این داستانها با مشارکت مرکز پولیتزر، مجله تایم و رسانهی رخشانه تهیه و منتشر شده است.
نویسنده: ایمی فریسرتمن
دوبلین، ایرلند؛ بصیره ۲۴ ساله، فعال حقوق جامعه دگرباشان افغانستان بود. در طول زندگی خود معتقد بود که غرب از او حمایت میکند. او جوانتر از آن است که حکومت دورهی قبلی طالبان را به یاد بیاورد. زمانی که نیروهای امریکایی به کشورش حمله کردند، او یک کودک نوپا بود. او با این باور بزرگ شد که تحصیل حق همه زنان و دختران است. دیپلوم دانشگاه و شهادتنامه مکتب او از با ارزشترین دارایی او هستند. بنابراین هنگامی که طالبان در ماه اگست گذشته به قدرت رسید، او به جنگ ادامه داد و در اعتراض به خیابانهای کابل آمد. او از چندین کشورغربی دعوتنامههایی دریافت کرد که به آنجا پناهنده شود؛ اما او نمیخواست افغانستان را ترک کند، کشوری که این همه به او خیلی چیزها داده بود. او میگوید: «من مطمئن بودم که جامعه بینالمللی ما را رها نخواهد کرد. اما من اشتباه میکردم.» او به زودی متوجه شد که زندگیاش در خطر است و قبل از رفتن به ایرلند، به مدت دو ماه زیر برقع پنهان شد.
او حالا در یک آپارتمان کوچک در دوبلین زندگی میکند و با آزادی تازه بدست آمدهاش، کلنجار میرود. مایکل مارتین، نخست وزیر ایرلند باری او را از نزدیک ملاقات کرد. او در عین حال با انزوا و ترس مواجه است، و به شرطی صحبت کرد که فقط از نام کوچکاش استفاده شود و نگران امنیت خانوادهاش در افغانستان بود. او حتی در دوبلین از سوء استفاده از سوی افغانها محتاط است. او از ایرلند مبارزه را برای آزادی افراد دیگرباشان چه در خانه و چه در سراسر جهان ادامه میدهد.
س: بیشتر از همه دلت برای چه در افغانستان تنگ شده است؟
ج: دلم برای اطفال افغانستان به خصوص ۱۰ خواهر زاده ام که سه پسر و هفت دختراند، تنگ شده. آنها فرزندان چهار خواهرم هستند. آنها به اینترنت دسترسی ندارند، بنابراین گاهی اوقات با یک کارت اعتباری با آنها تماس میگیرم. اطفال افغان واقعاً محروم هستند.
بعد از ترک افغانستان، خواب میبینم که هنوز در افغانستان هستم. در رویاهایم میدوم، اعتراض میکنم، هر شب آنجا هستم. گاهی خودم را بخاطر خروج و آمدن به اینجا سرزنش میکنم. اما بعد دیدم که از خارج از افغانستان میتوانم سختتر و موثرتر کار کنم. من دخترانی را میبینم که هنوز در افغانستان هستند و اینکه چگونه امید شان را از دست دادهاند. اما هنوز آن امید در قلب من وجود دارد.
س: چه چیزی شما را در مورد جایی که اکنون زندگی میکنید شگفت زده کرده است؟
ج: ایرلند بهشتی برای جامعه دیگرباشان است. و این جامعه توسط دولت حمایت میشود. فعالیت دیگرباشان در اینجا واقعا فعال و دوست داشتنی است. ما افراد دیگرباشان زیادی از سراسر جهان داریم که پناهجو و پناهنده هستند. آنها به اینجا آمدهاند تا خانهی آرام پیدا کنند و این واقعا شگفت انگیز است و مرا خوشحال میسازد.
س: برای آرامش خود چکارمیکنی؟
ج: من موسیقی گوش میدهم، مطالعه میکنم، آرایش میکنم، غذا می پزم و مینویسم. من عاشق آرایش کردن هستم چون به من اعتماد به نفس میدهد. من از تجربیاتم هم مینویسم، درباره اتفاقاتی که برایم افتاده است.
س: وقتی به آینده افغانستان فکر میکنید، چه چیزی به ذهنتان میرسد؟
ج: افغانستان قطعا بدتر و بدتر خواهد شد. فقر همهجا را فرا گرفته است. افغانستان نیز از تغییرات اقلیمی مانند سیل و زلزله رنج میبرد. هیچ حمایت بینالمللی در راه نیست، بنابراین، فقر روز به روز در حال افزایش است.
س:بیشتر اوقات چه غذایی در خانه میخورید؟
ج: من قابلی پلو میپزم. خوشبختانه دکانهای آسیایی زیادی در اینجا وجود دارد، بنابراین من میتوانم مواد اولیه مناسب را پیدا کنم.
س: دارایی مورد علاقه خود را که با خود دارید توصیف کنید. چرا اینقدر برای شما خاص است؟
ج: مهارتهای من مهمترین چیزهایی است که از افغانستان با خود آوردهام. مدرک دانشگاهیام برای من خیلی خاص است. من آن را در یک پوشه در چمدانم آوردم. من در سال ۲۰۱۸ با لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه بلخ فارغ التحصیل شدم. من دانشجوی فوق العاده خوبی بودم. هدف من کسب نمره ۱۰۰% در همه مضامین بود و تقریباً آن را انجام دادم. جوایز من، جایزه قهرمان آزادی من که سه روز قبل از فروپاشی کابل توسط مجمع سفید یا White Assembly به من داده شد، و جایزه نمونه بلخ سازمان ملل متحد من نیز خاص هستند.
س: یک کلمه را برای توصیف خود انتخاب کنید.
ج: من خودم را «سلطان» می نامم. من ترجیح میدهم یک رهبر باشم تا یک رییس. به همین دلیل من یک سلطان هستم. از کودکی تنها بودم که خودم از خود مراقبت میکردم. زندگی من امپراتوری من بوده است و همه را درست کردم.
س:وقتی به طالبان فکر میکنید چه کلمهای به ذهنتان میرسد؟
ج: ترور.
س: یک سال دیگر خودت را کجا میبینی؟
ج: من میخواهم به بلند بردن صدای زنان افغان و جامعه دیگرباشان از خانه، از طریق سازمان ما «افغان دگرباشان جنسی» ادامه دهم. من به وکالت خود ادامه خواهم داد.