رها آزاد
کبودی زیر چشمها و زخم تازهی پشت لبش به خاطر لتوکوب سه روز قبل بود. وقتی به دیدارش رفتم تازه از بیمارستان برگشته بود.
کامله مادر ۲۴ سالهای اهل ولایت بدخشان افغانستان است که مدعی است به خاطر این که هنوز نتوانسته پسر به دنیا بیاورد از سوی شوهرش مورد خشونت قرار میگیرد. او میگوید، در تاریخ ۲۸ اسد امسال به خاطر لتوکوب زیاد کارش به شفاخانه کشیده است. دست و چشم راستاش به شدت آسیب دیده است.
مادرش کامله را از بیمارستان به خانهی خودش آورده بود. از حرفهای کامله میشود فهمید که از درد عمیقی رنج میبرد: «گناه من چیست؟ من خودم نمیتوانم انتخاب کنم، که پسر بهدنیا بیاورم یا دختر. پسر یا دختر بهدنیا آوردن که بهدست خداست؛ با آنهم همیشه من مورد لعنت و نفرین قرار میگیرم و شوهرم فکر میکند من مقصر این وضعیت هستم.»
به دلیل مصونیت مصاحبه شوندهها، نامها در این گزارش مستعار است و برخی از جزئیات هم سانسور شده است.
حکایت زندگی کامله به قول خودش تلخ است. او در ۱۵ سالگی مجبور به ازدواج شده و حالا به دلیل این که مادر … دختر است و هنوز پسری به دنیا نیاورده مورد خشونت قرار میگیرد.
تبعیض میان دختر و پسر در افغانستان ریشهای عمیق دارد. زنان از گذشته تا به امروز در بسیاری از خانوادهها به دلیل به دنیا آوردن دختر، مورد سرزنش، بیاحترامی و خشونت قرار گرفتهاند. حتا مواردی اتفاق افتاده که یک زن به خاطر به دنیا آوردن دختر جاناش را هم از دست داده است.
به عنوان مثال، در ماه قوس ۱۳۹۹ یک زن در ناحیه دوازدهم امنیتی شهر کابل به خاطر به دنیا آوردن دختر، توسط شوهرش کشته شد. این مورد را نهادهای امنیتی حکومت پیشین افغانستان نیز تایید کردند.
با آمدن طالبان خشونت و نگاه تبعیضآمیز علیه زنان و دختران بیشتر هم شده است. قبلا سازمان عفوبینالملل در گزارشی از تشدید خشونتهای جنسیتی علیه زنان در حاکمیت طالبان هشدار داده بود.
کامله به رسانهی رخشانه گفته است، سالهاست رنج یک ازدواج اجباری را بهدوش میکشد؛ او ۹ سال قبل به اجبار پدرش با مردی ازدواج کرده که ۱۱ سال از او بزرگتر بوده است.
کامله میگوید: «شوهرم در اوایل بدرفتاری نمیکرد با وجودیکه من پانزدهساله بودم با او ازدواج کردم. بعد از سپری کردن اولین دورهی پریودم حمل گرفتم و بعد از بهدنیا آمدن اولین فرزندم که دختر بود، رفتار شوهرم با من تغییر کرد.»
کامله میگوید، بار دوم که دختر به دنیا آورد، وضعیت بدتر شد: «شوهرم میگوید تو آنقدر نکبت هستی که خدا تو را لایق یک پسر هم نمیداند.»
عمر، نام مستعار شوهر کامله است. به قول کامله، او مردی تند مزاج است . عمر در شهر فیضآباد در مرکز بدخشان دکاندار است: «عمر مردی بسیار خودپسند و زورگو است، حتا خواهرهایش از این رفتار و دشنامهایش در امان نیستند. من که زنش هستم باز بیشتر خودش را صاحب و مالک من میداند، برای همین حتا اگر مرا بکشد، بازهم ذرهای وجدانش ناآرام نمیشود.»
کامله مادر پنج دختر است. بزرگترین دخترش هشت ساله است. دختر کم جرأت و کم حرفی که به نظر میرسد خشونتهایی که مادرش میبیند بر او نیز تاثیر گذاشته است.
کامله میگوید، گاهی به طلاق هم فکر میکند، اما جایی ندارد که برود. پدرش فوت کرده و برادراناش به او گفتهاند: «اگر طلاق گرفتی دیگر پایت را در خانهی ما نگذاریکه این مایهی ننگ و شرم برای ما است.»
طلاق زنان در افغانستان کماکان یک تابو و ننگ برای خانوادهها است. این نگرش در حکومت پیشین دستکم در شهرهای کلان افغانستان در حال تغییر بود. اما در حاکمیت طالبان، طلاق برای زنان بیشتر از گذشته پر دردسر شده است؛ از نگرش منفی اجتماع گرفته تا عدم دسترسی زنان به نهادهای قانونی طالبان.
یکی از بستگان و همچنین همسایهی کامله که نخواست نامش در این گزارش ذکر شود به رسانهی رخشانه گفته است: «در ماه حمل همین امسال وقتی کامله چهار ماه حمل داشت از من خواست تا همرایش پیش داکتر بخاطر معاینه کردن بروم؛ وقتی داکتر جنسیت طفل را گفت دختر است رنگ از رخ رقیه کنده شد وتا خانه گریست چون شوهرش برایش گفته بوده وقتی شب آمدم برایم خبر خوش بدهی که بچهای که درون شکمت هست، پسر است.»
کامله حدود یک ماه پیش دختر … خود را به دنیا آورده است. او نگران است که شوهرش ممکن است دوباره زن بگیرد؛ اما نگرانی بیشترش از سرنوشت دختراناش است که بیشتر از گذشته به خاطر جنسیتشان در کام تبعیض فرو میروند: «اگر یک دختر دیگر بهدنیا بیاورم یا مرا میکشد یا دخترم را و یا هم حتمن میرود و زن میگیرد. در این صورت آیندهی من و دخترانم نسبت به قبل بدتر خواهد شد.»