مژگان محمدی و محمد
حوالی ساعت ۳:۴۵ دقیقهی بامداد روز (سهشنبه، ۱۳ قوس) در شهر كوچک بنسهایم در نزدیکی شهر فرانکفورت آلمان، فریادی در سكوتِ مطلقِ آخر شب، آرامش ساختمان چند طبقهای در «تاونوس اشتراسه» را شكست و ساكنان آن را به وحشت انداخت. اين صدا، صداى فروزان محمدى، زنى ٣٣ ساله از هرات افغانستان بود؛ مادرى كه در ميان فريادها و التماسهايش براى نجات جان خود، با چاقوى شوهر سابقش به قتل رسيد؛ اما اين فقط يك قتل نبود؛ اين زنكُشی بود، آن هم در برابر چشمان وحشتزدهی دو كودکاش.
ماجراى فروزان نه فقط يك تراژدى فردى، كه روايت تلخ زندگى بسيارى از زنانى است كه در سكوت از خشونت خانگى رنج مىبرند. سالها آزار و تهديد، زندگى اين زن را به كابوسى تبديل كرده بود كه حتا مهاجرت به كشورى امن نيز نتوانست پايانى بر آن باشد. فروزان تصور میكرد كه با گرفتن طلاق و حضانت فرزندانش، میتواند فصل جديدى از زندگى را آغاز كند؛ اما سايهی خشونت همچنان بر زندگىاش سنگینی میکرد.
قتل فروزان، داستان تلخ زنى است كه به دنبال رهايي بود؛ اما در نهايت قربانى خشونتى شد كه سالها به شكلهاى مختلف تجربه كرده بود. اين جنايت، پژواكى از درد و سكوتِ زنانى است كه در ميان تهديدها و جامعهاى بى توجه، هيچگاه صدايشان شنيده نمىشود. اينبار سكوت فروزان براي هميشه ادامه يافت؛ اما فرياد عدالتخواهى براى او بايد طنينانداز باشد.
این رویداد فجیع از نيمهی دوم شب آغاز شد؛ وحید حبیبی، شوهر سابق فروزان محمدی به قصد قتل او وارد آپارتمان شده و ساعاتی بعد، همسايهها صداى جيغ و فرياد از آپارتمان فروزان را شنيدند. طبق گزارش پوليس آلمان، حوالى ساعت ۳:۴۵ دقیقهی بامداد، يكى از همسايهها كه از صداى وحشتناک فروزان و دو کودکاش بيدار شده بود، با پوليس تماس گرفته بود. مأموران پس از ورود به آپارتمان در خيابان «تاونوس اشتراسه»، پيكر بى جان فروزان را در حالى يافتند که غرق در خون روى زمين افتاده بود.
طبق اطلاعات پوليس آلمان، قاتل گلوى فروزان را با چاقو بريده بود. همزمان با این، یک شاهد عينى در صحبت با خبرنگار رسانهی رخشانه که در همسایگی فروزان زندگی میکند گفته است: «زمانى كه مأموران پولیس آلمان رسيدند، خون همهجا را گرفته بود. حتا دستگيرههاى دروازههای آپارتمان نيز آغشته به خون بود. سر فروزان جدا شده بود و ماموران تلاش میکردند جسدش را به كسى نشان ندهند.»
این شاهد با حفظ هویتاش گفته که دو فرزند فروزان، كه شاهد اين قتل بودند، در اثر درگيرى والدينشان از خواب بيدار شده و جيغ مىكشيدند. منبع رسانهی رخشانه گفت: «صداى جیغ و نالهی كودكان، همسايهها را بيدار كرد؛ اما زمانىكه پوليس رسيد، ديگر كارى از دست كسى بر نمیآمد، فروزان جان داده بود».
به گفتهی منبع، پولیس آلمان شوهر سابق فروزان را که در باغچهی این آپارتمان پنهان شده و به دنبال راه فرار بود، بازداشت کرده است. به گفتهی او، آثار خون روى دستها و لباس او مشاهده شده است؛ اما آلهی قتل [چاقو] هنوز پيدا نشده و تحقيقات پولیس آلمان در اين زمينه ادامه دارد.
«خشونت، تهديد و زندگى در سايهی ترس»
فروزان حدود دو سال پيش تصميم به جدايى از وحيد حبیبی را گرفته بود. از نزديكان او در اين مورد گفته است: «فروزان زندگى بسيار سختى داشت. وحيد او را مدام لتوکوب میکرد و از هر گونه آزادى محروم كرده بود. وقتى كبودى روى بدنش ديده میشد، بهانه میآورد. میگفت زمين خورده يا موارد دیگر بجز خشونت. او نمیخواست كسى از رنجهايش باخبر شود».
به گفتهی منبع، اين خشونتها پس از مهاجرت به آلمان نيز ادامه يافت و چهار ماه پس از مهاجرت، وحيد فروزان و يكى از فرزندانشان را به بهانهی ديدار خانوادهاش به افغانستان فرستاد و سپس خودش به آلمان بازگشت. حدود يکونيم سال بعد زمانیكه فروزان تصميم گرفت به آلمان برگردد، وحيد از امضاى رضايتنامهی سفر دخترشان خودداری كرد. او به فروزان گفته بود: «نه تو برگرد، نه دختر را بياور، او بايد همانجا بماند».
فروزان از اینکه قبلا تاییدیهی کشور آلمان را داشت، سرانجام پس از حدود یکونیم سال موفق شد به آلمان برود و از وحيد طلاق بگيرد. دادگاه آلمان هم حدود دو ماه پيش حضانت دو فرزندش را به وی سپرد؛ اما اين حكم باعث خشم شديد وحيد شد. به گفتهی منبع، وحید بارها در تماسهايش فروزان را تهديد كرده بود: «اگر بچهها با تو باشند، كارى میكنم كه آنها نه از تو شوند و نه از من».
فروزان مادر دو دختر و یک پسر به نامهایی ناروند ۱۱ ساله، آراگ ۹ ساله و میسورای چهار ساله است. او حدود دوازده سال قبل با وحید حبیبی، مظنون به قتل ازدواج کرده بود. میسورا، دختر کوچک فروزان اکنون در ایران است، زیرا فروزان نتوانسته بود که کودکش را با خود به آلمان ببرد.
دو فرزند بزرگتر فروزان، كه شاهد قتل وحشيانهی مادرشان بودند، اكنون در شفاخانهی روانى كودكان در دارمشتات بسترى هستند. منبع میگوید: «حالت روانى بسيار وخيم است. هر بار كه از خواب بيدار میشوند، فرياد میزنند. پزشكان مجبورند به آنها آرامبخش تزريق كنند».
آراگ ۹ ساله، دختر بزرگتر فروزان، پس از مرگ مادرش دچار شوک شديد شده است. به گفتهی منبع: «او كه قبلا دختر بازيگوشى بود، حالا به یک جا خيره میماند و حتا حاضر به بازى كردن نيست.»
در همين حال، میسورا، دختر كوچکتر فروزان كه همراه مادرش به افغانستان فرستاده شده بود، همچنان در ايران نزد اقوام فروزان زندگى میكند.
رسانه رخشانه با تلاشهای زیاد نتوانست با هیچ کدام از اعضای خانوادهی قاتل صحبت کند.
قتل دلخراش فروزان در حالى رخ میدهد كه کارزار جهانى ۱۶ روزهی مبارزه با خشونت عليه زنان كه هدفش آگاهیبخشی دربارهی خشونت جنسيتى است، در جریان است.
عدم آگاهی از حقوق برابر زنان در نزد مردان افغانستان همواره سبب شده که زنان قربانی خشونتهای مردان شوند.
اين قتل یک نمونهای از چرخهی بیپایان «زنکُشی» است كه ريشه در خشونت خانگى، سلطهگری مردسالارانه و سكوت قربانيان دارد.
در حدود دو هفته گذشته قتل چندین زن در ولایتهای مختلف افغانستان گزارش شده است. چند روز قبل یک مرد جوان در ولسوالی خنجان ولایت بغلان مادرش را توسط چاقو سر بریده و خواهرش را نیز زخمی کرده بود.
همزمان با این دستکم چهار منبع مردمی در ولایت فاریاب به رسانهی رخشانه گفته بودند که یک مرد در ولسوالی قیصار ولایت فاریاب همسر و دختر دو سالهاش را به ضرب گلوله به قتل رسانده است و دختری ۱۵ ساله دیگر در همین ولسوالی چند شب قبل به شکل مرموزی کشته شده است.
همچنین یک زن در ولایت هرات توسط پسرش و یک دختر جوان در ولایت بادغیس توسط پدرش به قتل رسیدهاند.