رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

روایت دختران دانش‌آموز؛ «کاش کرونا جان مرا می‌گرفت تا طالب را نمی‌دیدم»

10 جوزا 1401
روایت دختران دانش‌آموز؛ سه ماه می‌شود که از داروی ضد افسرده‌گی استفاده می‌کنم

عکس: https://www.laprovence.com/

اشاره: به دنبال نشر فراخوان از سوی رسانه‌ی رخشانه در مورد روایت دختران دانش‌آموز، یک دختر دانش‌آموزش صنف هشتم مکتب از کابل  که به دلیل قوانین محدود کننده طالبان، از رفتن به مکتب باز مانده است ، روایت‌اش را از زنده‌گی در سایه حکومت طالبان به رسانه‌ی رخشانه فرستاده است.

این روایت‌ها تحت فراخوان ویژه برای بالا بردن صدای دختران دانش‌آموز که از رفتن به مکتب باز مانده‌اند، منتشر می‌شود.

نویسنده: مریم امیری

روزی که مکتب ما را بسته کردند غم و ناامیدی از آسمان بارید. آسمان رنگی و نورانی ما ابری شد. آسمان ما خیلی بلند بود. خیلی دور بود. اما نمیدانم چه دستی به پایین کشیدن آسمان ما  یا به بزرگ کردن این غول‌های وحشی کمک کردند.

در این سرزمین ما فقط درد کشیدن را آموختیم. روزی که می‌خواستیم چیزی بنویسیم قلم ما را شکستند. آموزشگاه‌های ما را انفجار دادند. زمانی که صدا بلند کردیم که ما هم انسان هستیم و برابر با پسران، پشت شان را دور دادند و رفتند. هیچ کس صدای ما را نشنید.

روزهای بدون مکتب همان روزهای هستند که برای همیشه باقی خواهد ماند. اینجا امید وجود ندارد. امید وجود ندارد چون کتاب و کتابچه‌هایم در تاقچه خاک می‌خورند و کیف کتاب‌هایم زیر گرد و غبار گیر مانده است.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

«نقض حقوق زنان در افغانستان زنگ خطری برای جامعه‌ی جهانی است»

طالبان نمادهای تاریخی و فرهنگی ولایت بلخ را از بین می‌برند

این روزها قدم به قدم‌اش برای ما فرق است و تبعیض. فرق‌های که داغ‌اش تا ابد در دل ما خواهد ماند. من دوست داشتم در کشورم آرامی و امنیت باشد نه تبعیض. دوست داشتم صلح بیای؛ اما نه اینگونه. دوست داشتم سال جدیدام را با درس‌های نو شروع کنم. روزهای که قلم و کتاب به دست داشتیم و کسی ما را به جرم دختر بودن از رفتن به مکتب منع نمی‌کرد. من آن روزها را دوست داشتم.

زمانی که طالبان مکاتب ما را بستند بر چهره همه ما غم ظاهر شد. قلب‌های ما از امید خالی شد و در مغز ما جز این جمله که چه خواهد شد؟ هیچ کلمه و درس نو جای نگرفت. وقتی می‌بینم طالبان به دختران اجازه مکتب رفتن را نمی‌دهند سرم درد می‌کند. چقدر این روش فکر شان احمقانه است. آنها دست رد بر سینه‌ی ما زدند. چراغ علم را در ذهن ما خاموش کردند.

من امسال اگر به مکتب می‌رفتم، چیزهای تازه‌یی یاد می‌گرفتم؛‌ اما آن‌ها دروازه‌های مکتب ما را به بهانه بستند و با این کار شان هم ما را نابود کردند. من نمی‌دانم چه چیزی دردناک‌تر و کشنده‌تر از این است که نگذارند قلمت را در دست بگیری و بر روی دفترت بنویسی.   

من می‌گویم ای‌کاش امسال نیز کرونا بود. ای‌کاش کرونا جان مرا می‌گرفت و طالب را نمی‌دیدم. دروازه‌های بسته مکتب را نمی‌دیدم. در کرونا امید داشتم که مکتب باز می‌شود. اصلا هم ناراحت و غمگین نبودیم؛ اما حالا هیچ روز را بدون گریه به شب نمی‌رسانیم. هر روز نشستن به تماشای مکتب رفتن بچه‌ها در مکتبی که در آخر کوچه‌ی خانه ماست، حسرت‌های بیشتری بر دلم انبار می‌شود.

 ما قصد داشتیم داکتران خوبی باشیم تا دوستان ما که در جنگ‌ها زخمی می‌شوند را تداوی کنیم. انجنیر باشیم و خانه ‌ای خراب شده بعد از جنگ و انتحار را باز هم آباد کنیم. معلم خوبی باشیم و به همه یاد بدهیم که آدم باشند نه طالب و نه هم حیوان. این است حال و هوای روزهای بدون مکتب، بدون درس، بدون کتاب و دفتر.

برچسب ها: بسته ماندن مکاتب دخترانروایت دختران دانش‌آموزگروه طالبانمکاتب دختران
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

هنر به رسم اعتراض

11 دلو 1401
هنر به رسم اعتراض

بعداز سقوط دولت جمهوری و روی کار آمدن گروه طالبان در افغانستان؛ ذهن اکثر مردم به روزگاری کشانیده می‌شود که...

بیشتر بخوانید

تراجنسیتی‌های هرات؛ زندگی در میان ترس از مرگ و گرسنگی

11 دلو 1401
تراجنسیتی‌های هرات؛ زندگی در میان ترس از مرگ و گرسنگی

از ترس طالبان و افشا شدن هویت‌اش، با نام خانوادگی یعقوبی با رسانه‌ی رخشانه صحبت می‌‌کند. یعقوبی یکی از ده‌ها...

بیشتر بخوانید

طالبان خوابگاه دخترانه‌ی انستیتوت «فیض‌محمد کاتب» ولسوالی جاغوری را به پایگاه نظامی تبدیل کرده‌اند

9 دلو 1401
طالبان خوابگاه دخترانه‌ی انستیتوت «فیض‌محمد کاتب» ولسوالی جاغوری را به پایگاه نظامی تبدیل کرده‌اند

منابع معتبر از ولسوالی جاغوری ولایت غزنی به رسانه‌ی رخشانه گفته‌اند که بیش‌تر از یک‌سال است که شماری از جنگجویان...

بیشتر بخوانید

شب‌های نحس؛ روایتی از چهار شب در بند طالبان

9 دلو 1401
شب‌های نحس؛ روایتی از چهار شب در بند طالبان

هوای تابستان خیلی گرم بود. آن هم تابستان سوزناک مزارشریف. تمام مردم در فضای خفقان به‌ سر می‌بردند؛ با روحیه‌های...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.