الهه رسا
حوالی ساعت ۱۲:۳۰ ظهر روز دوشنبه ملیحه [مستعار] ۳۸ ساله، با لباسهای خاکی در حالیکه خستگی از سر و صورتش میبارد، در صحن ریاست پاسپورت هرات در یک صف طولانی نشسته است. او از ولایت فراه به هرات آمده است و میگوید، دو هفته است که همه روزه در ساعتهای رسمی کاری ادارات طالبان در آمریت پاسپورت منتظر دریافت تعرفه بانکی و طی مراحل اسنادش است.
درخواستی ملیحه و دو نفر از اعضای دیگر خانوادهاش برای پاسپورت به خاطر داشتن تذکره کاغذی دوبار از سوی ادارهی پاسپورت طالبان در هرات رد شده است: «برای ما گفتند تذکره شما تنها تاییدی اداره ثبت احوال نفوس در نظام جمهوریت را دارد ولی از امارت را ندارد و باید به فراه رفته و تاییدی بگیریم. در مرتبه دوم مدیر کنترل برای ما استعلام داده تا در جواب استعلام وکیل گذره اقامت ما را در ناحیه ششم تایید کند و سپس ناحیه وکیل گذر را تایید کند.»
شماری از زیادی از زنان از وضعیت در ادارهی پاسپورت زیر کنترل طالبان در هرات شکایت دارند. آنها میگویند، بدرفتاری، ساعتهای طولانی در صف انتظار و حتا گاهی از سوی نیروهای این گروه لتوکوب میشوند.
در تاریخ ۲ سنبله سال جاری نیز شاهدان عینی با ارسال ویدیوها به رسانهی رخشانه گفته بودند که افراد طالبان با فیرهای هوایی و با استفاده از چوب، قنداق تفنگ و پاشیدن خاک و آب بر زنان و مردان، تجمع آنان را از مقابل ریاست پاسپورت متفرق میکردند.
خانواده ملیحه در دوران نخست حاکمیت طالبان در ایران بهسر میبرد. آنها با سقوط این رژیم به امید زندگی بهتر به افغانستان برگشت، اما حالا از این تصمیم خود پشیمان اند: «در حکومت سابق ما آزاد بودیم و همچنین میتوانستیم کار کنیم. از وقتی طالبان آمدهاند، زندگی ما روزبهروز بدتر شده است. ما دوباره میخواهیم تهران برویم. دو خواهرم در تهران هستند و اگر به ایران بروم، در کارگاه خیاطی برای خودم کار پیدا میکنم.»
ملیحه تجربه آموزگاری ۱۰ ساله به عنوان آموزگار زبان انگلیسی برای صنفهای یازدهم و دوازدهم را دارد، اما بعد از فرمان ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم از کار بیکار و خانهنشین شده است.
اخیرا جمعیتی بزرگی از مردم برای دریافت گذرنامه به ادارههای پاسپورت طالبان درهرات هجوم آوردهاند. بخش زیادی از این مراجعه کنندگان زنان هستند. بسیاری از این زنان در صحبت با خبرنگار رسانهی رخشانه گفتهاند، بعد از دریافت پاسپورت میخواهند «از زندگی جهنمی که گروه طالبان برای زنان ساخته، فرار کنند. »
متقاضیان زیادی با طی نمودن کیلومترها راه از داخل شهر و ولسوالیها به ساحهی بام هرات میآیند. اخیرا طالبان در هرات اداره پاسپورت را به منطقه در نزدیکی کازرگاه منتقل کردهاند. جایی که معروف است به « باغ شمیره» که در زمان جمهوریت این باغ مربوط به ریاست امور زنان میشد.
این زنان میگویند که در تمام مراحل درخواست گذرنامه، کارمند زن در این ادارهی طالبان حضور ندارد و تعداد کارمندان مرد برای پیش برد روند کار اداری اندک است.
حمیده ۲۴ ساله، در اوایل میزان با دو خواهر و خالهاش برای طی مراحل درخواست گذرنامهاش به آمریت پاسپورت مراجعه کرد. او بعد از سپرینمودن دو شب در بام هرات توانسته تا درخواستاش را طی مراحل نموده و تحویل بخش کنترل بدهد.
او میگوید: «دو طالب در دروازه ورودی با در دست داشتن چوب و شوک برقی مانع ورود زنان میشدند، در داخل باغ شمیره نیروهای طالبان شاخه درختان را شکستانده و به سمت زنان حملهور میشدند و زنان را میزدند. من زمانیکه در صف کنترل بودم، طالب با شلاق به ناحیه کمر و پایم زد. اینها [طالبان] یونیفورم نظامی ندارند و تصور میکنند که با خشونت میتوانند نظم را در اداره پاسپورت بیاورند.»
بنظر میرسد، میزان تجمع باشندگان هرات برای دریافت پاسپورت طی دو دهه اخیر بیسابقه باشد، اما این هجوم مردم شماری از شهروندان هرات به خصوص حمیده را نگران کرده است. او میگوید، زنان بدون تلاشی بدنی اجازه ورود به تعمیر این اداره را دارند و زنان نگران امنیت خود و اعضای خانوادههای شان هستند.
در اعلامیهای که از سوی آمریت پاسپورت هرات نشر شده، آمده است که این اداره روزانه در حدود یکهزار پاسپورت را برای متقاضیان توزیع میکند، اما شماری از متقاضیان پاسپورت مدعی اند که مشکلات زیادی در روند توزیع وجود دارد.
فرزانه ۴۸ ساله، با در دست داشتن کاپی تعرفه بانکی و پاسپورتاش میگوید، با وجودی که مبلغ دههزار و هفت صد افغانی را برای تعرفه دهساله پاسپورتش به بانک تحویل داده، اما از افغان پست پاسپورت پنجساله را تحویل گرفته است.
کارمند اداری اداره پاسپورت برای فرزانه گفته، بعد از پرداخت تعرفه یکهزار افغانی برای چاپ مجدد پاسپورت و دریافت سوابق فورم خود از شعبه آرشیف به بخش بایومتریک مراجعه نماید.
فرزانه میگوید: «کارمند اداری برای من میگوید تا داخل تعمیر ریاست پاسپورت نشوم و از طریق پنجره مشکل خودم را مطرح کنم، اما کسی درخواستم را طی مراحل نمیکند؛ شعبه اداری میگوید به آرشیف برو و آرشیف میگوید به بخش بایومتریک.»
فرزانه بعد از سه روز مراجعه به ریاست پاسپورت در حالی که هیچ پیشرفتی در طی مراحل اسنادش انجام نمیشود، تصمیم میگیرد تا دیگر به این اداره مراجعه نکند.
فرزانه برای پرداخت تعرفه خود و سه فرزندش تمام پسانداز خود را که بیشتر از ۳۰ هزار افغانی میشود را مصرف کرده است.
او حالا تصمیم دارد با کودکانش به ایران برود. فرزانه هیچ امیدی به زندگی بهتر زیر پرچم طالبان در هرات ندارد: «در هرات برای زنها هیچ کاری وجود ندارد. حالا خوب است که میتوانم به نزد خانواده خود در ایران بروم و مجبور نشوم تا از طریق غیر قانونی کشور را ترک کنم».
در همین حال متقاضیان پاسپورت از افزایش قیمت گرفتن عکس و کاپی اسناد بوسیله عکاسیها در داخل و روبهروی اداره پاسپورت شاکی اند. مریم ۲۱ ساله، فورمهای درخواست پاسپورت از چهار عضو فامیلاش را برای کاپی آورده و میگوید، عکاسیها از مجبوریت مردم سوءاستفاده میکنند و با قیمت گران اسناد را کاپی میکنند.
او میگوید: «هر ورقی که در داخل شهر به یک افغانی کاپی شود، اما در این مکان به ده افغانی کاپی میکنند. من برای کاپی پنج فورم اعضای خانواده خود ۴۰۰ افغانی پرداخت نمودهام. چرا باید این مبلغ گزاف را برای کاپی فورم پرداخت کنیم. این اضافه ستانی در جلو چشم افراد طالبان انجام میشود، ولی طالبان از قیمتها کنترل نمیکند.»
مریم از مکتب نسوان جبرئیل فارغ شده. او آروز داشت تا بعد از شرکت در کانکور در رشته حقوق در دانشگاه هرات درس بخواند، اما او امید اش را برای اشتراک در آزمون کارنکور از دست داده و در حال حاضر در یکی از مراکز آموزش زبان انگیسی دوره سپری تافل را میخواند.
او میگوید: «دو سال برای اشتراک در آزمون کانکور تلاش کردم، اما طالبان برای ما اجازه اشتراک در این آزمون را نمیدهند. حالا با خواهرم تلاش داریم تا بعد از اشتراک در آزمون تافل در ماه فبروروی سال آینده میلادی برای بورسیه ترکیه اقدام کنیم».
زنان منتظر برای اخذ پاسپورت. عکس: رسانهی رخشانه.
در همین حال شماری از شهروندان در ولایت هرات میگویند که در دو طی سال گذشته بهخاطر نداشتن پاسپورت جدید فرصتهای تحصیلی، کاری و مهاجرتی را از دست دادهاند.
مهسا [مستعار] ۳۴ ساله، مادر یک دختر هفت ساله و پسر ده ساله است. او از چهار بامداد روز شنبه در دروازه ورودی ریاست پاسپورت نوبت گرفته است.
او که از چنین وضعیتی به ستوه آمده است، میگوید: «بیشترین وقت ما در ایستادن به صفها در زیر آفتاب سوزان میگذرد من و فرزنداندیگر توانایی ایستادن در هوایی گرم و زیر آفتاب را نداریم.»
براساس گفتهی مهسا، در آمریت پاسپورت چهار کارمند،۱۱ کارمند در بخش بایومتریک، چهار کارمند در بخش کنترل اسناد، یک کارمند در بخش اداری و سه کارمند در بخش آرشیف مشغول به کار اند.
مهسا در ناحیه ششم شهر هرات زندگی میکند. او با کار در یک کارگاه خیاطی ماهانه مبلغ شش هزار افغانی درآمد دارد که سه هزار را برای کرایه خانه پرداخت میکند.
او با اشاره به فقر گسترده که در سایهی طالبان بر زندگی وی سایه انداخته میگوید، شوهرش بعد از حاکمیت طالبان کارش را از دست داده، بیکار و خانهنشین است: «شوهرم در یکی از شرکتها در شهرک صنعتی هرات مشغول به کار بود و ماهانه مبلغ سیزده هزار افغانی درآمد داشت، اما بعد از آمادن طالبان صاحب شرکت به ترکیه رفت و شوهرم بیکار شد».
کریمه ۵۱ ساله، با اطلاع از طی مراحل روزانه یکهزار پاسپورت بوسیله آمریت پاسپورت و با در دست داشتن فورم آفلاین نواسهاش به اداره پاسپورت مراجعه نموده است، اما میگوید، کارمندان ریاست پاسپورت برایش گفتند از یک هفته به این طرف با فورم آفلاین پاسپورت داده نمیشود.
کریمه در ادامه میگوید، در صحبت با یک تن از عکاسیهای مقابل کنسولگری ایران و در بدل چهلهزار افغانی توافق کرده که نواسه اش را با پاسپورت همچهره از مرز عبور دهند.
متقاضیان پاسپورت مسیرهای دور و دراز داخل شهر و ولسوالیهای این ولایت میپیمانید؛ خستگی را میتوان در چهرهی این زنان به آسانی دید.
سیما ۵۸ ساله، با آگاهی از طی مراحل درخواستی یکهزار فورم پاسپورت در روز از ولسوالی کرخ تا مرکز شهر هرات را برای دریافت پاسپورت الکرونیکی طی نموده است. او میگوید، با وجودیکه دو شب را در بام هرات گذرانده، اما کارمندان ریاست پاسپورت به دلیلی که فورم آفلاین دارد، درخواستاش را طی مراحل نمیکند.
سیما میگوید: «به تنهایی از ولسوالی کرخ به شهر آمادم، اما طالبان من را اجازه داخلشدن به تعمیر ریاست پاسپورت را نمیدهند و در فورم من احکام نمیدهند».
سیما قصد دارد تا بعد از گرفتن پاسپورت برای ملاقات با چهار دخترش به ایران سفر کند، اما بنظر میرسد که تلاش سیما برای طی مراحل فورم آفلاین به نتیجه نمیرسد و او با عجله باید خودش را به موترهای لینی مسیر راه هرات – کرخ خودش را برساند: «شوهرم مرد بد مزاجی است، گاهی با در دست گرفتن کارد به پسر حملهور میشود من میترسم که در نبود من به پسرم آسیب برساند.»