سمیه ماندگار
آبهای لاجوردین بندامیربا آسمان آبی، شکوه و عظمت تاریخی مجسمههای بودا، فضای دلنشین و هوای پاک وادی بامیان این روزها وسوسه برانگیز است. اما نه برای هرکسی که دلش بخواهد، از جمله دختران تنها که محرم شرعی ندارند.
«حسرت دیدار بامیان به دلم ماند. امسال میخواستم بامیان بروم ولی محدودیتهای طالبانی این فرصت را از من گرفت.» حرف دل مهرانگیز* ۲۴ ساله است که تصمیم داشت برای اولینبار از هرات مهمان شهر دیدنی بامیان شود.
با شروع فصل گردشگری بامیان، امسال جای گروه گروه دختران خوشپوش و تنها، خالی بود. از رنگارنگی سالهای گذشته خبری نبود. تنها زنان و دخترانی مهمان بامیان بودند که با خانوادههایشان آمده بودند؛ آنهم به تعداد بسیار محدود.
طالبان در اولین روزهای حاکمیت این گروه اعلام کرد که زنان بدون «محرم شرعی» حق مسافرت در فاصلهی طولانی را ندارند. گروه طالبان به رانندههای موترهای مسافربری دستور داد که در فاصلههای بیشتر از ۷۸ کیلومتر، زنان بدون همراه شرعی را سوار موترشان نکنند. همچنان فروش بلیت سفر به زنان بدون محرم شرعی را ممنوع کرده است.
ترس از طالبان ونگران نا امنی
مهرانگیز از زمانی که هنوز دانشآموز مکتب بود، هوای سفر به بامیان را در سرداشت. برنامه داشت که پس از فراغت از دانشگاه با دل سیر از این شهر و جاذبههای گردشگری آن دیدن کند؛ اما سال فراغت او از دانشگاه همزمان شد با دور دوم سلطهی طالبان در افغانستان؛ گروهی که باور دارد جای زنان فقط خانه است.
مهرانگز امسال تازه از دانشکده خبرنگاری دانشگاه هرات فارغ شده است. «بسیار آرزو داشتم به بامیان سفر کنم. سالها به این فکر بودم. دوست دارم صلصال و شهمامه، بند امیر، شهر ضحاک و سایر جاذبههای دیدنی بامیان را ببینم.»
مهرانگیز تصمیم داشت با یک دوست دیگرش به تنهایی به بامیان سفر کند. اما اولینبار بود که از سوی خانوادهاش پاسخ منفی شنید. او میگوید، با این که قبلا بارها به تنهایی سفر کرده، حتا بیرون از افغانستان؛ اما به دلیل ممنوعیت طالبان از طرف پدرش اجازه نیافت به این سفر برود. «در تصمیم مان جدی بودیم و این تصمیم در حد یک حرف نبود. تا هنوز هیچگاه خانوادهام نگفته بود که فلان جای سفر نکن؛ اما برای اولینبار من از طرف خانوادهام جواب رد شنیدم، برایشان گفتم که اگر مشکلی است میتوانم برادرم را که چهار سال از من خردتر است به عنوان محرم با خود ببرم، اما باز هم قبول نکردند و گفتند که فعلا شرایط خراب است.»
مهرانگیز و دوستش تصمیم داشتند که در عید رمضان امسال با یک «تور داخلی» به بامیان سفر کند. اما افغانستان در روزهای نزدیک به عید شاهد نا امنیهای زیادی است از جمله انفجارهای مرگبار در چند ولایت که عمدتا جمعیت هزارهها و شیعیان را هدف قرار داده است.
«شاید من دیگر در طول عمرم نتوانم به بامیان سفر کنم. امکان دارد اوضاع کشور خرابتر شود و یا هم ما به بیرون از کشور برویم که در هر دو صورت امکان رفتن به بامیان منتفی میشود.»
طالبان از زمان به قدرت رسیدن در ۲۴ اسد سال گذشته، محدودیتهای متعددی را علیه زنان وضع کردهاند. از جمله حجاب اجباری، ممنوعیت کار و آموزش زنان و محدودیت سفر برای زنان. از نظر زنان، گروه طالبان همان سیاستی در مورد زنان در پیش گرفته که دوره قبلی حکومتش بین سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰٫
«خانوادهام به من گفت، فکرکن رفتی بامیان، آیا تو آنجا تفریح میتوانی، آزادانه گردش میتوانی، میتوانی آزادنه عکس بگیری و خوش باشی؟ بامیان که هیچ حتی ما به پارک نزدیک خانهی خود آزادانه گشتوگذار نمیتوانیم.»
لطیفه محبی* ۲۷ ساله دوست مهرانگیز نیز به رسانهی رخشانه میگوید: «یکی از اعمال محدودیت توسط طالبان این است که محرم شرعی را درسفرهای طولانی یک امر ضروری ساخته و از طرفی هم دلایل امنیتی باعث شد نتوانم بامیان بروم.»
لیطفه میگوید، وضعیت پیش آمده ناامید کننده است: «فکرکن شهروند یک کشور باشی، آرزوی رفتن به یک ولایت کشورت سالهای سال در دلت باشد ولی نتوانی به دلایل امنیتی و محدودیتهای طالبانی به آن ولایت سفر کنی.»
به درستی روشن نیست که وضعیت گردشگری در بامیان در سایهی طالبان چگونه است. اما سالهای گذشته براساس آمارهای رسمی تا ۳۰۰ هزار گردشگر داخلی و خارجی به ویژه در فصلهای بهار و تابستان به این ولایت سفر میکردند. براساس گفتههای باشندگان بامیان، منبع عایداتی شان از درک گردشگری کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
« برایم اتاق نمیدادند»
سمیه حقجو را حتا محدودیت طالبان هم نتوانست از رفتن به بامیان منصرف کند. او امسال برای ششمینبار به شهری سفر کرد که از نظرش زیبایی بینظیر دارد: «هیچ ولایتی به بامیان نمیرسد. بامیان را خداوند نقاشی کرده است. زیباییهای بامیان در هیچ فصلی از بین نمیرود هر فصل زیبایی خاص خود را دارد.»
سمیه به دلیل حساسیتهای امنیتی توضیح نمیدهد که چگونه به تنهایی به بامیان سفر و محدودیت طالبان را دور زده است؛ اما میگوید، بامیان آن شهر رنگارنگ گذشته نمانده است: «محصلین که قبلا با لباسهای رنگارنگ بیرون میشدند و زیبایی خاصی به فضای بامیان میبخشیدند، پوشش شان کاملا عوض شده بود، با حجاب و لباسهای سنگین به دانشگاه میرفتند، من وقتی آنها را در آن لباسهای سنگین که خود شان راحت نبودند میدیدم اذیت میشدم و احساس نا راحتی میکردم.»
به گفتهی سمیه حقجو زنان که تنها به بامیان سفر میکنند با مشکلات زیادی مواجه میشوند. او در مورد تجربه خودش میگوید: «برایم اتاق نمیدادند و حتا از اتاقی که گرفته بودم مرا بیرون کردند، من از کابل برای نزدیکترین رفیقم پیام گذاشتم که برایم اتاق بگیر، او در جواب گفت که برای دختران تنها اتاق نمیدهند، در صورتیکه قبلا من در بهترین هوتلها اتاق میگرفتم. از کابل به تنهایی بامیان میرفتم، به تنهایی بند امیر و شهر ضحاک میرفتم، بودای بامیان و شهر غلغله را به تنهایی گردش میکردم؛ اما این بار کاملا متفاوت بود.»
در مرکز بامیان دستکم پنج هوتل مجلل و استندرد برای پذیرایی از گردشگران داخلی و خارجی ساخته شده است. در گذشته محدودیتی برای داشتن اتاق در این هوتلها برای زنان وجود نداشت.
از قول سمیه، خانههایی که در سال گذشته اتاق کرایی در اختیار گردشگران قرار میدادند، امسال سختگیرتر شده است: «باید تذکره میدادم و کارت دانشجویی ارائه میکردم که یک محصل هستم تا برایم اتاق میدادند، به تنهایی به هیچ صورت به کسی اتاق نمیدهند و اگر یک دختر خانم با پسری همراه باشند که به هیچ وجه اتاق نمیدهند مگر اینکه عقدنامهی خود را نشان بدهند و یا ثابت کنند خواهر و برادر هستند، در صورتیکه قبلا چنین نبود.»
از نظر سمیه حقجو بامیان زیر سایهی طالبان با شهر پر از جاذبههای گردشگری نسبت به گذشته تفاوت زیادی کرده است: «مردم شادمانی میکردند، پایکوبی میکردند، در آبهای زلال بند امیر شنا میکردند، در کنار بند امیر چادر میزدند و شب را همانجا سپری میکردند، همینگونه در جاده ولایت وسایل پخش موسیقی را میبردند و میله برپا میکردند، ما تا ساعت ۱ تا ۲ شب را آزادانه در این جاده گردش میکردیم و هیچکسی کاری به کارمان نداشت؛ اما اینبار بدترین خاطرهها را از بامیان دارم، دیگر آن شور و حال قبلی وجود نداشت، از ساز و سرود و پوشش زیبای مردم بامیان خبری نبود.»
سمیه میگوید، افراد طالبان در نحوه پوشش زنان و حتا عکاسی از بامبان دخالت میکردند و ترس زیادی از طالبان وجود دارد. به گفته او اگر کسی فعلا بخواهد عکس و ویدیو بگیرد، باید از طالبان اجازهی کتبی بگیرد. «این بار چهره بامیان کاملا غمگین بود و من هیچ خاطرهی خوشی از این سفر ندارم.» اشاره او به ماجرای بیرون کردنش از اتاقی است که به کرایه گرفته بود. او گفت: «اتاقی را از در یک خانه مسکونی به کرایه گرفتم البته مادر مرد صاحب خانه برایم اتاق را تسلیم نمود، من اتاق را پاک کاری کردم و فرش و ظرفی که همراه داشتم را آنجا بردم؛ اما زمانیکه مرد خانواده آمد مرا خیلی با پررویی از اتاق بیرون کرد. گناه شان هم نیست چون خیلی از طالبان میترسند. طالبان به کسانیکه اتاق به کرایه میدهند سر میزنند و اتاقها را چک میکنند.»