اشاره: لاله عثمانی روز پنجم جولای ۲۰۱۷ در شهر هرات دست به یک اقدام هنجارشکنانه زد. او کارزار « نامم کجاست؟» را درشبکههای اجتماعی آغاز کرد. در ظرف سه سال این اقدام او منجر به فرصت تاریخی برای به رسمیت شناخته شدن هویت زنان در افغانستان شد. اقدامی که برای نسل نو افغانستان هیجان و برای بخش سنتی جامعه افغانستان خشم به بارآورد. آنچه درنهایت مهم بود، اتفاق افتاد. پارلمان افغانستان تغییری در قانون ایجاد کرد و برای اولین بار در تاریخ افغانستان، درج نام مادر در شناسنامه فرزند را به صورت اختیاری، تصویب کرد. اما با آمدن طالبان نه تنها این دست آورد از میان رفت، بلکه طالبان علاوه بر هویت ، حقوق زنان را به طور مطلق انکار کردند.
رسانهی رخشانه در این گفتوگو از لاله عثمانی پرسیده است که چه حسی دارد، چرا این وضعیت پیش آمد و کجای کار میلنگید، دلیل رویکرد زن ستیزانهی طالبان چیست و آیا همه چیز برای زنان افغانستان به پایان رسیده است؟
س: آیا زنان افغانستان به نقطه صفر بازگشتهاند؟
ج: اگر نقطهی صفر را بیست سال قبل که زنان از همه حقوق انساني خود محروم بودند و اجازه درس خواندن، کارکردن، ترک خانه بدون محرم و تعيين تكليف براي پوشش و نبود امکانات، به خصوص در بخش صحی و مرگو میر مادران را در نظر بگیریم، جواب بلي است. امروز نیز مانند قبل زنان خفقان را تجربه میکنند و با گذشت هر روز و وضع محدودیت جدید، بیشتر در فشار قرار میگیرند.
س: طالبان تا حالا محدودیتهای گستردهی علیه زنان وضع کردهاند، چه چیزی از این میان بیشتر شما را رنج میدهد؟
ج: معتقدم همه این محدودیتها، تلاش دوباره برای رساندن زنان به جایگاه فرودست است؛ جایگاهی که در طول بیست سال زنان با مبارزات نفسگیر و قربانیهای فروان آن را به چالش کشیده بودند. قطعأ تمام این محدودیتها من را متاسف میکند، اما متعجب نه، چون از طالب و تفکر طالبانی همین انتظار را داشتیم. برای همین بود که از آغاز گفتوگوهای صلح با راه اندازی هشتگها ، در رسانهها ، در خیابانها ، در نشستها فریاد زدیم ما به عقب برنمیگردیم. اما امروز به عقب برگشتیم و آنقدر محرومیت را تجربه میکنیم که نمیدانیم اول برای چه دردی رنج بکشیم و بعدآ مبارزه کنیم. قفس نامرئی جامعهی مردسالار به قفس مرئی و بسیار محکم که قابل دید و لمس است تبدیل شده است؛ اما در این میان، رنج بسته ماندن دروازههای مکاتب و سکوت مردم و جامعهی جهانی که هر روز سنگینتر میشود، بیشتر عذابم میدهد.
س: اعتراض شما عامل تغییر بزرگ در قانون ثبت احوال نفوس دولت قبلی افغانستان شد. اما با آمدن طالبان اینتغییر از میان رفت. از این تغییرات عمیق چه حسی دارید؟
ج: تیم کمپین نامم_کجاست آنچه را که به طول چهار سال مبارزه به دستآورده بود، دقیقآ چند روز قبل از اجرایی شدنش از دست داد. مثل همه دستآوردهای دیگری که در بدل خون و جان مبارزین به دست آمد. حس من حس آن کسی است که خرمناش سوخته است؛ اما زمین باقی است و من هم زنده .
س: شما دانش آموخته علوم دینی هستید. عمیقا باور دارید که هویت مستقل، حقوق اجتماعی- سیاسی زنان در اسلام به رسمیت شناخته شده، پس چرا طالبان تا این حد رویکرد زنستیزانه دارند؟
ج: آنچه که مشخص و ملموس است طالبان بر خلاف ادعای محکم شان، به اساس دین رفتار نمیکنند یا حد اقل در مسایلی که به نفع شان نیست از دین پیروی نمیکنند. مثلا مساله تحصیل که در قرآن بر هر مرد و زن فرض شده است یا مساله حجاب ، و یا استفاده از نام زنان که قرآن صراحتآ با آوردن سوره به نام حضرت مریم و فرض کردن ذکر نام زن در هنگام خطبه نکاح ( در صورت عدم ذکر نکاح درست نیست ) و همچنان در سنت که همسران پیامبر و دختران شان به نام خودشان یاد میشدند نه به نام همسر یا دختر پیامبر، مستقیمآ از هویت مستقل زنان حمایت کرده . معتقدم طالبان با تفسیر افراطی از دین و آمیختن فرهنگ و سنت جامعه -سنتی که گاهی حتی زورش بر دین هم میچربد – با دین پایههای حکمرانی شان را در یک جامعه سنتی که با تمام تلاشها هنوز هم آماده برای حضور طالبان بود، محکم میکنند.
س: در نزدیک به ۱۰ ماه گذشته طالبان بیشترین محدودیت را علیه زنان وضع کردهاند، در مقابل آیا فکر میکنید به اندازه لازم این سیاست طالبان به چالش کشیده شد است؟
از طرف زنان افغانستان که جان شان را کف دست شان گرفتند و چشم در چشم مرگ زندگی و آزادگی را فریاد زدند، بله. اما جامعه جهانی بر علاوه براین که این رویکرد طالبان را به چالش نکشیده، بلکه با سپردن یک کشور و سرنوشت یک ملت را به یکگروه تروریستی و پهن کردن فرش قرمز زیر پای شان و دعوت رسمی از آنها، به آنها غیر مستقیم رسمیت بخشیده است و در مقابل همهی اين جنايات و نسل كشي و فجايع كه در افغانستان جريان دارد با نشر يك پيام تقبيح بسنده ميكند.
س: دو سال قبل، وقت که مذاکرات صلح با طالبان جدی شد، همان زمان نگرانی وجود داشت که مبادا دستآوردهای زنان نادیده گرفته شود، آیا فکرش را میکردید که وضعیت تا این حد بد شود؟
ج: تا مدتها برای من شبیه کابوسی بود که هر چه تلاش میکردم نمیتوانستم بیدار شوم. برای هیچ کس قابل باور نبود؛ اما مبارزه درهمین روزها معنی میگیرد.
س: آیا در مذاکرات صلح امریکا با طالبان، به حفظ حقوق، دستآوردها و سرنوشت زنان اهمیتی داده نشد؟
ج: اهمیت داده نشد. ما هرچه را که به دستآورده بودیم، در یک چشم بهمزدن و نا باورانه به دلیل سیاست غلط آنها از دست دادیم.
س: شما وقتی کار زار « نامم کجاست؟» را راه اندازی کردید، سختی کار را به راه رفتن پای برهنه روی خارستانها تشبیه کردید، درحال که موانع نسبت به امروز بسیار کم بود، آیا هنوز امکان مبارزه وجود دارد؟
ج: من زندهام و این یعنی مبارزه ادامه دارد.
س: ادامه انکار هویت و حقوق زنان از طرف طالبان آیا منجر به حذف کامل زنان از فضای عمومی خواهدشد؟
ج: طالبان همان طالبان بیست سال قبل اند و تغییری نکردهاند. آنها همچنان درپی به حاشیه راندن و حذف کامل زنان هستند؛ اما زنان، زنان بیست سال قبل که آرزوهای شان را در کنج آشپزخانه دفن میکردند، نیستند. زنان امروز درس خواندند، تحصیل کردند، موفق شدند، جایزهی شجاعت بردند، در استیجهای بین المللی قدعلم کردند و آرزوهای بزرگ در سر پروارندند. این زنان به آشپزخانه بر نمیگردند، اجبار را نمیپذیرند زنان امروز شمشیر آب دیده میدان کارزاراند و این امید را در دل همه زنده نگهداشته است.
س: زمان که درج نام مادر در شناسنامه فرزندان در قانون – به صورت اختیاری – گنجانده شده، شما گفتید این تازه آغاز کار است و تا زمانی که حتی یک زن در افغانستان از هویتش محروم باشد به مبارزه ادامه میدهید، هنوز همین اعتقاد را دارید؟
ج: من برعلاوه تکرار آن حرف خود، همین جا به همه قول میدهم تا زمانی که با اولین تذکره با نام مادر و خندهی از روی رضایت عکسام را به اشتراک نگذاشتم از مبارزه دست نمیکشم حتی اگر در این راه تنها باشم.