رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

«‌ برادرم با طالبان همدست شد و مرا خانه‌نشین کرد»

17 میزان 1400
«‌ برادرم با طالبان همدست شد و مرا خانه‌نشین کرد»

آموزگار در آخرین روز حضورش در صنف درسی مکتب. عکاس: مریم مرسل

مریم مرسل

در پی سقوط نظام جمهوری در افغانستان، اکثریت زنان شاغل کار‌های شان را از دست دادند. تعداد اندکی که باقی مانده‌اند، معاش آن‌ها به یک سوم تقلیل یافته است.

مونسه اندک امیدی که برای ادامه‌ی آموزگاری داشت، با فشارهای برادرش آن را نیز از دست می‌دهد. او با دست‌های لرزان روی تخته‌ی سیاه می نویسد:«درس هشتم. مضمون دری. صنف سوم الف». آموزگار مونسه برخلاف روزهای گذشته، با گلوی بغض کرده سعی می‌کند درس را آغاز کند، اما پشت به تخته و رو به دانش‌آموزانش؛ این بار به جای این‌که به کتاب و کتابچه شاگردانش نگاه کند و به آنان چیزی بیاموزاند، از فرصت نهایت استفاده را می‌کند و همه را عمیق نگاه می‌کند.

گویا دانش‌آموزانش هم فهمیده بودند قرار نیست مونسه رضایی، معلم خوش خُلق و خوی مضمون دری‌ خود را بعد از این ببینند.

معلمی که قرار است بعد از۱۵ سال دست از کارش بکشد و برای همیشه این شغل را کنار بگذارد. این میراث پس از آمدن طالبان به مونسه رسیده است؛ چیزی که هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کرد.

در حالی که هنوز هم به چشمان دانش‌آموزانش نگاه می‌کند، به یاد میاورد از کجا به این‌جا رسیده است. بعد از قدرت یافتن طالبان در افغانستان، کار برای زنان سخت و در بسیاری از موارد ناممکن شده است.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

تفکیک جنسیتی طالبان در رستورانت‌های هرات؛ «طالب حین غذا خوردن مردهای خانواده را از سر دسترخوان بلند کردند»

اعتراض زنان علیه فرمان رهبر طالبان؛ چادر برقع فرهنگ ما نیست

جو و فشار موجود، زنانی همچون مونسه را خانه‌نشین کرده است. اما این همه‌ی ماجرا نیست؛ برادر بزرگتر او، مهمترین نقش را در خراب شدن رویاهایش دارد؛ برادری که با تفکرات طالبانی، حالا و با قدرت گرفتن طالبان مجال یافته تا غیرتش را در خانه‌نشین کردن خواهرش نمایش دهد.

مونسه همچنان که به چشمان دانش‌آموزانش خیره است و چهره یکایک آنان را نگاه می‌کند؛ به یاد حرف‌های برادرش میافتد که می‌گفت:«حالا زشت است سر کار بروی و مردان داخل کوچه و یا محله ما به من بد می‌گویند و فکر می‌کنند من نمی‌توانم خرج مادر و خواهرم را بدهم؛ حالا طالبان آمده‌ و بهتر است زنان در خانه بمانند.»

اما اینها دلایل محکمی است که مونسه را برای کنار گذاشتن آموزگاری در تنگنا قرار داده بود. چوب طالبان را بالای سر خود میدید و کنایه‌های برادرش را هم شلاقی بر روح و روان خود.

به این محدودیت‌ها اگر کاهش شدید درآمدش را هم علاوه کنیم، برای مونسه تمام راه‌ها بسته می‌شد؛ چون تا پیش از این دادن قسمتی از درآمدش به برادرش، فشارها را کمتر می‌کرد اما با کاهش معاش، این فرصت دیگر فراهم نمی‌شد.

در ذهن خود مرور می‌کرد روزی را که برای امتحان کانکور دانشگاه آماده می‌شد و ادبیات دری را هم به خاطر معلم شدن در این رشته انتحاب کرده بود همه اینها مثل تصویری تکراری در حال عبور از ذهنش بود.

با صدای یکی از دانش‌آموزانش به خود میاید که از آخر صنف می‌گفت:«خانم معلم چرا درس را شروع نمی‌کنید».

آنها خبر نداشتند که مونسه رضایی، امروز برای درس نه، بلکه برای خداحافظی آمده است و پاسخ همراه با بغضش برای شاگردانش این بود: «شاگردان گل من! بعد از این شما یک خانم معلم دیگری دارید؛ من چون مریض هستم شاید چند وقتی نیایم».

او برای آخرین بار می‌رود و یکی یکی شاگردان خود را در آغوش می‌گیرد؛ همراه با این کار اشک هم در چشمانش جمع می‌شود اما این تصویر دردناک به دور از چشم این کودکان حدودا ۱۰ساله نمی‌ماند.

آنها هم پی بردند که چه شده است؛ همهمه به راه انداختند و با خواهش و التماس می‌گفتند:«خانم معلم! می‌شود نروی؟»

آنها نمی‌دانستند که این حرف‌ها همانند پتکی بر قلب مونسه است. این حکایت و سرنوشت یکی از هزاران معلم یا زنان فعال در ولایت هرات است که پس از آمدن طالبان رقم خورده است.

در حال حاضر هزاران زن و بانوان فعالی که به هدف پیشرفت و فعالیت در جامعه تحصیل کرده بودند و یا حتی مشغول به کار بودند، خانه نشین شده‌اند.

وعده‌های طالبان مبنی بر برگشت این گونه زنان به کارهایشان تا کنون تحقق نیافته است و همین باعث می‌شود آینده، در مبهم‌ترین حالت ممکن برایشان باشد.

برچسب ها: سقوط دولت افغانستانسقوط هراتطالبانمکاتب
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

از جاده‌های کابل تا کوچه‌های خاکی برچی؛ مبارزه بی‌وقفه علیه محدودیت‌های آموزشی دختران

28 ثور 1401
از جاده‌های کابل تا کوچه‌های خاکی برچی؛ مبارزه بی‌وقفه علیه محدودیت‌های آموزشی دختران

لیلا یوسفی از روزی که طالبان کابل را گرفت، صدای اعتراض زنان در خیابان‌های پایتخت بلندتر ازهر اعتراض دیگری، این...

بیشتر بخوانید

فراخوان ویژه دختران دانش‌آموز مکتب

27 ثور 1401
فراخوان ویژه دختران دانش‌آموز مکتب

 رسانه‌ی رخشانه از تمامی دختران دانش‌آموز که در افغانستان زندگی می‌کنند و اجازه رفتن به مکتب را ندارند، می‌خواهد تا...

بیشتر بخوانید

طالبان و ۹ ماه سیاه برای زنان افغانستان

27 ثور 1401
خشونت طالبان علیه زنان معترض در کابل؛ معترضان دو ساعت در محاصره این گروه بودند

هر چند که گروه طالبان بارها اذعان داشتند که با کار و تحصیل زنان در چوکات شریعت اسلامی مخالفتی ندارند؛...

بیشتر بخوانید

طرح تفکیک جنسیتی در تفریحگاه‌ها؛ «در پارک راه ندادند، در قوماندانی عکس مراسم نامزادی‌مان را خواستند»

26 ثور 1401
طرح تفکیک جنسیتی در تفریحگاه‌ها؛ «در پارک راه ندادند، در قوماندانی عکس مراسم نامزادی‌مان را خواستند»

باشنده‌گان کابل می‌گویند که طرح تفکیک جنسیتی طالبان در پارک‌های تفریحی باعث دردسر مردم شده‌ است. این طرح برای بسیاری...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.