محمد
مارینا سادات، دختری جوان و پرشور که در ماه جدی سال گذشته قربانی جنایتی وحشتناک شد. او توسط ماموران امر به معروف طالبان از ساحهی دشت برچی به اتهام «بدحجابی» بازداشت شد و ۲۰ روز بعد از بازداشت، جنازهاش از داخل جوی آبی در ولسوالی پغمان کابل، پیدا شد.
دستکم دو منبع مطلع و نزدیک این موضوع را در صحبت با رسانهی رخشانه تایید کردهاند. منابع ادعا میکنند که مارینا توسط افراد طالبان شکنجه و آزار جنسی شده و سپس به قتل رسیده است.
آنها میگویند که طالبان برای پوشاندن ردپای این جنایت، جسد او را داخل کیسهای گذاشته، به ولسوالی پغمان منتقل کرده و در یک جوی آب انداختهاند.
یکی از این منابع گفته است، پدر و مادر مارینا پس از گذشت چهار ماه از قتل دخترشان همچنان در بازداشت طالبان به سر میبرند و از وضعیت و سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست. بر اساس اطلاعات نزدیکان خانوادهی سادات، پدر و مادر مارینا چند روز بعد از پیدا شدن جسد دخترشان بازداشت شدند. سه برادر و یک خواهر مارینا نیز به دلیل ترس از طالبان مخفیانه زندگی میکنند.
مارینای ۲۳ ساله دانشجوی سمستر دوم دانشکدهی کامپیوتر ساینس دانشگاه کابل بود که طالبان دانشگاهها را بهروی دختران بستند. او در اعتراضات زنان و دختران علیه ممنوعیت تحصیل شرکت کرده و باری مورد لتوکوب نیروهای طالبان قرار گرفته بود. با بسته شدن دانشگاهها، مارینا تصمیم گرفت به تحصیل در رشتهی نسایی ولادی در انستیتوت فارابی شهر کابل ادامه دهد. او در این رشته شروع به یادگیری کرد؛ اما درست زمانی که دورهی ستاژ خود را میگذراند و همزمان در شفاخانههای «دارالصحت و دارالسلام» در ساحهی کمپنی شهر کابل بهعنوان کارآموز کار میکرد؛ توسط طالبان به اتهام «بد حجابی» بازداشت و سپس به قتل رسید.
شرح ماجرا
صبح روز چهارشنبه، ۲۹ قوس ۱۴۰۲، مارینا و برادرش عبدالله* باهم از خانه بیرون شدند. مارینا قصد داشت به انستیتوت فارابی برود و عبدالله نیز برای آمادگی آزمون کانکور به مرکز آموزشی کوثر میرفت. مارینا در ایستگاه نانوایی از برادرش جدا شده و به گفتهی منبع که به شرط محفوظ ماندن هویتش صحبت کرده، دقایقی بعد، ساعت ۹:۳۰ صبح توسط ماموران امر به معروف طالبان بازداشت شده است.
تصویر آیدی کارت مارینا از انستیستوت فارابی. عکس: ارسالی به رسانهی رخشانه
چون مارینا روزهای چهار شنبه برنامه ستاژ نداشت، معمولا زودتر به خانه برمیگشت. اما این چهارشنبه دیر کرده بود. نگرانی خانوادهاش از همینجا آغاز شد. برادرش پس از بازگشت به خانه با همصنفیها و مدیریت انستیتوت فارابی و شفاخانههایی که مارینا در آنها کارآموزی میکرد تماس گرفت؛ اما همه گفتند که مارینا آن روز غایب بوده است.
خانوادهی مارینا پس از جستجوی زیاد مطمئن شدند که او توسط ماموران امر به معروف به اتهام «بد حجابی» بازداشت شده است. آنها به حوزهی مربوطه مراجعه کردند، اما جوابی نگرفتند. روز بعد نیز به ارگانهای امنیتی طالبان مراجعه کردند، ولی همچنان سرنخی از مارینا نیافتند.
در نهایت، پس از دو هفته جستجو به وزارت امر به معروف طالبان رفتند. در آنجا، زنان و دختران زیادی بودند که بسیاری از آنها لتوکوب و شکنجه شده بودند. یک دختر از بستگان خانوادهی سادات که او نیز توسط طالبان بازداشت و در آنجا زندانی بود، گفته بود که مارینا یک هفته در آنجا زندانی بوده و بعد از چند روز از آنجا به جای دیگری منتقل شده است.
تصویر از جسد مارینا. عکس: ارسالی به رسانهی رخشانه
پایان تلخ
به گفتهی منبع، دقیقا ۲۲ روز بعد از ناپدید شدن مارینا، روز چهارشنبه (۲۰ جدی) جسدش از یک جوی آب در «چوک ارغندی» از مربوطات ولسوالی پغمان کابل پیدا شد.
وکیل گذر با خانوادهی مارینا تماس گرفته و به آنها گفته بود که ممکن است دخترشان در ولسوالی پغمان در زندان طالبان باشد. منبع میگوید، وکیل گذر از قضیه مطلع بود و به دلیل این که خانوادهی مارینا وحشت نکنند مستقیم به آنها نگفته بود که جسد دخترشان پیدا شده است.
وقتی پدر، مادر و دو برادر مارینا به پغمان رفتند، طالبان جنازهی او را نشان دادند. مارینا بهصورت بیرحمانهای شکنجه و لتوکوب شده و آثار خفگی نیز دور گردنش دیده میشد. منبع نزدیک به خانواده مارینا میگوید که او طوری شکنجه شده بود که اصلا قابل شناسایی نبود. در نهایت برادرش عبدالله از رنگ لباسش، مارینا را شناخت. مارینا وقتی از خانه بیرون شد، حجاب عربی سیاه با نقشهای طلاییرنگ و چادر جگری گلدار و کفش نخی سفید پوشیده بود.
پدر و مادرش شوکه شده بودند و اصلا نمیتوانستند حرف بزنند. هردو از دیدن جنازهی مارینا از هوش رفته بودند. برادر ۱۶ سالهی مارینا هم از دیدن این صحنه بهشدت ترسیده بود و در آن لحظه یکسره فریاد میزده است. در این میان، تنها عبدالله ۱۸ ساله، برادر بزرگتر مارینا سعی میکرد روحیهی خود را از دست ندهد. کنترل از دست عبدالله خارج شده بود. اما او تلاش میکرد پدر، مادر و برادرش را آرام کند.
خانوادهی مارینا، از جمله عبدالله، پی برده بودند اگر حرفی بزنند که به میل طالبان نباشد، همهی اعضای خانواده را سر به نیست میکنند. به همین دلیل مجبور شدند در آن لحظه واکنشی علیه طالبان نشان ندهند. طالبان هم اجازه ندادند که جسد مارینا در طب عدلی مورد بررسی قرار بگیرد و به خانوادهاش گوشزد کردند که هر چه زودتر جنازه را دفن کنند.
خانوادهی مارینا جنازهی دخترشان را بعد از ظهر همان روز به مسجد «امام رضا» در «سپینکلی» از مربوطات «خوشحال خان مینه» شهر کابل انتقال داده و دفن کردند و در (۲۴ جدی) در مسجد قرآن و عترت در دشت برچی برای او مراسم ختم و فاتحهگیری برگزار کردند.
در اطلاعیهای که خانواده سادات برای مراسم فاتحه دخترشان نشر کرده بودند، از دخترشان با عنوان «شهیده» یاد کردهاند. اما جزئیات از حادثه در این اطلاعیه نیامده است.
بررسیهای رسانهی رخشانه نشان میدهد که افراد زیادی از این قضیه آگاهاند، اما کسی از ترس طالبان حاضر نشد در این مورد صحبت کند. طالبان در مورد این رویداد چیزی نگفتهاند. اما این گروه بدرفتاری با زنان زندانی را همواره رد کردهاست.
چند روزی از این ماجرا گذشت و زمانیکه خانوادهی مارینا بهخصوص پدر و مادرش اندکی سر حال شدند، به وزارت امر به معروف طالبان رفتند و از این گروه خواستار عدالت شدند. آنها به طالبان گفتند: «دختر ما حجاباش مناسب بود. جرمی هم نکرده بود. این اوج بیعدالتی است که دختر ما را بدون دلیلی اختطاف، شکنجه و لتوکوب کنید، به قتل برسانید و جنازهاش را به دریا بندازید». اما طالبان در پاسخ آنها را به مرگ تهدید کرده و گفته بودند که «با شما لحاظ نداریم»
خانوادهی مارینا پس از تهدید طالبان ناامیدانه به خانه بازگشتند و سپس به توصیهی همسایههای خود محل زندگیشان را تغییر دادند. چند روز بعد، طالبان به خانهی سابق آنها هجوم برده، دروازهی خانهشان را شکستند و وسایل باقیماندهشان را برهم زدند. برخی اسناد، از جمله تذکرههای کاغذی آنها را با خود بردند و همسایههایشان را تحت فشار قرار دادند که بگویند خانوادهی مارینا کجا رفتهاند.
پدر و مادر مارینا چگونه بازداشت شدند؟
در نهایت، خانوادهی مارینا مجبور شدند به ولایت نیمروز بروند و تصمیم داشتند از طریق مسیرهای غیرقانونی به ایران مهاجرت کنند. اما موفق نشدند که از مرز بگذرد. آنها دوباره به کابل برگشتند. به محض رسیدن به کابل، حوالی ساعت ۱۱ شب، (۲۵ دلو) در چوک ارغندی، طالبان آنها را شناسایی کردند و سپس در ایستگاه «قلعهی حیدر» از مربوطات حوزه سیزدهم شهر کابل، طالبان مسلح، سوار بر سه رنجر نظامی راه آنها را بسته و اعضای خانوادهی مارینا را از موتر مسافربری نوع ۵۸۰ پایین کردند. دستها و چشمهای آنها را بستند و به جای نامعلومی منتقل کردند. پدر و مادر و سه برادر و خواهر هفت سالهی مارینا چندین بار از شدت لتوکوب و شکنجهی طالبان بیهوش شدند.
زمانیکه خانوادهی مارینا در زندان طالبان بودند، دو طالب که نگهبان آنها بودند با یکدیگر به زبان پشتو میگفتند: «دوی ماشومان دي. دوی بی ګناهان دي. کوم سرپرست نلري! [آنها کودک و بیگناه هستند. هیچ سرپرستی ندارند.] پرېږدئ چې مور او پلار پاتې شي او ماشومان یې خلاص کړي. [پدر و مادرشان بمانند و کودکان را آزاد کنید.]»
سرانجام، طالبان حدود ساعت ۱۲ شب، اول حوت، هر سه برادر و خواهر مارینا را در ساحهی گولایی، از مربوطات دشت برچی، رها کرده و تهدید کردند: «سترګې مه خلاصوئ تر څو چې ما وویل! او کله چې مې غږ وکړ، شاته مه ګورئ! یوازې ولاړ شئ! [تا صدا نکردم، چشمهای خود را باز نکنید. وقتی صدا کردم پشت سر خود را نگاه نکنید، فقط بروید!]»
بستگان خانوادهی مارینا بسیار تلاش کردند تا پدر و مادر او را از بند طالبان آزاد کنند. اما طالبان آنها را با ایجاد ترس و تهدید خاموش کردند. با آنکه چهار ماه از بازداشت پدر و مادر مارینا توسط طالبان میگذرد؛ اما هنوز هم از وضعیت، سرنوشت و محل نگهداری آنها اطلاعی در دست نیست.
سه برادر و یک خواهر مارینا همچنان از ترس طالبان به صورت مخفیانه زندگی میکنند. گروه طالبان برای جلوگیری از رسانهای شدن این موضوع، تمام تلفنهای هوشمند خانوادهی مارینا را ضبط کردهاند.
گفتنی است که نیروهای طالبان در ماههای جدی و دلو ۱۴۰۲ دهها زن و دختر را از ساحات دشت برچی، خیرخانه و پروژهی تایمنی شهر کابل به بهانهی «بدحجابی» بازداشت کردند.
این اقدام گروه طالبان واکنشهای گستردهای در پی داشت؛ اما این گروه بدون توجه به این واکنشها، به روند بازداشت زنان و دختران ادامه دادند.
از سوی دیگر، منابع رسانهی رخشانه گزارش دادند که گروه طالبان در حوزههای امنیتی شهر کابل از خانوادههای زنان و دختران بازداشت شده، مبالغ هنگفت پول نقد اخاذی و اسناد ملکیت زمین و خانههای شان را ضبط کردهاند. نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد(یوناما) هم در گزارشی اخاذی از این خانوادهها را تایید کرده بود.