سمیه ماندگار
معصومه رضایی ۳۲ ساله، تا قبل از وضع محدودیتها از سوی طالبان، در یک صنف آموزش حرفهی گلدوزی که از سوی موسسهی کف(CAF) راهاندازی شده بود، سرگرم یادگیری این حرفه بود. او خوشحال بود که با حرفهآموزی میتواند منبع درآمدی داشته باشد و نانی بر روی سفرهی خانوادهاش بگذارد.
به گفتهی معصومه، تازه او و دوستانش نکات ابتدایی حرفهی گلدوزی را یاد گرفته بودند که از سوی مسوولان موسسه به آنها خبر داده شد که دیگر به صنف حضور نیابند.
به گفتهی معصومه؛ شنیدن این خبر برای او بسیار ناامیدکننده و دردآور بود، زیرا او تنها نانآور خانوادهی هفت نفریاش است: «وقتی این حرف به ما گفته شد، حیران ماندیم که چه کنیم؟ نمیدانم چه میشه، اولادای کلان مه همگی شان دختر است و دو بچهی خُردسال دارم که هنوز بسیار خُرد هستند.»
نزدیک به سه ماه قبل، طالبان کار زنان در تمام سازمانهای غیردولتی داخلی و خارجی را ممنوع کردند. در مکتوب طالبان که از سوی وزارت اقتصاد این گروه به نشر رسید، آمده بود: «در این اواخر شکایات جدی مبنی بر عدم حجاب اسلامی و سایر قوانین و مقررات نافذ امارت مرتبط به کارکرد زنان در موسسات غیردولتی داخلی و خارجی وجود داشته است.»
همین دستور باعث شد تا معصومه مثل هزاران زن دیگر، دوباره خانهنشین شوند. او میگوید، در موسسهی«کف» در کنار یادگیری حرفهی گلدوزی، مشورههای صحی و روانی را نیز دریافت میکرد. معصومه حدود پنج ماه قبل به این موسسه شامل شده بود.
شوهر معصومه یک سال قبل برای ادامهی تحصیل در مقطع ماستری، به خارج از کشور رفته و او باید مخارج فرزندانش را با کمک پدر شوهرش تامین نماید.
فرمان ممنوعیت کار زنان پس از آن توسط طالبان صادر شده که به گفته نهادهای بینالمللی، افغانستان بدترین بحران بشری تاریخ خود را پشت سر میگذارد. دستکم ۲۸ میلیون نفر به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند.
موسسات کف(CAF)، برک(BRAC)، رازی و بنیاد آقا خان، چهار موسسهای بودند که در دایکندی در زمینهی آموزش حرفه و فن، برای زنان خدمات ارائه میکردند.
به گفتهی منابع محلی، تنها در دو موسسهی کف و رازی حدود ۳۰۰ زن سرگرم فراگیری آموزش فن و حرفه بودند.
نازدانه ۳۵ ساله یکی دیگر از حرفهآموزان در موسسهی کف بود. او آموزش خیاطی میدید. نازدانه به رسانهی رخشانه گفته است، بعد از صدور فرمان طالبان مبنی بر ممنوعیت کار زنان، خانهنشین و بیکار شده است: «طالبان فعلا که زن و مرد ره بیکار کده، همه بیکار ده خانه خواب است، خدا عاقبت ره به خیر کنه.»
به گفتهی نازدانه، او پنج ماه میشد که در بخش یادگیری حرفهی خیاطی در موسسهی کف مشغول بود: «تصمیم داشتم وقتی از کورس آموزش خیاطی فارغ شدم، یک کارگاه خیاطی ده بازار نیلی باز کنم و خرج خانه خود را پیدا کنم.»
نازدانه نیز در یک خانوادهی هفت نفری زندگی میکند و شوهرش که تنها نانآور خانواده بود، فعلا بیکار است: «ما یک خانوادهی خیلی فقیر هستیم، قبلا شوهرم مزدورکاری میکرد و خرج و مخارج خانه را میآورد. وقتی طالبان آمد، دیگه کار پیدا نتوانست.»
برای نازدانه شرکت در یک برنامهی آموزشی از نظر روحی نیز آرامشبخش بود، زیرا او مصروف کار بود و به آنچه که طالبان بر سر زنان آورده بودند، زیاد فکر نمیکرد.
یک بررسی سازمان ملل در افغانستان نشان میدهد که فرمان منع کار زنان سبب شده است که ۸۶ درصد سازمانهای غیر دولتی در این کشور از فعالیت باز بمانند.
جمیله ۲۹ ساله یکی از کارآموزان بخش خیاطی در موسسهی رازی میگوید که مصروفیت و آموزش حرفه برای خانوادهی فقیر او کمک بزرگی بود.
او در یک خانوادهی شش نفری زندگی میکند و میگوید که در نزدیک به دو سال از حاکمیت طالبان، کودکانش بهشدت آسیب دیدهاند: «یکونیم سال زیادتر شد که شوهرم کار درست پیدا نتوانست و اولادای مه اکثر وقتها شکمسیر نان نخورده.»
به گفتهی جمیله، اگر کورس خیاطی آنها تعطیل نمیشد، از لحاظ اقتصادی برای او و خانوادهاش منبع درآمد نسبتآ خوبی بود: «وقتی که فارغ میشدیم، قرار بود موسسه برای ما وسایل بدهد و ما کار کنیم، شاید بعد از آن یک کم درآمد پیدا میکردیم و اینقدر محتاج نمیبودیم.»
محمد* ۲۸ ساله، یکی از کارمندان پیشین این موسسه میگوید: «ما حدود ۱۰۰ تن از زنان را در بخش خیاطی پیشرفته آموزش میدادیم، تا آنها بتوانند انواع مختلف لباسها را بدوزند و از این طریق امرار معاش نمایند.»
به گفتهی محمد، برای زنان و دختران حرفهجو، علاوه بر آموختن حرفهی خیاطی، بخشهای سوادآموزی، تجارتهای کوچک، خدمات روحی و روانی، درس مهارتهای زندگی و معلومات بهداشتی نیز توسط آموزگاران موظفشده فراهم شده بود. این نهاد همزمان ماهانه ۸۵۰۰ افغانی به دانشآموزانش پول پرداخت میکرد.
محمد میافزاید، قرار بود در طول ۲۴ ماه، تمام ولسوالیهای دایکندی شامل این برنامه شود و آنها این برنامه را در هر شش ماه برای سه ولسوالی تطبیق میکردند.
محمد همچنان میگوید که تطبیق این پروژه از لحاظ اقتصادی برای مردم دایکندی بسیار حیاتی بود، زیرا مستفید شوندگان بعد از فراغت، میتوانستند عملاً وارد بازار کار شوند: «از همه ناامید کنندهتر این است که مستفید شوندگان ما کاملاً برای آیندهی خود برنامهریزی کرده بودند که وقتی پروژه تمام شد، چگونه کار کنند و مشکلات اقتصادی خانوادهی شان را رفع بسازند… غریب ره نه بزن نه بکش، نانش را ازش بگیر، او وقت خود به خود نابود میشه.»
ذاکره حبیبی* ۳۵ ساله یکی از کارمندان موسسهی کف(CAF) به رسانهی رخشانه میگوید، این موسسه نیز برای ۲۰۰ تن از زنان، آموزشگاههای فن و حرفه را فراهم کرده بود. به گفتهی ذاکره، زنان در بخشهای گلدوزی و خیاطی آموزش میدیدند.
او میافراید که از جملهی مستفید شوندگان بخش فن و حرفهی این موسسه، ۱۶۰ تن در بخش خیاطی و ۴۰ تن در بخش گلدوزی مصروف فراگیری مهارتهای آموزشی بودند: «متاسفانه تمام بخشهای آموزشی که موسسهی ما کار میکرد، بسته شد که این اقدام طالبان ضربهی جبرانناپذیر اقتصادی و روحی به زنان وارد کرده است.»
پس از سقوط نظام پیشین افغانستان توسط طالبان، فقر در تمام افغانستان، بهشمول ولایت دایکندی افزایش یافته و اکثر مردم این ولایت در فقر زندگی میکنند.
یادداشت: اسم تعدادی از مصاحبهشوندگان در این گزارش مستعار است.