دریا محبی، روزنامهنگار و پژوهشگر امور زنان
درآمد
بیشتر از دوسال از عمر گروه طالبان در افغانستان میگذرد و در این مدت این گروه همواره سعی و تلاش شان بر این بوده تا زنان و دختران افغانستان را از جامعه کنار بزنند. محدودیتهاییکه گروه طالبان بالای زنان و دختران این کشور وضع کردهاند، نشان میدهد که گروه طالبان به شدت مخالف حضور زنان و دختران در اجتماع هستند؛ چیزیکه واکنشهای گستردهی داخلی و خارجی را به همراه داشته است.
ساختار و نظم سیاسیای که گروه طالبان در دوسالواندی گذشته تعریف کردند، در قالب دولت مدرن و حتا پیشامدرن قابل تعریف و تبیین نیست و آنچه طالبان تعریف و برآن تعهد دارند، به هیولای سیاسی شباهت دارد که برای بقای خود تمام هنجارهای جامعهی مدرن و ارزشهای جهانشمول را زیر پا کرده است و برای هیچ نهادی نیز پاسخگو نیست. زن در ادبیات سیاسی طالبان بهعنوان تهدید تلقی میشود و به همین اساس، برای مهار آن، ابتداییترین حقوق زنان را که در اسلام سیاسی آنها به آن تاکید شده، گرفتهاند. با اینحال، مسالهی بنیادی در این نوشته، جایگاه زنان در اندیشهی سیاسی طالبان و رویکرد عملی این گروه در برابر زنان است.
زن در اندیشهی طالبان
در بیش از دوسالیکه گروه طالبان حاکمیت را در افغانستان به دست داشتند، با رفتارها و عملکردهای شان نشان دادهاند که فکر و اندیشهی آنها در برابر زنان و با نگرش زنستیزانه همراه بوده است. گروه طالبان با بیش از هشتاد فرمان که در برابر زنان صادر کردهاند، به وضاحت نشان دادهاند که این گروه بهدنبال حذف سیستماتیک و مطلق زنان از جامعه هستند.
از عمدهترین محدودیتهایی که این گروه بالای زنان و دختران وضع کردهاند، میتوانیم به موانعی از جمله، منع تحصیل دختران در مکتبها و دانشگاهها، منع کار زنان در ادارات دولتی و غیر دولتی و همچنان از بسته شدن آرایشگاههای زنانه نام برد؛ موضوعیکه به شدت روح زنان و دختران افغان را میآزارد و چهرهی افغانستان را در مجامع بینالمللی مخدوش کرده است. اندیشهی طالبان با هر پدیدهی مدرن و گرایشهای روشنگرایانه در تضاد است و تداوم این حکومت، بهمعنی فروپاشی همهی ساختارهای انسانی و اخلاقی است.
حذف زنان در سیستم سیاسی طالبان
همانطور که زنان و دختران از ادامهی تحصیل و کار محروم شدهاند، از سیستم سیاسی گروه طالبان نیز کنار زده شده و در انزوا قرار گرفتهاند. گروه طالبان در نخستین روزهای حاکمیت شان در افغانستان، وزارت امور زنان را حذف کرده و به جای آن، وزارت امر بهمعروف و نهی از منکر خود را بنیان گذاشتند.
همچنان، با آنکه بیش از دوسال از حاکمیت گروه طالبان میگذرد؛ اما این گروه نه تنها به زنان در ارگانهای مختلف دولتی اجازهی کار را ندادند، بلکه محدودیتهای بیشماری را در قسمت پوشش زنان صادر کرده و زندگی را برای زنان و دختران تبدیل به یک کابوس کردهاند. در دوسال پسین، شهروندان افغانستان بارها شاهد بودند که گروه طالبان در تمام محافل رسمی به زنان اجازهی شرکت را نداده و همواره خواستند زنان را از جامعهی سیاسی این کشور کنار بزنند.
دولتی بدون زنان
سوالی که همواره ذهن زنان در افغانستان و خارج از این کشور را مشغول کردهاست، این است که چرا گروه طالبان در تلاش این هستند که دولتی را بدون حضور زنان تشکیل بدهند؟ زنان نزدیک به نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند و چطور میشود که در دولت این کشور این جمعیت بزرگ را نادیده گرفت.
زنان در بیستسال گذشته در تمام بخشها در افغانستان تحصیل کرده و حضور پررنگ داشتهاند و اکنون که این گروه موفق شدند تا حاکمیت را در افغانستان به دست بگیرند، میخواهند که بیست سال تلاش و دستاورد زنان را نادیده گرفته و رقم بالایی از جمعیت افغانستان را نادیده بگیرند.
باید گفت، با آنکه مقامهای زیادی در جهان از گروه طالبان خواستهاند تا به زنان اجازهی حضور در اجتماع را بدهند تا زمینهی به رسمیتشناسی خود را مساعد بسازند؛ اما این گروه با نهایت دگماندیشی و افکار جامعهستیزانهی خود، همواره از جهانیان خواستهاند تا به مسایل داخلی افغانستان مداخله نکنند. بهرغم سیاستهای زنستیزانهی گروه طالبان در برابر زنان؛ اما جامعهی جهانی رویکرد شفاف و عملگرایانهی در برابر طالبان ندارند و تلاش میکنند که با این گروه تعامل کنند؛ چیزی که بهمعنی نادیدهگرفتن حقوق نیمی از جامعهی افغانستان است. حکومت بدون حضور زنان جامعه را بهسمت فضای مردسالار و اختناق سیاسی به پیش میبرد.
نتیجهگیری
برایند دوسالواندی حضور طالبان در افغانستان، بر محدودکردن زنان خلاصه میشود. اگر به بخش بزرگی از فرمانهای رهبر این گروه توجه شود، اکثرا به زنان و حذف آنان از جامعهی سیاسی اختصاص دارد. فرمانهایی که یکی از پس از دیگری زنان را از جامعه و سپهر سیاسی و عمومی به حاشیه کشانده است.
طالبان در تلاش هستند تا زنان را از بخشهای مختلف این کشور حذف کرده و در انزوا قرار بدهند و برای رسیدن به این هدف، دست به هرکاری از جمله، بازداشتهای خودسرانهی زنان و تهدید برای کنشگری سیاسی و مدنی میزنند. رفتارهای نامناسب این گروه در برابر زنان بهویژه زنان معترض، باعث شده تا رقم بالایی از زنان افغانستان را ترک کرده و در کشورهای همسایه از جمله ایران و پاکستان مهاجر شوند.
اگرچه در پرتو جهانبینی طالبانی، زنان از هیچ امتیازی برخوردار نیستند و آنان برای منزوی کردن هرچه بیشتر زنان تلاش میکنند؛ اما وجود رسانههای متعهد و چهرههای کنشگر زنان تلاشهای طالبان را با چالش مواجه کرده است و در کنار آن، اگر جامعهی جهانی به تعهدات خود در برابر زنان عمل کند، باید طالبان را برای پاسخگویی به میز مذاکره بکشاند تا زنان به حقوق و امتیازات انسانی خود دست پیدا کنند.