون در جشنوارههای جهانی تحسین شده و اخیراً در جشنوارهی معتبر IDFA، بزرگترین جشنوارهی جهانی مستند، به نمایش درآمده است.
این فیلم در بخش ویژهای که به آثار ساختهشده در شرایط بحرانی و اضطراری در کشورهای جنگزده اختصاص دارد، حضور چشمگیری کسب کرده است. به گفتهی خانم انتظار، نمایش این مستند در چنین بستری، موفقیتی بزرگ برای او و تمامی کسانی است که با وجود خطرات و چالشهای فراوان در ساخت این اثر تلاش کردهاند.
علاوه بر موفقیت در جشنوارهی IDFA، این فیلم تاکنون توانسته است در پنج فستیوال معتبر دیگر جهان نیز پذیرفته شود و قرار است در تاریخهای مشخص در این رویدادها به نمایش گذاشته شود.
زنان؛ قهرمانان بیصدا
زینب انتظار در مصاحبهای با رسانهی رخشانه میگوید که مسوولیت وجدانیاش او را به سمت ساخت این مستند کشاند. او با شجاعت پا به خیابانهای کابل گذاشت، جایی که زنان معترض با شجاعت در برابر طالبان ایستادند و حق و آزادی خود را فریاد زدند. زینب میگوید: «وقتی زنان به خیابانها آمدند و در برابر ظلم مقاومت کردند، تصمیم گرفتم حتی اگر شده یک فیلم کوتاه بسازم تا این شجاعتها و جنایتها ثبت شود.»
رشمین و نسترن، دو خواهر معترض که در این مستند نقش اصلی را دارند، نمادی از مقاومت زنان افغانستان هستند. زینب با ستایش از همکاری آنها میگوید: «این دو خواهر و خانوادهیشان نه تنها در برابر طالبان ایستادند، بلکه در ساخت این مستند نیز از هیچ کمکی دریغ نکردند.»
رشمین جوینده در صحبت با خبرنگار رسانهی رخشانه هم از تجربهی خود در این فیلم و اهمیت آن روایت میکند. او میگوید که به دعوت زینب انتظار، کارگردان این مستند و برای ادامهی مبارزات زنان افغانستان علیه ظلم و بیعدالتی، در این پروژه حضور یافته است.
رشمین از دشواریهای فراوان در جریان ثبت این فیلم مستند یاد میکند و به خلاقیتهای خانم انتظار برای مستندسازی صحنههای اعتراضات اشاره دارد. او میگوید: «خانم انتظار مجبور بود از ترفندهای مختلف برای فیلمبرداری استفاده کند. حتی یکبار دوربینش را مثل یک نوزاد در قنداق پیچید و روی آن چادر برقع پوشیده بود تا طالبان متوجه نشوند.»
به باور رشمین، این فیلم مستند چهرهی واقعی طالبان را بیپرده نشان میدهد و ظلمهای این گروه علیه زنان و مردم افغانستان را به گونهای آشکار روایت میکند که هیچکس نمیتواند آن را انکار کند. او تأکید میکند: «این مستند، صدای زنان افغانستان را فراتر از مرزها منتقل میکند و تصویری دقیق از ماهیت غیرقابلتغییر طالبان ارائه میدهد.»
رشمین معتقد است که «شلیک به صدای آزادی» نه تنها یک سند تاریخی مهم است، بلکه ابزاری برای تداوم مبارزه نیز محسوب میشود. او میگوید: «با هر بار نمایش این فیلم، ما به نوعی مبارزه را تکرار میکنیم. این مستند به جهانیان نشان میدهد که مبارزات زنان افغانستان زنده است و هرگز نباید به فراموشی سپرده شود.»
«وقتی این لحظات ثبت میشوند، برای آیندگان یک روایت واقعی از مقاومت مردم افغانستان باقی میماند. این مستند تنها فیلمی دربارهی ظلم نیست، بلکه سندی از شجاعت و فداکاری زنان است.» این توصیف زینب انتظار از کاری که تهیه کرده، است. او با اشاره به واکنشها در جشنواره IDFA میگوید: «بسیاری از تماشاگران پس از دیدن این فیلم، گریه کردند و برخی حتی از زنان افغانستان معذرت خواستند که نمیدانستند شرایط تا این حد وخیم است.»
جریان نمایش فیلم در جشنواره ایدفا (IDFA)
ساخت این مستند برای عوامل آن دور از خطر نبود. طالبان به دنبال زینب بودند و او مجبور شد خانهبهخانه و شهربهشهر مخفیانه زندگی کند: «زمانی که طالبان حمله میکردند و شلیک میکردند، من بهجای حفاظت از خود، سعی میکردم از این صحنهها فیلم بگیرم.» حتا تجهیزات محدود نیز او را متوقف نکرد؛ بسیاری از صحنهها با تلفن همراه ضبط شدند.
با این وجود، زینب نه تنها از خطرات امنیتی بلکه از کمبود همکاری در داخل افغانستان نیز گلایه دارد. او توضیح میدهد که بسیاری از سینماگران افغانستان بهخاطر شرایط بد امنیتی از همکاری سر باز زدند؛ اما این موضوع او را متوقف نکرد: «اگر این کار را نمیکردم، باید تا آخر عمر با عذاب وجدان زندگی میکردم.»
انتظار میگوید: «وقتی ما از خشونت صحبت میکنیم و این خشونتها بهصورت تصویری نمایش داده میشود، بینندگان عمق بحران را باور میکنند.»
زنان افغانستان در روزهای نخست تسلط طالبان و اعمال محدودیتهای این گروه بر زندگی زنان در کابل و شماری از شهرهای افغانستان به خیابان آمدند. اعتراضهایی که با خشونت و شدت سرکوب شد. پس از آن زنان معترض بازداشت و در زندان مورد شکنجه، آزار و اذیت جنسی و در مواردی حتا مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
خشونت تمام عیار طالبان در سرکوب اعتراضات زنان، باعث شد که زنان اعتراض را از خیابان به اعتراضات زیرزمینی بکشانند.
زینب انتظار باور دارد که مستندسازی یک راه مقاومت است: «این فیلمها برای کسانی که در شرایط دشوار هستند، نوری از امید و برای دیگران تلنگری برای حمایت از مبارزات علیه نابرابریها است.»
زینب انتظار بدون ارائه جزئیات زیادی میگوید، اکنون روی پروژهی جدیدی کار میکند که باز هم به جنایتهای طالبان میپردازد.