رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

طالبان آمدند و روح زندگی را در من کُشتند!

23 سنبله 1400
طالبان آمدند و روح زندگی را در من کُشتند!

KABUL, AFG- JULY 25: Zinat Karimi, 17, listens during 10th-grade class at the Zarghoona high school on July 25 2021 in Kabul, Afghanistan. The Zarghoona girls high school is the largest in Kabul with 8,500 female students attending classes. The school opened after almost a two months break due to the coronavirus (COVID-19) pandemic. Currently, there is widespread fear that the Taliban who already control around half the country will reintroduce its notorious system barring girls and women from almost all work, and access to education. The Ministry of Education has announced the opening of schools, but there are mixed reports in many areas where the Taliban have taken control or where fighting is ongoing. (Photo by Paula Bronstein /Getty Images)

اشاره: رسانه‌ی رخشانه در همکاری با فولر پروجیکت(The Fuller Project) که یک رسانه‌‌ی غیرانتفاعی متمرکز به پوشش وضعیت زنان است، روایت‌های زنان افغانستان از زندگی در زیر حکومت طالبان را نشر می‌کند. پس اعلام فراخوان ویژه از سوی رسانه‌‌ی رخشانه، شماری از زنان افغانستان تجربه‌ها و روایت‌های‌شان را برای ما فرستاده‌اند که نسخه‌ی فارسی آن در ویب‌سایت رسانه‌ی رخشانه و نسخه‌ی انگلیسی آن در ویب‌سایت فولرپروجکت نشر می‌شود.

شاداب (نام مستعار)

پس از اتفاقات اخیر حس عجیبی دارم. تمام وجودم درد می‌کند، گویی دست و پایم را بسته‌اند و توان حرکتم را گرفته‌اند. دلم مثل سرب سنگینی می‌کند. قریه مرا، خانه مرا و هوایی را که از آن تنفس می‌کنم، ترس و وحشت غبضه کرده، گویی روح زندگی  در من مرده است. انگار من به آخر دنیا رسیده‌ام، جایی که همه چیز پایان یافته و دیگر امیدی به فردایی بهتر نیست. گویی زمین و زمان برای نابودی من آستین بالا زده‌اند.

 من همان دختری هستم که برای رفتن به مکتب و دانشگاه خون دل خوردم، گریه کردم، التماس کردم. کار آسانی نبود که اولین دختر دانشگاهی از قریه‌مان باشم، قریه‌ای که مردمش درس خواندن دختران را فقط به چند کتاب دینی برای نماز و عبادت خلاصه کرده بودند. قریه‌ای که دید مردمش نسبت به آموزش دختران مثل قفل دروازه بسته بود.

این من بودم که برای رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل در برابر مردانی که جای زنان را فقط در خانه می‌دیدند، ایستادم و به هزاران سخنان زشت و طعنه‌دارشان نسبت به تحصیل دختران، پس گوش زدم. اما افسوس که درسم تمام نشده، روزگار خوشم به سر آمد. کاش درکم کنید، مغز استخوانم درد می‌کند وقتی زنان و دختران همسایه با دیدنم نیشخندی می‌زنند و می‌پرسند: «چطور خانه نشین شدی؟»

برخی از این دختران که هرگز فرصتی برای آموزش نداشته‌اند، درکم نمی‌توانند. چون هرگز اجازه نیافتند در مسیر ناهمواری که من قدم گذاشتم، راه بروند. امروز، آنها نه تنها نمی‌توانند چهره غمگین و تکه‌های شکسته‌ی دلم را بخوانند و ببینند، بلکه با تکرار جمله «جای زنان در خانه است» وجودم را به آتش می‌کشند.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

رنج مضاعف؛ زنان قندهار و زندگی‌های گره خورده با فقر و جنگ

یک دختر نوجوان در ولسوالی ورس ولایت بامیان خودکشی کرد

تعدادی از مردم قریه خوشحال اند از این که دیگر زنان با آمدن طالبان نمی‌توانند در بیرون از خانه گشت و گذار کنند، از این که دیگر زنان نمی‌توانند به سر کار بروند. آنان حتی می‌گویند که دلیل پیروزی طالبان، عدم رعایت حجاب اسلامی از سوی زنان بوده است. برای منی که همیشه با حجاب کامل به دانشگاه و سر کار رفتم، شنیدن این حرف‌ها رنج آور و آزار دهنده است.

طالبان پس از تصرف ولایات شمالی، جایی که من و خانواده‌ام در آن زندگی می‌کنم، به مسجد آمدند و اعلام کردند که زنان و دختران با رعایت حجاب اسلامی و داشتن محرم می‌توانند به کار و تحصیل بپردازند. اما تا حال به جز از معلمین، زنان دیگری را اجازه‌ی کار نداده‌اند. دانشگاه بسته است و بیش از سه هفته می‌شود که من از خانه بیرون نرفته‌ام.

این روزها فقط خدا از دل من آگاه است، فقط او می‌داند بر من چه می‌گذرد. فکر این که اگر شرایط تغییر نکند و والدینم مجبور شوند، مرا به شوهر دهند و وظیفه‌ام نگهداری از خانه و اطفال شود، دیوانه‌ام می‌کند. از خودم می‌پرسم آیا من ۱۶ سال برای چنین روزی درس خواندم؟ برای این که همسر و مادر کسی باشم؟ اکنون هویت و آرزوهای من رو به نیستی می‌روند.

روزها و هفته‌هاست که به رویاهایم می‌اندیشم، به این که برای رسیدن به موقعیت کنونی‌ام، چقدر سختی کشیدم. با شکم گرسنه، با چپلی پاره به مکتب رفتم تا جامعه‌ام را تغییر دهم، تا ثابت کنم که زنان هم اگر فرصت داشته باشند، می‌توانند مثل مردان کار کنند.

اما قبل از این که من بتوانم جامعه‌ام را آن طور که تصور داشتم، تغییر بدهم، طالبان آمدند و ولایت، شهر و قریه‌ی مرا از حضور زنان خالی کردند. اکنون همه‌ جا چهر‌ه‌ای مردانه دارد.

ای کاش کسی مرا بیدار می‌کرد و می‌گفت که آنچه در این چند هفته گذشته، کابوس ترسناکی بوده در ذهن من، در خواب من. کاش کسی مرا به جایی دور می‌برد، جایی که من می‌توانستم غم‌هایم را فریاد بزنم و برای آرزوهایم ماتم بگیرم.

این روزها حس می‌کنم حتی خانواده‌ام مرا درک نمی‌کنند. آنها نمی‌دانند من برای رسیدن به اینجا، برای کار کردن در بیرون از خانه، برای رفتن به دانشگاه چقدر درد کشیدم و باور این که سال‌ها تلاش و رنجم یک شبه نابود شد، چقدر مرا زمین‌گیر کرده است. این روزها، من در خلوت خودم، زانوی غم بغل می‌کنم و فقط می‌گریم برای آنچه دیگر نیست، برای آنچه از دست دادم، برای آرزوهای که مثل کاغذ پران آزاد شده، از دستم رها شد و رفت.

آیا درکم می‌توانید؟

برچسب ها: روایت زنانزنان افغانستانسقوط دولت افغانستان
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

از جاده‌های کابل تا کوچه‌های خاکی برچی؛ مبارزه بی‌وقفه علیه محدودیت‌های آموزشی دختران

28 ثور 1401
از جاده‌های کابل تا کوچه‌های خاکی برچی؛ مبارزه بی‌وقفه علیه محدودیت‌های آموزشی دختران

لیلا یوسفی از روزی که طالبان کابل را گرفت، صدای اعتراض زنان در خیابان‌های پایتخت بلندتر ازهر اعتراض دیگری، این...

بیشتر بخوانید

فراخوان ویژه دختران دانش‌آموز مکتب

27 ثور 1401
فراخوان ویژه دختران دانش‌آموز مکتب

 رسانه‌ی رخشانه از تمامی دختران دانش‌آموز که در افغانستان زندگی می‌کنند و اجازه رفتن به مکتب را ندارند، می‌خواهد تا...

بیشتر بخوانید

طالبان و ۹ ماه سیاه برای زنان افغانستان

27 ثور 1401
خشونت طالبان علیه زنان معترض در کابل؛ معترضان دو ساعت در محاصره این گروه بودند

هر چند که گروه طالبان بارها اذعان داشتند که با کار و تحصیل زنان در چوکات شریعت اسلامی مخالفتی ندارند؛...

بیشتر بخوانید

طرح تفکیک جنسیتی در تفریحگاه‌ها؛ «در پارک راه ندادند، در قوماندانی عکس مراسم نامزادی‌مان را خواستند»

26 ثور 1401
طرح تفکیک جنسیتی در تفریحگاه‌ها؛ «در پارک راه ندادند، در قوماندانی عکس مراسم نامزادی‌مان را خواستند»

باشنده‌گان کابل می‌گویند که طرح تفکیک جنسیتی طالبان در پارک‌های تفریحی باعث دردسر مردم شده‌ است. این طرح برای بسیاری...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.