زیبا بلخی
طالبی با لباس سفید در وسط تابلو قرار گرفته است و اطرافش پر از قفس است. قفسهای نمادینی که به باور طراحان آن، آرزوها، آرمانهای زنان و آزادی در افغانستان را به بند کشیدهاند، تصویری روشن از کارکرد تاریک دوسالهی طالبان در افغانستان.
نام این اثر هنری قفس سیاه« Dark Cage» بوده و بیانگر روزهای سیاه زنان در زیر حاکمیت طالبان است. این تصویر را گروه هنری«نینگار» به مناسبت دو سالگی سقوط افغانستان ترسیم کردهاند.
«نینگار» نام گروه هنری در پاکستان است که توسط گروهی از دختران نقاش مهاجر در این کشور، پس از مدتی توقف فعالیت، دوباره راهاندازی شده است. این گروه ابتدا در سال ۲۰۱۵ در شهر مزارشریف راهاندازی شده بود.
به گفتهی اعضای این گروه، کار آنان نقاشی دردهای زنان افغانستان است.
قفس سیاه بزرگترین اثر هنری این گروه است که در ابعاد ۳ در ۴ متر نقاشی شده است.
زهرا ابراهیمی، از اعضای تیم هنری نینگار در مورد این تصویر میگوید: «در وسط این تصویر طالبی است که فرمان میدهد و با فرمانش تمام آزادیهای مردم افغانستان سلب میشود. در اطراف این فرد قفسهایی است که همهی آرزوهای یک زن در بند کشیدهشده و افغانستان اسیر در بند این مردم(طالبان) را نشان میدهد.»
در تصویر چندین قفس خالی نیز دیده میشود. به باور زهرا ابراهیمی، قفسهای خالی کنایه از این است که به زودی محدودیتهای بیشتری دامن زنان و مردم افغانستان را خواهد گرفت: «به زودترین فرصت چیزهای زیادی در آنها اضافه میشود و محدودیتهای دیگری نیز بر زنان وضع خواهد شد. با فرمان فردی که هویتاش هنوز معلوم نیست، ولی با سرنوشت مردم افغانستان بازی میکند.»
زهرا ابراهیمی ۲۶ ساله مدت هفت سال میشود که برای دفاع از حقوق زنان در بخش نقاشی فعالیت میکند. او در آثار خود بیشتر به برجستهسازی خشونتهایی که زنان در جامعهی افغانستان با آن روبهرو هستند، میپردازد.
او تا پیش از سقوط نظام جمهوریت، نقاشیهای خیابانی زیادی را در شهر مزارشریف که بیشتر بر روی زنان متمرکز بوده، به تصویر کشیده است؛ اما پس از روی کارآمدن طالبان، به پاکستان مهاجر شده است.
زهرا با چهار تن دیگر از همکارانش در تیم هنری نینگار، ۱۸ اثر هنری اعتراضی را به مناسبت دو سالهگی سقوط افغانستان به دست طالبان ترسیم نموده است، آثاری که عمدتا درد زنان افغانستانی را روایت میکنند.
او میگوید که آنان با این کار خود خواستهاند تا از راه دور در کنار زنان افغانستان بیاستند: «کار ما نقد است و ایستادگی در کنار خانمها. ما خواستیم که حالا بیشتر از آنکه زیباییها را به تصویر بکشیم، زشتیها، سیاهیها، و تاریکیهاییکه در افغانستان فعلا وجود دارد و مردم افغانستان، مخصوصا خانمهای افغانستان با آنها سر دچار هستند را به تصویر بکشیم.»
«دختران کاج»، اثر دیگری است که گروه هنری نینگار نقاشی کردهاند. آنها در این تصویر فاطمه، هاجره و دختران دیگری را که در حملهی انتحاری بر آموزشگاه کاج زخمی شده و یا جان شان را از دست دادهاند، به تصویر کشیدهاند.
زهرا میگوید، هدف از نقاشی این اثر این است تا به جهانیان بفهمانند که بر سر دانشآموزان مکتب در دو سال حکومت طالبان چه گذشته است: «با این نقاشی خواستیم این را به نمایش بگذاریم که در افغانستان بالای شاگردان مکتب و شاگردان کورسها حملات انتحاری صورت گرفته و در آنجا چه تعداد جوانهای خود را از دست دادهایم و اینکه مادران با از دست دادن فرزندان شان در این حملات، چی درد و غمی را متحمل شدهاند. با این تصویر خواستیم خشونت طالبان را نشان بدهیم. طالبان همان گروهی هستند که سالها مردم افغانستان را با حملات انتحاری به قتل رساندند.»
تمام تصاویری که اخیراً این گروه هنری خلق کردهاند، روایتگر رنج زنان در افغانستان است.
پس از به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان در افغانستان، این گروه با صادر کردن بیش از ۵۰ فرمان محدودکننده، زنان را بهشکل سیستمانیک از اجتماع حذف کردهاند.
اخیرا به مناسبت دوسالگی سقوط افغانستان، ۱۰ سازمان حقوق بشری در بیانیهای گفتهاند که گروه طالبان در دو سال گذشته، سیاستهای توهینآمیز فزایندهای را علیه زنان و دختران اعمال کردهاند. سیاستهایی که زنان و دختران را از تحصیل، کار و سایر فرصتهای معیشتی، رفتوآمد آزاد و دسترسی به فضاها و خدمات عمومی منع و محدود میکند.
افزایش این محدودیتها باعث شده است که زنان افغانستانی در هر گوشه و کنار جهان و از هر طریق ممکن صدای اعتراض خود را بلند کنند.
چنانکه زهرا ابراهیمی میگوید، آنها خیلی تلاش کردهاند تا در پاکستان نمایشگاه نقاشی را برگزار کرده و تصاویر نقاشیشدهی اعتراضی گروه خود را به نمایش بگذارند و صدای زنان اسیر در بند طالبان شوند؛ اما با تلاشهای زیاد موفق به برگزاری نمایشگاه حضوری نشدند.
او میگوید: «قرار بود در هشت مارچ نمایشگاه برگزار کنیم، ولی در ۸ مارچ کسی حاضر نشد با ما همکاری کند. ما توقع داشتیم فعالین حقوق بشر و هنرمندانی که در پاکستان بودند، با ما همکاری کنند تا بتوانیم نمایشگاه خود را در اینجا برگزار کنیم. چون ما در اینجا مهاجر هستیم، وطن از ما نیست و ما هیچ حقی نداریم و نمیتوانستیم خود ما اقدام کنیم. افرادی بودند که خواستند کمک کنند؛ اما وقتی تصاویر را دیدند، چون{آنها} پاکستانی بودند، همکاری با ما را رد کردند.»
زهرا و همکارانش برای برگزاری یک نمایشگاه از تلاش دست نکشیدند و بار دیگر به تاریخ ۱۰ جون تصمیم گرفتند که این نمایشگاه را در پاکستان برگزار کنند؛ اما از سوی صاحب هوتل به آنها اجازه داده نشد: «همه چیز آماده بود. با رسانهها و مهمانها هماهنگی صورت گرفته بود، یک شب پیش از ۱۰جون تصاویر را به محل مورد نظر انتقال دادیم. صاحب و مسوولان هوتل تابلوهای ما را دیدند. برای ما گفتند که تابلوی دار کیچ را نگذارید، بهخاطر اینکه این تابلو یک پیام مذهبی و سیاسی عمیق دارد و ما نمیتوانیم اجازه بدهیم. شما اینجا یک ملا را هدف قرار دادید و این میتواند به تجارت ما ضرر برساند و ممکن است دولت بیاید و ما را دستگیر کند.»
بعد از دوبار ناامیدی، این بار زهرا و همکارانش تصمیم میگیرند تا از راه قانونی به پیش بروند و از دولت پاکستان اجازهی برگزاری نمایشگاه را بگیرند تا بتوانند تصاویری که طی دو سال زحمت ترسیم شان را کشیدهاند، به نمایش بگذارند.
اما دوباره موفق به برگزاری نمایشگاه نشدند. زهرا میگوید: «وقتی دنبال کارهای قانونی بودیم، تا یکجایی کارها خوب پیش رفت، باز هم وقت بررسی تصاویر شد و کارهای ما را بررسی کردند. بازهم ما را اجازه ندادند و گفتند این تصاویری که شما نقاشی کردید، کلآ نقد و به ضد طالب است و این تصاویر میتواند بالای روابط دو کشور تاثیر منفی بگذارد. باز هم به ما اجازهی برگزاری نمایشگاه را ندادند.»
وقتی زهرا و همکارانش دیگر هیچ چانسی برای برگزاری نمایشگاه به گونهی حضوری نداشتند، تصمیم گرفتند که این نمایشگاه را به شکل آنلاین برگزار کنند؛ اما از دیدگاه آنان خیلی تاثیرگذار نبود: «به تاریخ ۱۵آگست بود که نمایشگاه را آنلاین برگزار کردیم، یک خانم امریکایی با ما همکاری کرد. این نمایشگاه را فقط در یک پلتفرم آنلاین راه انداختیم و با چند دوست ما شریک کردیم، ولی متاسفانه به اندازهای که ما میخواستیم، گسترده نبود و استقبال نشد.»
امالبنین بهادری، یکی دیگر از بنیانگذاران این تیم هنری میگوید که هدف از تاسیس نینگار، آموزش هنر نقاشی برای جوانان و کودکان و ایستادگی توسط هنر نقاشی در کنار خانمها است: «یکی از اهداف ما این بود که از حقوق زنان دفاع کنیم و در کنار شان باشیم. با برگزاری نمایشگاههای نقاشی و با به تصویر کشیدن خشونتها، محدودیتها، و ظلمهایی که بالای خانمها صورت میگرفت، تلاش میکردیم تا بهگونهای در کنار خانمها ایستاد شده و از آنها حمایت کنیم.»
به گفتهی بهادری، اعضای این تیم هنری پس از سقوط نظام پراکنده شده و پنج تن از آنان به پاکستان مهاجر شدهاند. آنها در آنجا تصمیم گرفتند تا دوباره این تیم هنری را شکل دهند: «زمانیکه افغانستان را طالبها گرفتند، بهخاطر اینکه جان اعضای تیم در خطر بود، ممکن بود هر یک از ما مورد تعقیب قرار بگیریم. بنابر این اعضای تیم پراکنده شدیم و یک تعداد آمدیم در پاکستان و اینجا کار خود را پس از سه یا چهار ماه تاخیر آغاز کردیم. نزدیک به یکونیم سال است که ما در پاکستان فعالیت داریم.»