رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

زندگی در افغانستان بعد از یک سال از بازگشت دوباره طالبان؛ دختران را برای لب‌خندزدن شلاق می‌زنند

19 اسد 1401
زندگی در افغانستان بعد از یک سال از بازگشت دوباره طالبان؛ دختران را برای لب‌خندزدن شلاق می‌زنند

بی‌بی عایشه از کاکا و عمه‌‌اش در خانه‌های شان در روستای اسماعیل‌خیل دیدار می‌کند. در آن خانه، دو تن از اعضای خانواده او توسط حمله هوایی پیش از به دنیا آمدن بی‌بی عایشه کشته شده است. Photograph: Nanna Muus Steffensen/The Guardian

نویسنده: ایما گراهام – هاریسون از کابل

مترجم: علی‌دوست شهاب

مریم* نزدیک به مدت پایان صنف ششم در کابل است و این به معنی ختم دوران تحصیلی دختران زیر اداره رژیم طالبان‌ الی چند ماه دیگر است.

اما این دختر ۱۰ ساله، که نام‌اش را به دلیل افشا نه شدن هویت‌اش تغییر داده‌ایم، یک استراتیژی برای ماندن در مکتب برای یک سال دیگر دارد، چشمانش با رضایت می‌رقصند و نقشه‌اش را توضیح می‌دهد. «من مطمئین هستم که تعداد زیاد از سوالات را صحیح حل نکردم و تصمیم گرفته‌ام که ناکام بمانم تا صنف ششم را دوباره بخوانم».

افغانستان، کشوری که نزدیک به یک سال طالبان قدرت را در دست گرفته و با یک پیشرفت برق‌آسا، سریعاً کابل را تصرف نمود که حتی برای رهبران شان متعحب کننده بود.

جوانان روشن‌فکر کشور ذکاوت شان را برای خرابکاری خودی مورد استفاده قرار می‌دهد، چون این گروه سیستم پیچیده‌ای را ایجاد نموده است که بیشتر از موفقیت به آن‌ها امید می‌دهد.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

طالبان به کارمندان زن در شفاخانه‌های شهر کابل: حجاب کامل سیاه بپوشید

تراجنسیتی‌های هرات؛ زندگی در میان ترس از مرگ و گرسنگی

در کمپین‌های خود برای افغانستان و در گفت‌وگوهای بین‌المللی با ایالات متحده، طالبان تعهد بدون قید و شرط دادند که در مقابل نسخه کمی معتدل‌تر از افراط‌ گرایی خالصانه آن‌ها، حداقل صلح و ثبات را در کشور که دهه‌ها غذاب جنگ را تحمل نموده، تامین خواهد کرد.

نماینده طالبان در کنفرانس‌های بین‌المللی گفته است که زنان در چهارچوب قوانین اسلامی حق کار و تحصیل را دارند، و اقتصاد افغانستان در یک فضای عاری از جنگ ظرفیت رشد بیشتری را پیدا خواهد کرد. صدها هزار افغان از کشور فرار نموده و تعداد زیاد دیگر از کنار گذاشتن تفنگ ابراز امیدواری و استقبال کردند.

شرکت یک دختر در یک صنف مکتب مخفی در افغانستان.  Photograph: Nanna Muus Steffensen/The Guardian

بعد از حدود یک سال، آن چشم‌انداز به صورت فزاینده‌ی پوچ و میان‌تهی به نظر می‌رسد. صحبت کردن در مورد تغییرات متزلزل ماه اگست گذشته، طالبان را به قبل و بعد از «پیروزی» منسوب می‌کند.

افغان‌های فارسی زبان معمولی در شهر کابل در باره زندگی قبل و بعد از «سقوط یا فروپاشی» به گویش دری افغانستان، سکوت کرده است.

طالبان یک حکومت منزوی هستند که توسط هیچ کشوری و حتی متحدین سابق آن‌ها به رسمیت شناخته نه شده است. پذیرفتن آن‌ها توسط دوستان سابق شان، متحدان شان طور چشمگیری هفته گذشته زمانی آشکار شد که ایالات متحده رهبر القاعده را در شیرپور- قلب کابل از پا درآوردند.

گرچه قبل از آن، آن‌ها ماه‌ها را دور از توجه جامعه جهانی سپری کرده بودند. حمله رییس جمهور پوتین به اوکراین یک هدیه برای طالبان بود، توجه جامعه جهانی را از افغانستان دور ساخت و این گروه سیاست‌های افراطی خود را در پیش گرفت.

زنان نسبت به هر جای دیگر دنیا با محدودیت‌های بیشتری رو به رو گردیده، از تحصیلات متوسطه و به بالا محروم هستند و بیشتر آن‌ها خارج از سیستم مراقبت‌های بهداشتی و آموزشی کار نمی‌کنند. آن‌ها مجبورند برای همه سفرها به جز سفرهای کوتاه، یک مرد همراه با خود داشته باشند و در مکان‌های عمومی صورت خود را بپوشاند.

محدودیت‌ها به صورت متناوب اعمال می‌شوند؛ اما مشخصاً برای زنان فقیر و آسیب‌پذیر، از جمله زنان بدون سرپرست، ترس از اجرای آن به تنهای می‌تواند فلج کننده باشد.

فرخنده* ۱۶ ساله، که در ماه آینده مجبور است رفتن به مکتب را متوقف و با افسرده‌گی دست و پنجه نرم می‌کند، گفت: «تا حال من سه بار شاهد شلاق خوردن زنان توسط طالبان در بازار بوده‌ام. بعضی‌ها به دلیل پوشیدن شلوار که آنها فکر می‌کنند بسیار چسپ است، باید می‌دیدی که بعداً چقدر شکستند».

او افزود: «دیگر زمانی که دختران فقط بسیار بلند خندیدن و صحبت کردند شلاق زدند. بسیار طبیعی هستند زمانی که شما لباس و یا چیزهای دیگر خرید می‌کنید در باره آن باهم حرف می‌زنید».

وی مقررات و عبایی سیاه طالبان را برای مدت زیادی تجربه نکرده و خانواده‌ها توان خرید آن را ندارند.  فرخنده گفت: «از آن زمان به بعد رفتن به مدرسه (مکتب دینی) را متوقف کرده، این بهتر است که در خانه باشیم تا نزد این حیوان صفتان برویم.»

اعضای طالبان در محوطه بیرون ساختمان ولسوال ولسوالی جلریز با یک‌دیگر احوال‌پرسی می‌کند. Photograph: Nanna Muus Steffensen/The Guardian

فروپاشی اقتصاد

اقتصاد حداقل یک سوم سقوط کرده است، بعد از وضع تحریم‌های بین‌المللی بالای طالبان، تجارت کاهش یافته و کمک‌های که حکومت قبلی را سرپا نگهداشته بود دیگر خشکیده و یک گروه ستیزه‌جو که آمادگی کافی برای تغییر از مبارزه با شورش برای پیش‌برد یک حکومت را نداشت، در مدیریت کشور دچار مشکل شده است.

یک تجار بعد از مصادره شدن اموال و تعلیق شدن جوازهای کاری شان در چندین سکتور تقریبا ۵۰۰ نفر از کارمندان خویش را از کار برکنار نموده گفت: «به لحاظ سیاسی با حکومت قبلی کدام ارتباط نداشتیم؛ اما طالبان صرف به دلیل انجام کسب‌وکار ما در اینجا انتقام می‌گیرد».

او از روی‌کرد کوتاه مدت مقامات ناامید و همچنین سردرگم شده است، با وجود این‌که رژیم جدید با استفاده از تجارب شان می‌داند که آنها برای شان چقدر می‌تواند سودآور باشد؛ اما کسب‌وکار او تعطیل شده است.

او گفت: «من بیشتر از ۳ میلیون دالر “مالیات” طور اجباری قبل از به قدرت رسیدن برای شان پرداخت کرده ام. تعداد زیاد کسب‌وکارها از قبل فروپاشیده و اگر شرایط این‌گونه ادامه یابد تعداد بیشتری تعطیل خواهند شد».

رکود اقتصادی زندگی تجملی افراد ثروتمند پیشین را پایان داده؛ اما بسیاری از طبقه متوسط پیشین جامعه یک‌شبه به فقر و گرسنگی گرفتار شدند. حداقل نیمی از جمعیت اکنون به کمک‌های غذایی متکی هستند، در صورتی‌که به دست‌آورده بتواند.

سردار* و همسرش در چوکات نیروهای امنیتی حکومت پیشین وظیفه اجرا می‌کردند و درآمد کافی داشتند تا زمین خریداری و یک ساختمان در آن اعمار نمایند.  هردوی آن‌ها  از زمان به قدرت رسیدن طالبان از کار برکنار شده‌اند. در این روزها او در خانه می‌ماند و منحیث کارگر عادی کنار جاده منتظر دریافت کار است و خوش‌بخت خواهد بود که اگر در هفته یک روز در مقابل ۲۰۰ افغانی معادل(دو دالر) کار پیدا شود.  

سردار گفت: «من هرگز در طول زندگی‌ام این کار را انجام نداده بودم و به همین دلیل این برایم مشکل است، ولی من فامیل دارم که باید آن‌ها را حمایت کنم.»

سردار چهار کودک دارد و وابسته به او هستند. «قسم می‌خورم که فعلاً در خانه حتی یکهزار افغانی ندارم، مادرم مریضی شکر دارد و ما پول تداوی او را نداریم.»

گاهی اوقات رهبری جدید کشور به طرز خیره‌کننده‌ای نبست به این رنج بی‌رحمانه برخورد کرده و به افغان‌ها گفته که باید به خداوند اعتقاد داشته باشیم و از او بخواهیم که غذا بدهد، نه از حکومت. اما آن‌ها همچنان می‌داند که بحران‌ها اعتماد مردم نسبت به حکومت شان را ضعیف می‌سازد.

یک تحلیلگر افغان که با رهبری طالبان در ارتباط است و به شرط افشا نشدن نامش گفت: «آن‌ها{طالبان} در حال از دست دادن حمایت داخلی هستند و بسیاری از آن آگاه‌اند.»

طالبان همیشه با انتقال از اداره شورش روستایی غیر متمرکز به سمت تصرف اداره کابل مبارزه می‌کردند.

رحمان‌الله ۱۲ ساله، در خانه ولسوال جلریز ولایت میدان وردک برای کمک درخواست می‌دهد. پدر رحمان‌الله درست پس از به‌ دنیا آمدن او کشته شده و او به عنوان تنها فرزند خانواده مادر بیوه‌اش را تامین مخارج می‌کند. روی دیوار، طالبان نام واحد نظامی خود را نوشته‌اند.  Photograph: Nanna Muus Steffensen/The Guardian

یک منبع افغان که ارتباط نزدیک با طالبان دارد گفت: «پیش‌برد حکومت‌داری بزرگترین کابوس هستند که آن‌ها با آن رو‌ به‌رو است و از پیشرفت همه‌ای بخش‌ها آن‌ها غافیلگیر شده‌اند».

 او علاوه نمود که رهبری طالبان خالی از معلومات بودند و به پایتختی رسیدند که نسبت به شهر که در سال ۲۰۰۱ رها کرده بود، تغییر شکل داده بود. «طالبان به طور سنتی نیروهای روستایی هستند که به شهرها آمده است؛ اما درعوض ادغام ساختن خود شان، می‌خواهند که شهرها با آن‌ها متحد شوند، آن‌ها از ما می‌خواهد که خود را مانند آن‌ها بسازیم، اعتقادات و سرگرمی‌های خود را شبیه آن‌ها آماده کنیم».

نسل افغان‌های تحصیل کرده کاملاً فرار نموده و یا در جستجوی راه برای خارج رفتن است. لاعلاجی برای ترک وطن متعجب کننده نیست، با توجه به این‌که طالبان قتل‌های هدفمند خبرنگاران، فعالین مدنی و کارمندان حکومت را برای سال‌ها ادامه دادند. با توجه به کشتار وسیع و بی‌رحمانه، برخی می‌ترسیدند که طالبان به کابل حمله کنند و هرگز این اتفاق پیش‌نیامد، ده‌ها نفر به دلیل ارتباط با حکومت پیشین و نیروهای امنیتی به قتل رسیده است.

یک عضو پیشین امنیت ملی به خبرنگار گفت، روزی که طالبان به شهر وی رسید خودش را تسلیم نمود؛ اما به تعقیب آن زمانی که می‌خواست کار نماید، سه بار دستگیر شده است. حال به سختی او خانه‌اش را ترک می‌کند.

یک بانک‌دار که در ماه‌های بحرانی درگیر موضوع بودند به خبر نگار گفت: «فرار مغزها اداره کشور را حتی سخت‌تر نموده است. بانک مرکزی با تحریم‌ها و منجمد شدن ذخیره ارزی در مبارزه است و همچنان توانسته فقط کارمندان سطح میانی و پائین رتبه خود را نگهدارد، مدیران ارشد و با تجربه بانک به خارج از کشور فرار نموده است.»

یک ساحه که طالبان در آن موفقیت‌هایی را به دست‌آوردند، مبارزه با سطوح ناپسند اختلاس بود که حکومت ۲۰ سال گذشته را زخم خورده کرده بود؛ اما پیشرفت در آن ساحه کند است.

تجار افزود: «فساد مانند دوران {رییس جمهور پیشن غنی} بد نیست، زمانی که شما داخل یک اداره جهت انجام یک کار می‌شدید، همه از الف تا ی چیزی می‌خواستند. حالا چند نفر افراد محدود هستند اما در حال گسترش».

پرچمی که با گل رز، گل لاله و هواپیمای پرتاب کننده بمب نقاشی شده است بر روی خوشه کوچکی از قبرها در روستای اسماعیل‌خیل به اهتزاز در می‌آید. عکس: Nanna Muus Steffensen/The Guardian

به زحمت حدود یک ساعت رانندگی میان نخلستان‌های سیب درروستای اسماعیل‌خیل واقع در جنوب غربی کابل، یک پرچم با گل سرخ نقاشی شده، یک هواپیما بمب‌ها را روی یک خوشه کوچک از قبر رها می‌کند.

سمت راست یک خانه ویرانه و خالی از سکنه هستند که ۱۴ سال قبل، حداقل هشت زن و طفل توسط یک حمله هوایی کشته شدند. آنها در کنار خانه‌ای شان دفن شده است.

سمت چپ، حاجی یحیی ۶۶ ساله همراه با خانم و یک خواهرزاده‌اش در خانه‌ای که متصل به خرابه است تا حال زندگی می‌کند، جای که توسط بمب دومی تخریب و در آن عروس و نواسه‌اش کشته شدند.

 آن‌ها هر گز از نیروهای امریکایی جبران خساره جهت بازسازی خانه‌های شان دریافت نکرده‌اند و در آنجا ‌ماندند به دلیل این‌که هیچ جایی برای رفتن نداشتند.

باشندگان محل می‌گویند که تنها همان حملات هوایی بودند که در این ساحه کشاورزی (مسکونی) فرود آمد؛ اما بیشتر از یک دهه است که این منطقه تحت تاثیر مرگ و خشونت قرار گرفته طوری که قوای خارجی و حکومت با هلی‌کوپترها به زمین نشسته و به سمت خانه‌ها یورش می‌برد.

عین‌الله ۵۳ ساله گفت: «ما در این منطقه چهار قبرستانی داریم. ۲۰ سال قبل تنها یک مکان وجود داشت. یک مؤسسه خیریه اخیراً به قریه آمده بود و به دنبال اطفال یتیم بود که مواد غذایی کمک کند و به مشکل خانه‌ای پیدا می‌شد که حداقل بدون یک طفل یتیم باشد».

هر مرد که توسط خبرنگاران مصاحبه می‌شد، (زنان به ندرت با بیگانه‌ها در جامعه سنتی روستایی صحبت می‌کند) داستان‌های دلخراش بابت از دست دادن برادر، بچه کاکا و کاکا داشت، در جریان این حملات در مقابل کودکان شان اعدام نیز صورت گرفته است.

حملات شبانه و تلفات غیر نظامیان دلایل مهم برای سربازگیری بودند و نیز یک دلیل که غرب و متحدین شان در جنگ شکست خوردند.

محمد حبیب ۲۶ گفت: «افراد بی‌شمار به دلیل درد این‌گونه حوادث به طالبان پیوستند. اگر پدر و یا پسر پیش چشمان تان کشته شوند، آیا شما نمی‌خواهید که انتقام بگرید؟ راه رسیدن به آن، پیوستن به طالبان بود. وقتی مردم شب هنگام صدای هلی کوپترها را می‌شنیدند وضو می‌گرفتند، تا حداقل پاک بمیرند و لباس می‌پوشیدند تا جنازه‌های شان آبرومندانه شوند».

مولوی جنت گل، که در جریان جنگ امریکا در افغانستان بر اثر انفجار ماین مجروح شده بود، برای درخواست کمک به محوطه ولسوال ولسوالی جلریز آمده است.Photograph: Nanna Muus Steffensen/The Guardian

مانند این در نقاطی از کشور، بعد از یک و یا حتی دو دهه، بالاخره اسلحه کنار گذاشته شد و زندگی به حالت عادی برگشتند. مکتب در بعضی از ولسوالی‌های جنوبی هلمند و کندهار در حال بازگشایی هستند که قبلاً در اثر تهدیدات امنیتی به شمول هراس از طالبان، آموزش ناممکن بود.

اما مکان‌هایی نیز وجود دارند که در طول دو دهه گذشته آرام بودند و اکنون تحت تأثیر خشونت و سوء استفاده قرار گرفته‌اند، به شمول قتل‌عام غیر نظامیان، حملات شبانه، غارت و ساختن قرارگاه نظامی از زیربناهای عامه مانند کلینیک‌ها و مکاتب.

از ولایت‌های شمالی پنچشیر، بغلان و بلخاب در ولایت مرکزی سرپل، ویدیوها و گزارش‌ها از جنایاتی مانند آنچه که زمانی به طالبان دامن می‌زد، منتشر می‌شود. غیر نظامیان کشته شده‌اند، مکاتب به عنوان پایگاه‌های نظامی استفاده می‌شوند، مساجد هتک حرمت شده و به خانه‌ها یورش می‌برند.

خشونت در سراسر کشور در حال گسترش است، یا دور جدیدی از جنگ‌ داخلی که با تهاجم شوری در ۱۹۷۸ آغاز شد در حال حاضر غیر ممکن به نظر می‌رسد؛ اما بسیاری ۲۱ سال قبل همین احساس را داشتند.

ایالات متحده متقاعد شده بود که پیروزی نظامی در سال ۲۰۰۱ به این معنی است که می‌تواند اراده سیاسی خود را بر کشور چند ملیتی و قبیله‌ای تحمیل کند، جایی که افراط گرایان ریاضت طلب یک حوزه انتخاباتی واقعی داشتند.

جولیان لیزلی و کریس جوهن‌سون در یک کتاب سال ۲۰۰۴ تحت عنوان، افغانستان: سراب صلح نوشت: «این تصور که جنبش طالبان می‌تواند توسط ارتش ایالات متحده از بین برود، ممکن است یک مورد دیگر از افکار واهی باشد». تحلیل حیرت‌انگیز پیشگویانه آن‌ها در زمان انتشار کتاب طور گسترده به عنوان غم‌انگیز و دور از دسترس رد شد، حالا ممکن است طالبان همان اشتباه را تکرار کنند، اشتباه گرفتن پیروزی نظامی با یک مأموریت سیاسی برای اداره یک کشور چند ملیتی.

یک کارشناس افغان گفت: «طالبان از طالبان نمایندگی می‌کند، نه از افغانستان. نیمی از جمعیت در ۹ ماه گذشته اصلاً در حکومت نمایندگی نداشتند».

 همانطور که در سال ۲۰۰۱، تمام جوامع قومی، مذهبی و فرهنگی از حکومتی که تقریباً به طور کامل تحت سلطه تندروهای طالبان پشتون بود، کنار گذاشته شدند.

گروه های که تاریخچه‌ای طولانی جنگ را دارد و اگر طالبان نتواند بحران‌های سیاسی و اقتصادی کشور را حل کند، ممکن است به راحتی متقاعد شود که دوباره اسلحه را بردارد.

یک کهنه سرباز که چندین جنگ‌های داخلی افغانتسان را خود شاهد بوده، گفت: «تنها ۲ درصد افغان‌ها بالای ۶۰ سال و ۴۵ درصد زیر سن ۱۴ سال هستند. به یک پسر ۱۰۰ دالر و یک کلاشینکف بدهید و شما یک جنگ‌جو دارید. ما با بمب‌های ساعتی انسانی زندگی می‌کنیم. آنها با اسلحه بزرگ می‌شوند و ضرورت به آموزش دو هفته‌ای ندارد. یک ساعت کافی خواهد بود.»

*نام‌ها تغییر کرده است.

منبع: روزنامه گاردین

بازنشر: رسانه‌ی رخشانه

برچسب ها: افغانستانبازگشت دوباره طالباندختران افغانستانشلاق طالبان
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

هنر به رسم اعتراض

11 دلو 1401
هنر به رسم اعتراض

بعداز سقوط دولت جمهوری و روی کار آمدن گروه طالبان در افغانستان؛ ذهن اکثر مردم به روزگاری کشانیده می‌شود که...

بیشتر بخوانید

تراجنسیتی‌های هرات؛ زندگی در میان ترس از مرگ و گرسنگی

11 دلو 1401
تراجنسیتی‌های هرات؛ زندگی در میان ترس از مرگ و گرسنگی

از ترس طالبان و افشا شدن هویت‌اش، با نام خانوادگی یعقوبی با رسانه‌ی رخشانه صحبت می‌‌کند. یعقوبی یکی از ده‌ها...

بیشتر بخوانید

طالبان خوابگاه دخترانه‌ی انستیتوت «فیض‌محمد کاتب» ولسوالی جاغوری را به پایگاه نظامی تبدیل کرده‌اند

9 دلو 1401
طالبان خوابگاه دخترانه‌ی انستیتوت «فیض‌محمد کاتب» ولسوالی جاغوری را به پایگاه نظامی تبدیل کرده‌اند

منابع معتبر از ولسوالی جاغوری ولایت غزنی به رسانه‌ی رخشانه گفته‌اند که بیش‌تر از یک‌سال است که شماری از جنگجویان...

بیشتر بخوانید

شب‌های نحس؛ روایتی از چهار شب در بند طالبان

9 دلو 1401
شب‌های نحس؛ روایتی از چهار شب در بند طالبان

هوای تابستان خیلی گرم بود. آن هم تابستان سوزناک مزارشریف. تمام مردم در فضای خفقان به‌ سر می‌بردند؛ با روحیه‌های...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.