آزاده تران
حدود هشت ماه از بازداشت نادیه، دو خواهر و یک برادرش و گذراندن پنج روز در زندان طالبان میگذرد. اما نادیه هنوز وقتی از آن پنج روز «تلخ» صحبت میکند، زبانش به لکنت میافتد.
نادیه میگوید، مشکل لکنت زبان را پس از زندانی شدن پیدا کرده و در هنگام صحبت به شدت میترسد.
«هر روز ترس دوباره به دست طالبان افتادن برای ما مرگ تدریجی است و هر لحظه مرگ را تجربه میکنیم؛ تجربهای که زندان طالبان به ما داده است، دیگر شانس داشتن یک زندگی آرام و عادی را از من و خواهرانم گرفته است.» این توصیف نادیه ۱۸ ساله پس از رهایی از زندان طالبان است.
طالبان در هشتم ماه حمل امسال، نادیه، دو خواهر و یک برادرش را از خانهی آنها در غرب کابل بازداشت کردند. اتهام آنها عضویت در جنبشهای اعتراضی زنان علیه طالبان بود.
پس از حدود هشت ماه از آزادی، این اولینبار است که نادیه و آزاده در مورد این تجربهی تلخ حاضر شده صحبت کنند. هرچند که یک شرط آزادی آنها این بوده که در این مورد با رسانهها صحبت نکنند.
نادیه، دو خواهر ۲۴ و ۱۴ ساله و برادر ۲۲ سالهاش را سه عضو مسلح طالبان با هجوم به خانهی آنها بازداشت کردهاند. آنهم زمانی که آنها در خانه سرگرم تهیه افطاری بودند.
نادیه گفته است: «برادرم هر چه پیش طالبان زاری کرد که خواهرایم را به حوزه نبرید؛ چون دختر است، خودتان میدانید دختر اگر پایش را به حوزه بگذارد، دیگر مردم آنها را به چشم بد میبیند. هر چه گفتیم ما را به حوزه نبرید، قبول نکردند. من و دو خواهرم را با برادرم به موتر رنجر سوار کرده و بردند.»
به قول نادیه، افراد طالبان هنگام بازداشت به آنها گفته بودند که برای بازجویی به حوزه ۱۳ میبرند، اما آنها مستقیم به جایی نامعلومی منتقل شدند. بعدا برای نادیه و خواهرانش روشن شد که آنها را مستقیم به زندان وزارت داخله طالبان برده بودند.
پایشان که به زندان رسید، شکنجه جسمی و روحی هم شروع شد. جزئیاتی که از آن لحظه به خاطر نادیه مانده این است: «در اول طالبان از ما تلفنهای همراه ما را خواست، برای اینکه تلفن ما را نگیرند، مقاومت کردیم. ولی آنها با قنداق و لگد شروع به لت کردن ما کردند که در این جریان خواهر بزرگم بهخاطر ضربهی شدیدی که به سرش توسط قنداق وارد شد، از هوش رفت و طالبان برادرم را از ما جدا کردند. من و دو خواهرم را به یک کانتینر که کاملا تاریک و سرد بود، زندانی کردند.»
براساس گزارشهای رسانهها از تجربهی زنانی که پای شان به زندان طالبان رسیدهاند و همچنین نظارت سازمانهای بینالمللی، شکنجه جسمی و روحی سرنوشت محتوم هر زن معترضی بوده که به زندان رفتهاند.
سازمان ملل قبلا در یک گزارش تحقیقی گفته بود که طالبان از شکنجه بهعنوان ابزار اعتراف استفاده میکنند.
تجربهی نادیه و خواهراناش هم میرساند که آنها برای اعتراف اجباری شکنجه میشدهاند. نادیه به رسانهی رخشانه گفته است: «وقتی داخل اتاق بازجویی میشدم بالای یک چوکی (صندلی) مرا مینشاندند و سه نفر از نیروهای طالبان از من سوال میکردند، از کجا پول میگیرم که علیه طالب اعتراض میکنم و چه مقدار پول میگیرم. اگر در مقابل سوالهایشان جواب نمیدادم، مرا شکنجه میکردند. با لگد به تمام بدنم حمله میکردند و اصلا به داد و فریاد من توجه نمیکردند.»
نادیه میگوید، طالبان از او و دو خواهرش شبانه به شکل انفرادی بازجویی میکرده است.
آنچه را که خواهر بزرگتر نادیه نیز با رسانهی رخشانه در میان گذاشته تلخ و تکان دهنده است. آزاده ۲۴ ساله که دانشآموخته حسابداری از انستیتوت دولتی در کابل است، گفته که بعد از تجربهی کوتاه زندان طالبان مثل گذشته یک آدم عادی نیست. او گفته است، چهره خشن و شکنجههای زندان طالب آرامش را از زندگی او ربوده و شبها کابوس میبیند.
آزاده میگوید، بعد از رهایی از زندان، او دچار افسردگی شده است و از افراد اطرافش خود را به دور نگهمیدارد و میترسد مبادا کسی از او در مورد زندانی شدنش بپرسد. آزاده و خانوادهاش حالا در یکی از کشورهای همسایه افغانستان زندگی میکنند.
آزاده نیز در زندان مورد لتوکوب فیزیکی قرار گرفته است. او مدعی است با ضربهای که بر سرش خورده، فراموشی هنگام صحبت پیدا کرده و دچار سردرد مداوم است: «من را با مشت و لگد میزدند و میگفتند وقتی آزاد شدید حق ندارید از ما بد بگویید باید به همه بگویید، طالبان بسیار خوب است و در زندان از ما خوب پذیرایی میکردند.»
آزاده در مورد بازجویی طالبان چنین میگوید: «اتاق نزدیک همان کانتینر بود که ما زندانی بودیم ما را شبانه و تنهایی به بازجویی میبرد. اتاق بازجویی تاریک بود و فقط یک چوکی مانده بود که مرا بالایش مینشاند و بعد سه نفر از من سوال میکردند. آن نفرها که نیروهای طالبان بودند، هر شب برای بازجویی تبدیل میشدند و بین هم پشتو گپ میزدند و از ما دری پرسان میکردند. مثلا، چرا اعتراض میکنید. توسط کی حمایت میشویم و چقدر پول می گیریم. دیگر دختران معترض را در هر ولایتی است معرفی کنم تا زودتر آزاد شویم.»
آزاده در ادامه میگوید، بازجوهای طالبان برای این که آنها را بیشر تحت فشار روانی بگذارند، به آنها توهین قومیتی و مذهبی میکردند: «به من میگفت هزارهها کافر است شما هزارهها افغانستان را خراب کردید. باید از افغانستان گم شوید. هزارهها غیرت ندارد که زنانشان بیرون کار میکند. شما هزارهها را حتما از افغانستان گم میکنیم.»
مشابه چنین رفتارهای غیر انسانی را نادیه هم تجربه کرده است. او مدعی شده که افراد طالبان او را گفته که اول توبه کند و بعد با یکی از «مجاهدین» ازدواج کند.
در ادبیات طالبان «مجاهد» به جنگجویان این گروه اطلاق میشود.
نادیه گفته است: «به من میگفت، هزاره ها از افغانستان نیست و شما هزارهها فرهنگ افغانستان را خراب کردید. باید تمام شما هزارهها کشته شوید. کشتن هزارهها ثواب دارد و هر کس هزارهها را بکشد به جنت (بهشت) میرود. هر چه دشنام بود به قوم هزاره میگفت. مثلا، هزارهها مسلمان نیستند و باید از افغانستان گم شوند. نیروهای طالبان به من میگفتند، باید توبه کنم و مسلمان شوم بعدش با یکی از طالبها ازدواج کنم.»
تنها نادیه، دو خواهر و یک برادرش نیست که به زندان طالبان رفتهاند. تمنا رضایی بزرگترین خواهر نادیه که تا پیش از طالبان در افغانستان وکیل مدافع بود نیز به زندان طالبان افتاد که از تجربه شکنجهاش در زندان با رسانهها صحبت کرده است.
نادیه میگوید، طالبان بیرحمترین موجوداتی هستند که او تا هنوز دیده است. اشاره به رفتاری است که طالبان با خواهر کوچکتر از او کرده است. خواهرش که فقط ۱۴ سال دارد را بازجویی، شکنجه روانی و جسمی کردهاند.
به قول نادیه، خواهر کوچکاش بعد از زندانیشدنش از دیدن به آیینه میترسد و شبها در خواباش کابوس میبیند. نادیه از این بیشتر توضیح نمیدهد که در زندان طالبان بر او و خواهرانش چه گذشته است: «یاد آوری آن لحظات، دشوار است. اینکه بر سر من در زندان طالب چی گذشته است حتا با خانوادهام که نزدیکترین افراد در زندگیم است، نگفتم. در این مصاحبه هم من نمیتوانم از این بیشتر بگویم.»
به قول نادیه و آزاده در صحبت با رسانهی رخشانه، طالبان برادرش را به این خاطر در زندان شکنجه کرده که بر گشتوگذار خواهراناش در بیرون از خانه محدودیت وضع نکرده است.
این کار یکی از تاکتیکهای اصلی طالبان است. این گروه برای اجرای دستورالعملهای محدود کننده علیه زنان، مردان خانواده را تحت فشار و تهدید گذاشته است.
در دستورالعمل حجاب اجباری طالبان که یکی از اولین اقدامات این گروه به شمار میرود، آمده است که سرپرست مرد خانواده باید بر پوشش زن نظارت کنند، در غیر این صورت ممکن است مجازات شود. در صورت تخطی زن، سرپرست مرد او ممکن است به وزارت امر به معروف احضار شود و احتمالاً حتی به دادگاه طالبان فرستاده شود و به مدت سه روز زندانی شود.
نادیه، خواهران و برادرش پس از پنج روز با پا درمیانی بزرگان محلی، دادن ضمانت و تلاشهای ریچارد بنت، گزارشگر ویژه سازمان ملل از زندان طالبان آزاد شدند.
اما آنها گفتهاند، آزادی پایان ماجرا برایشان نبوده است. نگاه منفی اجتماعی و اطرافیاناش کمتر از تجربهی تلخ زندان طالبان به آنها آسیب نزده است. نادیه گفته است، زندان طالبان با تمام سختیهایش گذشته؛ اما یادآوری زندان توسط حرفهای مردم و نزدیکاناش انگار این تلخی را بی پایان کرده است: «دیگر من هر جای دنیا باشم مثل گذشته، عادی زندگی نمیتوانم.»