صبح روز گذشته هنگامی که حبیبه رحیمی خانهاش را به قصد محل کارش ترک کرد، هرگز تصور نمیکرد که افراد مسلح ناشناس در کمین او هستند.
رخشانه: افراد مسلح ناشناس حبیبه را در ساحه نوآباد در نزدیکی «مقبره عبدالعلی مزاری{شهید وحدت ملی}» از مربوطات ناحیه نهم شهرداری مزارشریف حین رفتن به سوی وظیفهاش با شلیک به سرش به قتل رساندند.
محمد شریف ارزگانی، نامزد حبیبه رحیمی به رسانه رخشانه میگوید که او حوالی ساعت ۸صبح روزگذشته (دوشنبه، ۷قوس) درحالی به قتل رسیده است که دزدان موترسایکلسوار میخواستند تلفنهمراه و وسایل حبیبه را بگیرند؛ اما زمانی که وی از خود مقاومت نشان داده از سوی این افراد به قتل رسیده است.
ارزگانی میگوید که نامزدش حبیبه رحیمی ۲۴ سال سن داشت و قبل از سقوط حکومت پیشین افغانستان به عنوان یک قابله در شفاخانه خصوصی «رهنورد» در شهر مزار شریف کار میکرد.
او افزود که پس از سقوط افغانستان به دست طالبان، حبیبه کارش را از دست داده بود و در این اواخر در یک آرایشگاه کار میکرد.
ارزگانی گفت که قرار بود بهار سال آینده باهم ازدواج کنند.
آقای ارزگانی میگوید: «حبیبه با دو همکاراش به سوی آرایشگاه در حرکت بودند که دو دزد موترسایکلسوار آنان را تعقیب نموده و دوبار سعی کردهاند که آنان را توقف بدهند، اما موفق نشدهاند. برای بار سوم که دزدها به آنان نزدیک شدند، دوستان حبیبه فرار کردند؛ اما حبیبه از ترس نتوانسته که حرکت کند و جابجا ایستاد شده است.»
به گفته آقای ارزگانی گفت: «دزدان تلفن حبیبه را گرفتند و به بیکاش چنگ انداختند؛ اما او بیکاش را به گردنش انداخته بود که بعضی وسایل از جمله کارت بانکیاش داخل آن بوده است. دزدان بسیار تلاش کردند؛ اما بیک او را نتوانستند بگیرند. حبیبه هم از بس بیکاش را محکم گرفته دستش زخم برداشته اما بیکاش را رها نکرده که دزدان اینبار نیز ناکام شده و از ساحه میروند.»
نامزد حبیبه میگوید: «پس از اینکه دزدها برای بار سوم رفتهاند حبیبه فکر کرده که شاید دیگر برنگردند؛ اما برخلاف تصورش دزدها دوباره برگشته و از فاصله نزدیک در قسمت گوش راستش با گلوله شلیک کرده و او را به قتل رساندند.»
شریف میگوید که او در هنگام اتفاق این حادثه در حیرتان در دفتر کارش بوده و از سوی همکارانش خبر مرگ حبیبه را دریافت کرده است.
ارزگانی میگوید که دو سال از نامزدی او با حبیبه میگذرد، و آنان به دلیل اقتصاد ضعیف نتوانستند زودتر ازدواج کنند. او افزود که تصمیم داشتند در بهار سال آینده ازدواج کرده و کشور را ترک کنند.
به گفته شریف، حبیبه آرزو داشت تا روزی از افغانستان که در آن زنان همیشه قربانی هستند، بیرون شود؛ اما پیش از رسیدن به آرزویش، خودش قربانی شد.
شریف در ادامه میگوید: «حبیبه با این فکر که اگر او پزشکی را ادامه بدهد و خارج از کشور برود، کشورهای خارجی مدرک پزشکی او را قبول نمیکنند واز اینرو او تصمیم گرفت که آرایشگری کار کند تا بتواند لااقل شغل دیگری را نیز یاد داشته باشد.»
این درحالی است که قتلهای مرموز زنان جوان و دختران در اکثر ولایات به ویژه شمال و شرق کشور افزایش یافته است.
دو روز قبل نیز جسد یک دختر ۱۳ ساه به اسم نیلوفر که چند روز قبل ناپدید شده بود، در شهر میمنه، مرکز ولایت فاریاب پیدا شده که آثار تجاوز و ضربوشتم نیز در بدنش وجود داشته است.