محمد رحیمی
زن بودن در ولایت بستهی مثل قندهار سخت است و زنی که بیسرپرست و فقیر است درد مضاعفی دارد. اما شماری از زنان در قندهار در سایهی حکومت طالبان آستین بر زده و با راه آندازی دستکم پنج کارگاه تولیدی برای بیش از ۱۰۰ زن زمینهی کار را فراهم کردهاند.
این کارگاهها درولسوالی دامان در شمال شرق شهرقندهار موقعیت دارد.
در این پنج کارگاه خیاطی، صنایع دستی و تولید شامپو از سوی زنان تولید میشود. محیط کاری کاملا زنانه است تا بهانهی به دست طالبان ندهد؛ کارآفرین و کارگر همه زنان هستند. طالبان با طرحهای تفکیک جنسیتی، گفتهاند که زنان و مردان باید در دانشگاهها، مکاتب، کارگاهها، پارکها و حتا رستورانتها به طور جداگانه بود و باش داشته باشند.
مسئولان این گارگاهها به رسانهی رخشانه میگویند، در کارگاهها عمدتا برای زنانی کار داده شده که بدون سرپرست اند و با مشکلات اقتصادی زیادی روبرو هستند.
زندگیهای گره خورده با فقر و جنگ
چهار دهه جنگ در افغانستان هیچ خانهی را از مصیبت بینصیب نگذاشته است. از روایت زنان که در این کارگاهها کار میکنند، بر میآید که هرکدام به نوعی قربانی جنگ است.
از آخرین غم نوریه فقط یک سال گذشته است. او میگوید، یک سال پیش پسر جوانی را در انفجار ماین در قندهار از دست داده که فقط یک سال از عروسیاش گذشته بود. به گفتهی مادر محمدعوض، یک سال پیش فرزندش در راه ولسوالی ارغستان در انفجار ماین کنارجادهی کشته شد.
از محمد عوض یک پتوی خونین به جا مانده که بیشتر وقت با نوریه است. لکههای کمرنگ خون تا هنوز در پتوی محمدعوض نمایان است.
وقت از پسرش حرف میزند، زیرچادری که با آن صورتش را پوشانده، اشک میریزد. نوریه میگوید، باشنده اصلی ولسوالی ارغستان قندهار است؛ اما حالا در ولسوالی دامان زندگی میکند.
به گفتهی نوریه او و یک پسرش مسئول تامین زندهگی یک خانواده پرجمعیت است: «شوهرم هشتاد و پنج ساله است، ۱۰ دختر دارم، ۲ عروس، همراه با خودم در مجموع ۱۴ نفر زن در خانه هستیم، یک پسرم کوچک است کار نمیتواند پسر دیگرم روز مزد کار است. زندگی ما بسیار به سختی میگذرد»
نوریه حالا ۴۰ ساله است و میگوید، در ۱۴ سالگی ازدواج کرده است. ازدواج زیر سن در افغانستان، بویژه در ولایتهای مثل قندهار یک امر معمول و فراگیر است.
در آمد یک ماه نوریه از کار خیاطی در حد بخور ونمیر است. او میگوید، میتواند در یک ماه پنج هزار افغانی در آمد داشته باشد. به قول او هرچند کم است؛ اما غنیمت است.
نوریه به رسانهی رخشانه میگوید، پسرش قربانی جنگ شد و یک دخترش هم قربانی فقر. به گفته نوریه، او دخترش را به دلیل فقر به یک مرد هشتاد ساله داده که اکنون فوت کرده است: «اکنون با چهار یتیم خود با ما زندگی میکند…مجبورم تا در این کارگاه کار کنم و لقمه نانی سر سفره برای نواسهها، عروس و فرزندانم بگذارم.»
ساعت کاری نوریه در کارگاه خیاطی زیاد نیست. به گفته خودش چیزی حدود پنج ساعت.
بعد از کار در کارگاه، نوریه در خانههای مردم نظافت، پنبهزنی و رختشویی میکند.«زندگی بسیار سخت میگذرد، پسر جوانم را از دست دادم او هیچ گناهی نداشت، نه با دولت بود نه با طالب کاروبار شخصی داشت ولی قربانی جنگ دیگران شد.»
روایت بسیاری از زنان که در این کارگاهها کار میکنند، گره خورده با فقر و جنگ است.
زرمینه پشت چرخ خیاطیاش با دو کودک قدو نیم قد نشسته است. او میگوید، مادر ۱۱ فرزند است. ۷ دختر و ۴ پسر دارد. بزرگترین دخترش ۲۰ ساله؛ اما از ناحیه پا دارای معلولیت جسمی است.«دخترم به خاطری که معیوب بود به شوهر پیر دادم، دامادم بسیار پیراست و هشتاد سال عمر دارد، اینا (زنان کارگر) دیدند حتی به راحتی استاد شده نمیتواند. دخترم هم درست راه رفته نمیتواند؛ اما از قسمت دستها خیلی چالاک است.»
زرمینه روزانه پنج ساعت در کارگاه خیاطی میکند. او میگوید، از کارش ماهانه سه هزار افغانی مزد میگیرد، او شفت دوم کارش با کار در خانههای مردم شروع میشود. شهرک عینومینه درقندهار جایی است که او میتواند کار پیدا کند: «شوهرم کفاشی میکند، عاید چندانی ندارد و نمیتواند به تنهایی ضروریات خانواده را تامین کند.»
شهرک عینومینه درقندهار جایی است که در گذشته بیشتر ساکنان آن تاجر و مقامهای دولتی بود و اکنون سران طالبان.
برای زرمینه هر چند از خانه تا شهرک عینومینه راه طولانی است؛ اما او می گوید، مجبور است این راه را رفته و کار کند.
زنان در ولایات جنوبی از جمله قندهار با مشکلات بیشتری نسبت به دیگر ولایات روبرو هستند، زنان قندهاری نه تنها با قوانین سخت و افراطی طالبان بلکه با محدودیتها و افکار سنتی خانوادهها نیز مواجهاند.
راضیه ۲۶ ساله تا صنف دهم مکتب درس خوانده است. او باشنده اصلی ولایت هلمند است ولی حالا در ولسوالی دامان ولایت قندهار زندگی میکند.
او دستکم برای ۵۰ زن در کارگاهش کار داده است: «زنان در اینجا مهره دوزی، خامک دوزی، لباسهای افغانی و حجاب میدوزند.»
راضیه میگوید، با یک شرکت داخلی قرارداد دارد. قبلا از طریق نمایشگاهها میتوانست برای محصولاتش بازار یابی کند: «قبلا در قریه ما هر هفته توسط موسسه دی آر سی(DRC) جمعه بازار راه اندازی میشد، بسیاری از زنان محصولات خود را به فروش میگذاشتند و از این طریق عاید خوبی به دست میآوردیم، زنان مجبور نمیشدند تا به شهر رفته و هزینه ترانسپورت و زحمت بازاریابی را متقبل شوند؛ اما با آمدن طالبان این بازار به روی زنان بسته شده است.»
راضیه در تلاش است که وضعیت گذشته برگردد: «برای بازگشایی جمعه بازار خودم چندین بار به دفتر والی طالبان مراجعه کردم؛ اما هیچ جوابی دریافت نکردم، آنان حتی اجازه داخل شدن را به من ندادند.»
راضیه میگوید، پنج سال پیش کارگاهش را با ۳۰ هزار افغانی شروع کرده و اکنون هر ماه بعد از پرداخت مزد کارگرانش ۲۰ هزار افغانی برای خودش میماند.
خدیجه ۱۸ ساله تا صنف ششم درس خوانده است. او مسئول یکی دیگر از کارگاههای خیاطی و صنایع دستی که لباس پاکستانی، گند افغانی و خامک دوزی تهیه میکند. او به رسانهی رخشانه میگوید، در کارگاهش ۱۲ زن مشغول کار است. او چشم امیدی به بازرگانان افغانستان است تا از تولیداتش حمایت کند. او کارگاهاش را به نام « خزانه قندهاری» نامگذاری کرده است. خدیجه میخواهد تا در آینده کاروبارش را گسترش داده و برای زنان بیشتری کار دهد.
ساقیجان ۴۰ ساله مادر خدیجه است، او هر چند بی سواد است؛ اما توانسته در یک کارگاه آموزشی تولید شامپو را باد بگیرد، ساقیجان اکنون کارگاه تولیدی شامپو و مایع ظرفشویی دارد. ۱۵ زن در کارگاهش کار میکند. به گفته خودش این کار را چهار سال پیش از طریق برنامه پیوند ملی(ولسی ترون) آموخته است.
شروع کار ساقیجان، با ۲۰ هزار افغانی بوده و آنهم با پول قرض. اما چهارسال بعد او توانسته یک زن کار آفرین باشد: «زنان فقیر و بی سرپرستی را به کار گماشتهام که در گذشته مجبور بودند دست گدایی به سوی دیگران دراز کنند، برای بار اول برایشان گفتم، بیایید با من اول کار را یاد بگیرید و پس از آن برایتان معاش هم میدهم، به آنان گفتم، تا چه وقت کار خانههای مردم را میکنید، بیایید در اینجا کار یاد بگیرید تا بتوانید برای خود کاروبار مهیا کرده و زندگی خود را بسازید.»
در حالی زنان در قندهار برای کار و کار آفرینی تقلا میکنند که به تازگی اداره بازرس امریکا در امور بازسازی افغانستان (سیگار) از افزایش میزان بیکاری در افغانستان هشدار داده گفته است که زنان بیشتر از این پدیده متاثر میشود.
براساس این گزارش زنان شاغل بیشتر از این وضعیت متاثر شده و پیشبینی میشود که ۷۹ درصد زنان شاغل، کارهای خود را از دست خواهند داد و با این حالت، میزان حضور زنان در بازار کار به ۲۱ درصد کاهش خواهد یافت.
عاطفه حیدری در گذشته در ولایت قندهار برای حقوق زنان فعالیت کرده و خبرنگار نیز بوده است. او میگوید که زنان بسیاری در قندهار هستند که در فقر شدیدی به سر میبرند.
خانم حیدری میگوید، راه اندازی کارگاههای کوچک و بزرگ میتواند برای زنان بیسرپرست و فقیر بسیار موثر باشد.«اکثر زنان قندهاری استعداد گلدوزی، خامک دوزی و مهره دوزی را دارند، ولی همیشه استعدادشان نادیده گرفته شده، کاش کار آفرینیها برای زنان بیشتر شده و برای زنانی که مجبور هستند در شهر تگدیگری کنند و دستشان به سوی دیگران دراز باشد زمینه کار مناسب ایجاد شود.»