زیبا بلخی
رنج معلولیت، طرد شدن از جامعه، نگاهها، رفتارها و حرفهای تحقیرآمیز مردم از یک سو، باز ماندن از کار و تحصیل و خانهنشینی اجباری پس از روی کارآمدن حکومت طالبان از سوی دیگر، کام زنان و دختران دارای معلولیت جسمی را در ولایت بلخ تلخ کرده است.
زنان و دختران دارای معلولیت جسمی که در این گزارش با آنها صحبت شده، گفتهاند که افسردگی شدید گرفتهاند و از مشکلات روحی و روانی رنج میبرند. به درخواست کسانی که در این گزارش با آنها صحبت شده نامها مستعار آمده است.
شمیلا ۲۶ ساله دانشجوی خبرنگاری در دانشگاه بلخ بود که طالبان افغانستان را گرفتند. حدود یک و نیم سال از حاکمیت طالبان گذشته بود که نوبت به بسته شدن دروازه دانشگاهها بهروی دختران رسید. آن زمان شمیلا ترم ششم دانشگاه بود.
به گفتهی شمیلا از آن زمان نه امیدی برای زندگی دارد و نه راهی برای رسیدن به آرزوهایش: «کسانی که مثل من معلول هستند تنها امیدشان به زندگی، تحصیل و کار کردن بود؛ چون ما بخاطر معلولیت بسیار با مشکلات روحی و روانی روبرو هستیم اما فعلا طالبان همین یک امید را هم از ما گرفتهاند. بسیار حالت روحیام خراب است حتا حوصله صحبت کردن با کسی را ندارم.»
به گفتهی شمیلا، فعالیت انجمن زنان دارای معلولیت جسمی در ولایت بلخ به دستور طالبان متوقف شده است. شمیلا یکی از اعضای فعال این انجمن بود و برای حقوق افراد دارای معلولیت دادخواهی میکرد. او گفته، با توقف کار این انجمن، به طور مطلق در خانه زندانی شده است: «انجمن زنان دارای معلولیت فعالیتشان متوقف شده است، چون همهشان دختر خانمها بودند. در هر انجمن دیگر شامل انجمن ناشنوایان، نابینایان، انجمن غازیان دخترها بود قبلا، اما فعلن هیچ دختری نیست و فقط آقایان فعالیت دارند.»
شمیلا میگوید، برخی از این انجمنها برای اعضای خود ماهانه مبلغی را به عنوان مدد معاش میدادند که حالا خبری از آن نیست: «در یکی از انجمنهایی که بودم ۲۵۰۰افغانی برایم میداد که حداقل بسیار کم از نیازهای من را رفع میکرد. معلولین هم به کار و پول نیاز دارند. برای معلولین دوا کار است، قالب و کرمچ کار است و تمام اینها با پیسه (پول) میشود و در این بخش معلولین بسیار با مشکلات روبر هستند…از اینکه کار کردن ما را طالبان منع کردند و از تحصیل ماندیم خود را بار دوش خانواده احساس میکنم و این بسیار رنجآور است.»
از شدت سوختگی به آسانی میتوان استخوانهای پایش را دید. از قسمت زانو نمیتواند پایش را حرکت دهد. این مشکل باعث شده است تا او به دشواری بنشیند، بایستد و راه برود.
شمیلا ۲۲سال قبل در اثر اصابت یک راکت به خانهی آنها پای راستاش آسیب جدی دید و دچار معلولیت شد. شمیلا در آن زمان شش سال داشت: «همگی د زیر خانه بودند، من د خانهی بالا خواب بودم. به گفته فامیلم بخاطر راکت آتش سوزی شد و من جایی که خواب بودم نزدیک آتش سوزی بودم تا که از زیرخانه آنها آمدند وقت من آسیب دیده بودم. در حالت جنگ، من را در شفاخانه برده نمیتوانستند و با وجود آسیب زیاد، در خانه نگاه کردند در خانه تداوی کردند. دوایی که برای سوختگی بود خودسرانه استفاده میکردند. تا که وضعیت خوب شد بعد از آن، مرا شفاخانه بردند ولی دیگر گپ از گپ گذشته بود.»
به خاطر سوختگی زیاد، یک پای شمیلا دچار انحراف و کوتاهتر شده است.
سالها جنگ در افغانستان شمار زیادی معلول بهجا گذاشته است. براساس آمار قبلی کمیته بینالمللی صلیب سرخ در افغانستان بیشتر از یک میلیون نفر از یک نوع معلولیت رنج میبرند و ده درصد افراد دارای معلولیت کسانی هستند که از جراحتهای مرتبط به جنگ رنج میبرند.
روی کارآمدن حکومت طالبان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ بیشتر از هر قشری زندگی معلولین را با دشواریهای زیادی روبرو کرده است.
در کنار منع کار و تحصیل زنان و دختران معلول، توقف فعالیت کمیته سویدن در افغانستان و کاهش معاشات افراد دارای معلولیت از سوی طالبان از مشکلات دیگری است که زندگی معلولین را به هم ریخته است.
گروه طالبان در ماه سرطان سال گذشته(۱۴۰۲) در واکنش به آتش کشیدن شدن قرآن در سویدن تمام فعالیتهای این کشور در افغانستان را متوقف کردهاند که در اثر آن فعالیت کمیته سویدن نیز متوقف شده است.
شمیلا پیش از توقف فعالیت کمیته سویدن در افغانستان از سوی این کمیته قالب و کرمچ مخصوص برای پاهایش دریافت میکرد؛ اما به گفتهی خودش در حالی که کرمچهایش فرسوده و تکه و پاره شده اما هیچ نهاد فعال در بخش معلولین حاضر نیست به او کمک کند.
به گفتهی شمیلا: «فعلن بسیار کرمچم وضعیتش خراب است چون وقتی جور کرده بودم که دولت سابق در حال سقوط بود. حالی سه سال می شود از همان استفاده میکنم. بسیار وضعیتش خراب است. کمیته سویدن فعلن بند است حیران ماندیم چی کنم. وقتی صلیب سرخ میروم میگوید که کارت تو از کمیته سویدن است ما اجازه نداریم کارهای تو را پیش ببریم. با این کرمچ کهنه به عذاب هستم. بدون این کرمچ داکترها من را گفتن نگرد چون د کمرت ضرر دارد.»
کاهش مدد معاش افراد دارای معلولیت از سوی طالبان از مشکلات دیگری است که شمیلا به آن اشاره میکند. او میگوید تا پیش از روی کارآمدن حکومت طالبان سالانه ۳۶هزار افغانی معاش دریافت میکرد، اما گروه طالبان این مقدار را به ۲۴هزار افغانی کاهش دادند: «معاشم را که در گذشته ماهوار سه هزار و در یک سال ۳۶هزار میشد به دو هزار رساندند یعنی سال ۲۴هزار، بسیار کم کردند. دلیلش نامعلوم است من وقتی پرسیدم چرا این قسم شده، هیچ جوابی ندادند.»
از نظر شمیلا افراد دارای معلولیت به طور کل و به صورت ویژه زنان و دختران دارای معلولیت جسمی، کاملا فراموش شدهاند. او میگوید، هیچ فرصتی برای این قشر وجود ندارد و حتا دسترسی به مشاروه روانی هم ندارند: «اقتصاد ما معلولین ضعیف است توان مراجعه کردن به روانشناس را نداریم، برای ما تریننگهای روانشناسی دایر بکنند، ما هم به این قسم برنامهها نیاز داریم.»
پیش از این انستیتوت صلح ایالات متحده امریکا گفته بود بازگشت طالبان به قدرت، باعث شده است که زنان معلول نیز درآمد خود را از دست بدهند.
این انستیتوت در ماه حوت سال گذشته(۱۴۰۲) با نشر گزارشی زیرنام چالشهای پیشروی افغانهای دارای معلولیت، گفته که این ممنوعیت همراه با نبود برنامه حمایتی جامع ازمعلولان، بسیاری از زنان معلول را مجبور کرده تا به گدایی در جادهها رو آورند.
گزارش انستیتوت صلح ایالات متحده امریکا میافزاید که زنان معلول بهویژه با تبعیض، انزوا، توهین و تحقیر شدید در جامعه افغانستان مواجه میشوند که این مسئله منجر به افزایش اضطراب و افسردگی شده است.
گفته میشود ۴۱ درصد از افراد دارای معلولیت در افغانستان، زنان هستند.
شکیبا ۳۰ساله از زمانی که خود را شناخته با رنج معلولیت زیسته است: «معلولیت من فیزیکی و از نوع پولیو در ناحیه پاهایم است. من زمان جنگ و ناامنی بخاطر عدم دسترسی به خدمات صحی مخصوصا واکسن پولیو معلول شدم و از یک سالگی به این مشکل دچار شدهام.»
شکیبا تحصیلاتاش را در مقطع ماستری رشته جزا و جرمشناسی در دانشگاه کابل تمام کرده و قبل از طالبان به عنوان دادستان در اداره عالی دادستانی کشور فعالیت میکرد.
او که قریب به سه سال است که خانهنشین شده است، میگوید با روی کارآمدن طالبان امیدش به زندگی را از دست داده و افسرده شده است: «خانه نشینی اجباری برای من مملو از یاس و ناامیدی است. فشارهای اجتماعی، اقتصادی سبب شده است گوشهنشین و منزوی شوم. احساس میکنم فردایی وجود ندارد و همه دریچهها به روی زنان بسته است. فعلا روزهایم پر از دغدغههای فکری در مورد اینکه آینده ام چی خواهد شد، میگذرد و کاری جز خانهنشینی بیمفهوم ندارم. بعضا کوشش میکنم مطالعه کنم، با دوستانم صحبت و همنشینی داشته باشم ولی این همه فقط یک تلاش برای زنده ماندن است.»
شکیبا میگوید، دستکم قبل از طالبان افراد دارای معلولیت سهم سه درصدی در ادارههای دولتی داشت و نگاه جامعه به آنها به بدی امروز نبود: «معلولین بیشتر دچار صدمات روحی و روانی شدهاند، زیرا با سخت شدن شرایط معلولین بیشتر مورد بیمهری، تحقیر و بیتوجهی از سوی خانوادهها قرار میگیرند. خواست من این است که معلولین را بیاد داشته باشند. نباید فراموش کنند افغانستان کشوریست که شاید بیشترین آمار معلولین را در جهان دارا باشد و این مسوولیت نهادهای حامی حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی است که برای ایجاد فضای بهتر برای معلولین برنامههای عملی داشته باشند. از رفع مشکلات اقتصادی معلولین گرفته تا مشکلات روانی و شغلی معلولین همه و همه باید در محراق توجه این سازمانها قرار داشته باشد.»
مهتاب(مستعار) ۲۹ساله نیز از دختران معلول در ولایت بلخ است. او ۱۶ساله بود که به دلیل افتادن از بام خانه از ناحیه کمر به پایین فلج شده است. او از دانشکده اداره و پالیسی عامه دانشگاه بلخ فارغ گردیده است و تا قبل از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در یکی از نهادهای دولتی کارمند بود. او به دلیل مسائل امنیتی دوست ندارد نام ادارهای که در آن کار میکرد در گزارش ذکر گردد.
پس از این که زنان توسط طالبان از کار در ادارات دولتی منع شدند، مهتاب بیکار شد؛ اما دست از تلاش برنداشت. او میگوید بارها در مکاتب دولتی و شخصی در شهر مزارشریف درخواست کار داده اما به دلیل معلولیتاش هیچ جایی تاکنون حاضر نشده او را استخدام کند: «در دوران امارت کلن معلولین به باد فراموشی سپرده شدند. زمانی که بیکار شدم بسیار روحیهام خراب شد و بخاطر اینکه در خانه بیکار نباشم و افسرده نشوم خیاطی را شروع کردم فعلن مصروف همین خیاطی هستم و لباسهای مردم را میدوزم.»
به گفتهی مهتاب پس از قدرتگیری طالبان در افغانستان حتا رفتار تبعیضآمیز مردم نسبت به معلولین افزایش پیدا کرده است: «متاسفانه در دوران امارت فعالیتی نیست. اکثر دوستهای ما خانهنشین شدند. نگاههای تبعیضآمیز به معلولین خیلی زیاد شده نسبت به جمهوریت. دوره جمهوریت وقتی به جامعه میبرآمدیم مثلن پولیس و مردم به معلولین کمک میکردند. اگر معلولین را میدیدند از جایی تیر شده نمیتوانستند، برایشان کمک میکردند. اما متاسفانه خودم در دوران امارت یک چند جایی رفتیم، مردم روحیهشان را از دست دادهاند و به معلولین کمکی نمیکنند. عساکر امارت خو اصلا توجه نمیکنند. یک نوع نگاه تبعیضآمیز به معلولین دارند.»