هانیه فروتن
دست روی برجستگی شکمش میکشد و یکی یکی اتفاقهایی را بر میشمارد که رضایت یا نارضایتی نرگس( مستعار) در آن هیچ وقت مسئله نبوده است. به قول خودش، قربانی بوده و فقط رنج تصمیمهایی را کشیده که دیگران برای او گرفتهاند؛ از ازدواج اجباری گرفته تا بارداری اجباری.
«خودم را لعنت میکنم که چرا پسر متولد نشدم تا شاید کسی مجبورم نمیکرد به جرم دختر بودن به میل دیگران زندگی کنم.» این را دختر ۲۰ سالهای میگوید که بخاطر ممنوعیت تحصیل، مجبور شده ازدواج کند.
نرگس از اول عاشق خودش و هویتجنسی خود بود. اما همین هویتجنسی او بود که باعث شد از ادامهی رفتن به دانشگاه محروم شود، مجبور به ازدواج شود و حتا مجبور شد تن به بارداری دهد که بدنش از نظر سلامت آماده آن نبود. نرگس گفته است، حالا آرزویاش این شده که کاش دختر نبود.
وقتی گروه طالبان حدود یک سال پس از برگشت دوباره به قدرت دروازه دانشگاهها را بست، نرگس دانشجوی رشتهی «فوتوگرافی» دانشگاه کابل بود. نرگس در گفتوگو با رسانهی رخشانه میگوید، با حمایت مادرش توانسته بود دانشگاه را پیش ببرد.
به قول نرگس، خانوادهاش از نظر اقتصادی ضعیف است. به همین خاطر، قبل از دانشگاه در کنار مکتب نصف روز را قالین بافی میکرد.
حدود یک سال خانهنشینی نرگس باعث شد که خانوادهاش به اولین خواستگار او پاسخ مثبت دهد. به قول خودش، حتا یکبار نظر او را هم نپرسید که به این پیوند رضایت دارد یا نه. مردی که به خواستگاری نرگس آمده بود وضع زندگیشان به مراتب بهتر از خانوادهاش بود. اما قبلا حتا یک بار هم او را ندیده بود. «تا روز عروسی پیش مادرم زاری کدم که با پدرم حرف بزنه و عروسی سر نگیره اما فایده نداشت.»
نرگس می گوید با مقدار پولی که پدرش از خانواده شوهر او میگرفت میتوانست قرض داریهایش را بدهد، مادرش هم اصرار داشت که بعد از ازدواج او میتواند با حمایت شوهرش ادامه تحصیل دهد اما خودش هیچ نقشی در این تصمیم نداشت و میخواست درس بخواند. «پدرم که اصلا حرفم ره نمیشنید و نمیشنود، مادرم میگفت هم خودت خوشبخت میشی هم ما ره ازی حال نجات میتی.»
نرگس که نمیخواهد برخی جزئیات دقیق زندگیاش در این گزارش بیاید، گفته است از درد شدید مفاصل و کمخونی رنج میبرد.
با ادامه محدودیتهای طالبان، نگرانیها از افزایش ازدواجهای اجباری در افغانستان بالا گرفته است. تازهترین نگرانی را ریچارد بنت گزارشگر ویژه سازمان ملل برای نظارت از حقوق بشر در افغانستان در گزارشش بیان کرده است.
این گزارش که در ۱۸ ماه جون امسال نشر شده در آن آمده است، محرومیت زنان و دختران از آموزش، خطر ازدواج اجباری و زیر سن را بهویژه در جایی که خانوادهها تحت فشار مالی قرار دارند، افزایش داده است.
به گفته این گزارش، زنان و دختران گفتهاند که رویاهایشان از بین رفته است.
کمتر از ۹ ماه از ازدواج نرگس گذشته است، اما او گفته است، زندگی آنقدر برایش سخت گذشته که انگار سالهاست زن خانهدار است.
نرگس مدعی است از روزهای اول که به خانهی شوهرش قدم گذاشت، بد رفتاری با او شروع شد. او شوهر، خانوادهی شوهر و نیز خانوادهی خودش را «طالبان بیسلاح» مینامد و در توضیح آن میگوید، با این تفاوت که طالبان مسلح وقتی از حق خودت برای انتخاب صحبت کنی ممکن است، اعدام کنند اما طالبان بیسلاح به مرگ قطعی در یک لحظه راضی نمیشوند و مرگ تدریجی را برای قربانی تجویز میکنند.
طرز پوشش را در خانه، برادران صادق تعیین میکنند، مادرشوهر نیز اجازه نمیدهد که نرگس دوستان دانشگاه و مکتبش را به خانه بیاورد. با وجود حاملگی و ضعفهای ناشی از آن، مجبور است برای یک خانواده پرجمعیت به قول خودش سرویسدهی کند «هم صنفی هایم نباید به دیدنم بیایند چون درس از نظر خانهی خسرم گمراهم میکنند، ازمه برای خودشان کلفت ساختن.»
نرگس گفته، شوهرش بدون رضایتاش او را باردار کرده است در حالی که او میدانسته به خاطر مشکلات صحی نرگس آماده بارداری نیست. زیرا نرگس از کمخونی شدید رنج میبرد.
مرگومیر مادران به دلیل دسترسی نداشتن به خدمات صحی و مراقبتهای بارداری در افغانستان بالا است. براساس گزارش سازمان صحت جهانی، در هر ساعت یک مادر به دلیل ولادت جان خود را از دست میدهد.
ثریا دلیل مدیر برنامه ویژهی مراقبتهای بهداشتی اولیه در سازمان جهانی صحت به تازگی در یک گفتوگوی ویژه با رسانهی رخشانه گفته است: «حاملگی یک دوره پر خطر است. اول خود مادر باید در این زمینه هوشیار باشد. دوم همسر در این زمینه باید توجه کند.»
چیزی به قول نرگس در زندگی او وجود ندارد. نرگس وقتی دو ماهه حامله بود، به دلیل کماشتهایی شدید، حالت تهوع، سرگیجه و درد مفاصل در شفاخانهی استقلال بستری شد.
داکتر نگرانی خود را از سلامتیاش لیست کرد و از او خواست که بهتر از خودش مراقبت کند. نرگس بعد از اینکه از شفاخانه ترخیص شد، از شوهرش خواست که برای بهبود حال روحی او با رفتنش به انستیتیوت علوم صحی موافقت کند و نرگس در رشته قابلگی مشغول تحصیل شد: «زیاد عذر و زاری کردم، حال روحیم بشدت خراب بود، صادق خواهشم ره رد نکرد.»
یک ماه پس از اینکه نرگس با سیستم درس در انستیتیوت علوم صحی آشنا شده و تازه داشت مسیر جدیدی برای خود ترسیم میکرد، صادق مجبورش کرد که از ادامهی تحصیل انصراف دهد؛ آنهم با کوبیدن «چپتر درسی» به صورت نرگس.
صادق که قبل از ازدواج، با آزادیهای نرگس با تنها شرط او برای ادامه تحصیل موافقت کرده بود، با این لحن اتمام حجت کرد که «من زن درس خوان کار ندارم.»
سخت گیریهای صادق تنها به منع نرگس ازانستیتوت و پاره کردن چپترهای درسی او ختم نمیشود بلکه بدبینیها و سوءظن او بیشتر از هرچیز دیگری برای نرگس آزار دهنده است چنانچه خودش میگوید: «اجازه ندارم با هیچ مردی حتی کاکا و مامای خود حرف بزنم، تلفنم همیشه چک میشه، تا خانه مادرم ره به صد مشکل میروم، هرجایی که میروم مادر صادق همراهم میایه و شدیدا تحت کنترل قرار دارم.»
با آنکه کمتر از نه ماه از ازدواج نرگس میگذرد. او برای به دنیا آوردن فرزندش آماده میشود. اما میگوید، شرایط بسیار دشواری را دارد: «شبها بیشتر از دو یا سه ساعت خواب ندارم، کاش زودتر طفلم بدنیا میامد زنده یا مردهاش بریم مهم نیست.»
به قول نرگس، در خانواده 20 نفرهی شوهرش هیچ یک از آنها تحصیلات ابتدایی را هم ندارند.
حکیمهی ۴۲ ساله (مادر نرگس) نیز نگران سلامتی دخترش است. به دیدار مادرش در خانه گلی و قدیمی آنها در شهرک اتفاق در فقیرنشین ترین محل کابل میروم. مادر نرگس گفت: «فقط بخاطر سرمایهی صادق دخترم ره بریش دادم، فکر میکردم او میتانه نرگسم ره به آرزویش برساند. از ما و پدرش کاری ساخته نبود.»
نرگس عاشق کار کردن در رسانه بود، آنقدر شیفتهی ظاهر شدن پشت پردهی تلویزیون بود که حتی تمامی انتخابهایش را در کانکور رشتههایی را حلقه کرده که ربطی به رسانه پیدا میکرد. شبها تا صبح بیدار میماند و درس میخواند. نصف روزها قالین بافی میکرد تا هزینه مکتب و آمادگی کانکورش را تهیه کند.
افغانستان زیر حاکمیت طالبان تبدیل به مکانی شده است که حقوق اساسی زنان از جمله تحصیل، کار و آزادیهای مدنی بهگونهی گستردهای نقض شده است.
طبق آخرین گزارش سازمان ملل در افغانستان، زنان اکنون زندگی زیر سیستم «آپارتاید جنسیتی» را تجربه میکنند.
مینه رفیق یک تن از فعالین حقوق زنان می گوید: «گروه تروریستی و فاشیستی طالبان از ۳ سال به اینطرف تنها اجازه مدارس پاکستانی، ازدواجهای اجباری، فروش اطفال و همچو عملهای ضد حقوق بشری را میدهند.»
به باور خانم مینه، شرایط سختگیرانهی طالبان خانوادهها را مجبور به فروش دختران شان کرده است: «ادامهی سیاستهای زنستیزانه طالبان در طولانی مدت موجب میشود دختران بیشتر تن به ازدواجهای اجباری و زودهنگام بدهند.»