الهه رسا
رویا* از معدود هنرمندان در هرات است که به سبک «اروتیک» یا هنر تنکامگی، نقاشی میکند. سبک و هنری که تا کنون حتا برای بسیاری از هنرمندان نیز تابو است، چه رسد به مردم.
رویا در سبک اروتیک بدن برهنه یا نیمهبرهنهی زنان را به تصویر میکشید و پیروی از این سبک باعث شده بود که بیشتر کارهایش را به شکل پنهانی انجام دهد.
سبک هنری که خطر آن در حاکمیت طالبان چند برابر است. به همین خاطر، رویا دست از نقاشی کشیده و دستکم ۱۰ اثر خود را آتش زده است، زیرا ترس از آن داشت که اگر طالبان در تلاشی خانه به خانه به آنها دست پیدا کنند، معلوم نبود چه اتفاقی برایش میافتاد.
رویا گفته است: «غیر از آتش زدن آثار خود، چارهی دیگری نداشتم و باید این کار را میکردم. پس از آن تنها، دو اثر نقاشی از من باقی ماند. بیشتر کارهای من در سبک اروتیک بود و همگی پیش چشم من در آتش سوخت. کاش آن لحظه را هیچ به چشم خود نمیدیدم.»
سبک کاری رویا در جامعهی سنتی و محافظهکار افغانستان دشوار و در عین حال، حساسیتبرانگیز است. یافتن مدل در افغانستان برای کار اروتیک تقریبا غیر ممکن است و به همین دلیل او مدل برای کار کردن را از فضای مجازی و انترنت پیدا میکرد.
رویا ۳۲ سال سن دارد و بیش از یک دهه میشود که نقاشی و مینیاتوری را به گونهی جدی پیگیری میکند.
اما سیطرهی سنت و نگاههای سنگین جامعه در نقاشی پیکر عریان زنان، سبب شده که این هنرمند بنابر ضرورتهای ناگزیر حرفهاش، آثارش را به نمایش نگذارد.
رویا دهها اثر اروتیک را تا پیش از روی کار آمدن حکومت طالبان نقاشی کرده بود؛ اما هیچگاهی نتوانست این آثار را همگانی بسازد و پیش از آمدن طالبان نیز به دلیل سنتی بودن جامعه و حضور جریانهای«افراطی دینی» برای او جنجال برانگیز بود.
پس از قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، از همان ابتدا مخالفت خود را با نقاشی چهره نشان دادهاند و از هنرمندان خواستهاند که طرحهای نقاشی بدون چهره را ترسیم کنند. این اقدام طالبان برای کسانی مثل رویا که هنرمند سبک هنری اروتیک است، بیشتر چالش برانگیز بوده است.
به گفتهی رویا، محدودیت بر فعالیتهای هنری باعث شده که بسیاری از نقاشان افغانستان را ترک کنند و روند مهاجرت در میان هنرمندان همچنان ادامه دارد.
او روایت میکند که در هنگام آتشزدن آثار خود، بسیار گریسته و بدون شک آن لحظه یکی از دشوارترین خاطرات زندگیاش رقم خورده است.
بر اثر محدودیتهای اعمالشدهی طالبان بر زندگی زنان، رویا اکنون، ثانیههای عمرش را در چهاردیواری خانه، به دشواری میگذراند و پا روی ذوق خود، یعنی خلق آثار اروتیک گذاشته است. از نظر او، تا زمانیکه طالبان در افغانستان بمانند، هیچ اثر هنری خلق نخواهد کرد و انگیزهای هم برای این کار ندارد.
روایت رویا از زندگی نقاشان زیر حاکمیت طالبان اینگونه است: «گروه طالبان نقاشی چهره را ممنوع کردند و اگر بدانند که من نقاشی اروتیک میکشیدم، حتما من را زندانی میکنند. ما هنرمندان راهی به جز ترککردن کشور نداریم.»
رویا تصادفی به نقاشی بدن زنان علاقمند شد. آن هم زمانی بود که او در حمام زنانه برخی از بدنهای زنان را در حافظه خود به ثبت رساند و به محض آمدن به خانه، ورق سفید و پنسل را گرفته و به سرعت بدنهای چند زن را نقاشی کرد؛ اما وقتی مادرش آن نقاشی را دید، شوکه شد و آن را پاره کرده و در زبالهدانی انداخت.
مادر رویا برایش تذکر داد که نقاشی کردن بدن برهنهی زنان در«دین اسلام» گناه دارد و نباید دوباره هیچگاهی برای نقاشی این گونه آثار دست به قلم شود: «مادرم وقتی نقاشی من را دید، خیلی عصبانی شده و به سرعت نزد من آمد و گفت که دوباره هیچگاهی بدن برهنهی زنان را نقاشی نکنم. من هم همان لحظه قول دادم که دوباره این کار را نمیکنم؛ اما پنهانی به نقاشی بدن زنان و در برخی مواقع به شکل تخیلی ادامه دادم.»
مدت زمان طولانی در برگرفت تا رویا به دشواری توانست مادرش را قناعت دهد که نقاشی بدن برهنهی زنان، نوعی از هنر نقاشی است و نباید مانع علاقهی او شود. او از اینکه قناعت مادرش را بهدست آورده بود، بسیار خوشحال بود.
رویا قبل از برگشت طالبان به قدرت، توانست مکتب را تمام کند و وارد دانشکدهی هنر دانشگاه هرات شود. او دورهی رفتن به دانشگاه را از بهترین روزهای زندگی خود توصیف میکند، زیرا در محیط دانشگاه توانسته بود در بخش هنر نقاشی و مینیاتوری بیشتر بیاموزد و رشد کند.
اما سبک اروتیک در دانشگاه هرات هم کار نمیشد و رویا هیچگاهی سر صنف نتوانست بدن برهنهی زنان را نقاشی کند. در عوض او در کارگاه شخصی خود در خانه به شکل تمرینی سبک اروتیک را کار میکرد تا مهارتهایش را تقویت کند. او میگوید: «استاد ما در کارگاه نقاشی مرد بود و ما از روی عکس، فیگور نیمهبرهنه از مردان را کار میکردیم ولی استاد ما فیگور نیمهبرهنه از زنان را انتخاب نمیکرد تا ما کار کنیم.»
رویا آرزو دارد که روزی بتواند به شکل جدی، بدون دغدغه و هراس کار خود را بهعنوان نقاش سبک اروتیک از سر بگیرد و روزی آثار نقاشی او در برجستهترین گالریهای جهان به نمایش گذاشته شود.
در هرات دختران دیگری هم سبک اروتیک را کار میکردند که درد و غم عمدهی شان مخالفتهای خانواده و اجتماع بوده است.
ظریفه* ۲۳ ساله، دانشجوی دانشکدهی هنرهای زییای دانشگاه هرات است که با فرمان مسدود شدن دانشگاهها توسط طالبان، از رفتن به دانشگاه محروم شده است. حالا ظریفه شب و روز خود را بدون کدام مصروفیت خاصی، در زیر سقف خانه سپری میکند.
او علاقمند سبک اروتیک است؛ اما از خانوادهاش گلایه دارد که آثارش را سوختاندند و برایش اجازه ندادند که این سبک را جدی پیگیری کند. ظریفه در یک خانوادهی سنتی زندگی میکند و تنها کسی است که از میان اعضای خانوادهاش به هنر نقاشی روی آورده است.
ظریفه لحظهی به آتشکشیدن آثارش توسط خانوادهاش را دردناکترین لحظهی عمرش توصیف میکند و با یادآوری آن لحظه، اشک از چشمانش جاری میشود.
او روایت میکند که خانوادهاش غافل از زحمات و زمانیکه او بهروی آثارش گذاشته، به دلیل پایبندی به ارزشهای شان آثارش را آتش زدند. او میگوید: «واقعا این رویداد را من هیچوقت فراموش نمیکنم و از این خاطر از خانوادهی خود ناراحت هستم که زحمات چندین ماههی من را در چند دقیقه کوتاه آتش زدند و به خاکستر تبدیل کردند.»
ظریفه در صحبت با رسانهی رخشانه میگوید که حالا هیچ اثری از سبک اروتیک در اختیار ندارد؛ اما قادر است که اینگونه آثار را در کوتاهترین زمان ممکن و با دقت زیاد خلق کند: «من نقاشی بدن انسان و سبک اروتیک را به شکل آماتور یاد گرفتم؛ اما وقتی به دانشگاه رفتم، توانستم که با مهارت بیشتری این سبک را دنبال کنم، ولی صد حیف که خانوادهی من به بهانهی اینکه کشیدن بدن انسان گناه بزرگ در اسلام است، مانع کار من شدند. آنها همهی الگوهای نقاشی من را خراب کردند.»
ظریفه در دوران دانشگاه بیشتر نقاشیها از بدن انسان را با الگوبرداری از نقاشان روسی و ایتالیایی کار میکرد. او میگوید که چیزهای زیادی را از دنبالکردن این آثار یاد گرفته است: «متاسفانه کمتر کسی در حکومت پیشین هم در سبک اروتیک کار میکرد و اکثرا نقاشی آنها هم پنهانی بود. حالا که طالبان آمدند، ما کار کرده نمیتوانیم و مجبور هستیم که شب و روز خود را در خانه سپری کنیم.»
ظریفه امیدوار است که بتواند خانوادهی خود را متقاعد کند تا اجازهی دوام کار به سبک اروتیک را برایش بدهند؛ اما میگوید که از ترس طالبان، بسیاری از نقاشان دست از کار کشیدهاند: «در حالتی که اگر خانواده برایم اجازهی کار به سبک اروتیک را بدهد، باز هم باید تمام آثار خود را آرشیف کنم تا در فرصت مناسب آن را به نمایش بگذارم.»
ظریفه بر فرهنگسازی بیشتر در میان خانوادهها تاکید دارد تا خانوادهها بیشتر از این، اسیر تفکر افراطی نباشند و به فرزندان شان اجازه بدهند که طرحها و ایدههای شان را در بخش نقاشی عملی بسازند و حسرت در دل شان نماند.
ظریفه مانند دهها دانشجوی دختر دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه هرات، در انتظار روزی است که دروازهی دانشگاه به روی آنها باز شود و آنها با آزادی بیشتر بتوانند بر اساس میل خود به نقاشی ادامه دهند.
در جامعهی سنتی افغانستان که در بسیاری از خانوادهها دیدهشدن چهرهی زنان تابو است، رویا و ظریفه خواستند با کار کردن در سبک اروتیک، با این تابوها مبارزه کنند.
هدف این دو هنرمند مبارزه با محدودیتها بر نوع پوشش زنان است. چنانکه به باور آنها، باید یک زن بتواند بهگونهی آزادانه بر نوع پوشش خود و حضور در خانواده و اجتماع تصمیم بگیرد.
رویا و ظریفه معتقدند که با به نمایش گذاشتن آثار شان در نمایشگاهها، به احتمال زیاد سطح آگاهی مردم بالا میرود و در بلندمدت میتواند تاثیرگذار باشد. در نهایت دیگر بدن و نوع پوشش زنان در جامعه تابو نخواهد بود.
با همهی اینها، آنان به این باور هستند که سبک اروتیک در افغانستان جنجالآفرین و در عین حال خطرآفرین است و مدتزمان طولانی نیاز خواهد بود تا نقاشانی مانند رویا و ظریفه، بدون ترس و دغدغه آثار شان را بر روی دیوارها قاب کنند.
*یادداشت: نامهای مصاحبه شوندگان در این گزارش مستعار انتخاب شده است.